به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، مراسم بزرگداشت مولانا با عنوان «از خاطر مولانا» با حضور مهدی محبتی و محمد علی موحد، عصر دیروز، هشتم مهر، در تالار شمس برگزار شد.
محبتی، نویسنده، پژوهشگر ادبیات فارسی و دانشیار دانشگاه زنجان در این نشست با تمرکز بر موضوع بایزید بسطامی از نگاه شمس و مولانا با این سوال محوری که آیا مولانا با وجود شیدایی و شیفتگی به شمس تبریزی، از نظر فکری و معنوی هم سرسپرده شمس بوده است یا خیر؟ شروع کرد و گفت: این مساله، یکی از نکات مهمی است که متاسفانه در ادبیات ما، به آن پرداخته نشده است.
نویسنده «بدیع نو» با اشاره به اینکه گره روحی شمس تبریزی و مولوی، در برخورد با بایزید بسطامی شکل میگیرد افزود: اگرچه ورود شمس در زندگی مولانا، به بیان خود وی، خورشیدی در زندگی وی بوده است و سراسر مثنوی معنوی مولانا آکنده است از ستایش و دلدادگی به شمس، ولی این حضور تاثیرگذار و پررنگ، مانع از آن نمیشود که مولانا با وجود دلدادگی خالصانه، به لحاظ فکری سرسپرده شمس شود.
نویسنده «سیمرغ در جستجوی قاف» در توضیح این مطلب افزود: در رابطه با این ادعا که مولانا به لحاظ فکری مستقل از شمس بوده است مشخصا میتوان به مورد بایزید و نگاه آن دو به وی توجه کرد.
وی ادامه داد: مولانا را میتوان دلداده و شیفته بایزید بسطامی دانست طوریکه وی را با بهترین القاب چون سلطان عارفین و شیخ الاسلام مطلق معرفی میکند، درحالیکه در مقالات شمس، شخصیت دیگری از بایزید معرفی میشود و از این دلدادگی و شیفتگی نسبت به بایزید در آثار وی خبری نیست.
وی در مورد تفاوت دیدگاههای شمس و مولانا در مورد بایزید بسطامی، توضیح داد: در این رابطه برای اثبات این ادعا، میتوان به مقالات شمس اشاره کرد که تنها در چهار مورد از آنها به ستایش بایزید پرداخته، در حالیکه در پنج یا 6 مورد، درباره وی داوری نکرده است و در 25 یا 26 مورد به نقد تند بایزید میپردازد.
محبتي با تکیه بر این استدلال ادعا کرد: همین نقدهای تند شمس تبریزی از بایزید بسطامی در مقالاتش و جسارت، روحیه، فردیت منحصر به فرد و طرح سوالات وی باعث شدهاند تا وجهه خاصی برای شمس رقم بخورد که در تاریخ کمتر میتوان شخصیتی اینگونه دید.
وی افزود: در تمام داستانهایی که در رابطه با شمس تبریزی در مورد بایزید وجود دارد، همین نگاه انتقادی به وی وجود دارد. از جمله داستان سفر حج بایزید و داستان خربزه خوردن وی که غرور و تکبر وی را به چالش میکشد.
نویسنده «پوشش و حجاب زن در ادبیات فارسی از انقلاب مشروطه تا امروز» در ادامه بیان کرد: نگاه انتقادی شمس تبریزی به افراد بر خلاف مولانا تنها نسبت به بایزید خلاصه نمیشود، بلکه حلاج و ثنایی و شخصیتهای دیگر هم در تیغ تیز زبان شمس مورد جرح و نقد قرار میگیرند.
محبتي در پایان، سخنان خود را اینگونه جمعبندي کرد: تفاوت نگاه مولانا و شمس تبریزی نسبت به بایزید نوعی درس است که نباید از نظر مغفول بماند و نادیده انگاشت. اینکه مولانا در عین دلدادگی و شیفتگی به شمس تبریزی هنگام قضاوت شخصیتهای تاریخی و وقایع تاریخی متفاوت با شمس میاندیشد و شخصیت فکری فردی و مستقل به خود را دارد، نکتهای است که باید در ادبیات معاصر مورد توجه قرار بگیرد و در نقد شخصیتها جنبه دلدادگی بر جنبه شخصیتی تفوق پیدا نکند.
سهشنبه ۹ مهر ۱۳۹۲ - ۱۱:۲۵
نظر شما