در این نشست که با حضور علاقهمندان ادبیات و با خوانش بخشی از کتاب توسط مترجم اثر آغاز شد، وقفیپور، منتقد، خلاصهای از داستان را برای حاضران بیان کرد و به تحلیل این رمان از منظر روانشناسی پرداخت؛ رمانی که شخصیتهای اصلی آن دو دوست قدیمی، یکی آهنگساز و دیگری نویسنده هستند که ماجراهای پیش آمده میان آنها سبب میشود رفاقت میان آنها از بین برود.
مكيوون، از نويسندگان مطرح معاصر انگليسی محسوب میشود که بيش از همه در فهرست نهایی جايزه بوكر حضور داشته است. مکیوون از نویسندههای برتر سالهای اخیر انگلستان است و «آمستردام» به دلیل کوتاه بودن و فرم و ساختاری متفاوت، در بین آثارش از جایگاه خاصی برخوردار است. این نویسنده در رمانش با دیدگاهی روانشناسانه از زاویه دید ذهنی شخصیتهایش داستان را برای مخاطب روایت میکند. از همین رو نگاه غالب منتقدان این نشست بر جنبههای روانشناسانه شخصیتها و شیوه روایت نویسنده بود.
وقفیپور به بیماری یکی از شخصیتهای داستان، که زنی زیباست اشاره کرد و گفت: این شخصیت در داستان به بیماری نامشخصی که ظاهرا اختلال مغزی است دچار میشود و طراوت ظاهری خود را از دست میدهد. در واقع از همان ابتدای داستان است که ماجرای بیماری او اعلام شده و به یکی از مضامین محوری داستان تبدیل میشود.
این منتقد در ادامه به تحلیل نامهایی که نویسنده برای شخصیتهای داستانی خود برگزیده نیز پرداخت و هر یک از این نامها را نمادی از درونیات هر شخصیت دانست. ب
به گفته وقفیپور، اهمیت تاکید نویسنده بر بیماری یکی از شخصیتها این است که وی در لابهلای روایتهایش گویی اشارههایی به دو اثر مهم در ادبیات مدرن جهان دارد. نخست کتاب زندگی آدریان لورکون، آهنگساز آلمانی و دیگری داستان بلند «مرگ در ونیز».
شخصیتهای این دو اثر نیز به بیماری سیفلیس دچار شدند که گویی در رمان «آمستردام» نیز همین بیماری گریبانگیر شخصیت داستان شده است. در این رمانها تضاد فرهنگ و طبیعت و همچنین زندگی و هنر به مخاطب نشان داده میشود.
وی درباره شهرهایی که حوادث رمان آمستردام در آن روی میدهد نیز سخنانی را بیان کرد و توضیح داد: در شهرهایی چون ونیز و آمستردام، که شهرهای محوری داستانها هستند، شاهد هجوم طبیعت به میان شهر یا هجوم شهر به دل طبیعت هستیم و این هجوم نقطه اشتراک داستانهایی است که به شباهتهای آنها اشاره شد.
محیط شخصی زندگی افراد و اندرونی آنها محور دیگر سخنان وقفیپور در ادامه بحث بود. وی درباره مصداق این موضوع در رمان «آمستردام» گفت: در این اثر سراسر داستان بر اثر دیده شدن زندگی شخصی یا اندرونی یک شخص سازمان یافته است و قرار است عکسهایی منتشر شوند که از لحظات تنهایی شخصیت داستان گرفته شده است.
«حتی در عامیانهترین آثار داستانی نیز وجود همزاد یک شخصیت مشاهده میشود.» وقفیپور با بیان این جمله، صحبتهایش را به سوی این مفهوم برد و اظهار کرد: در چنین داستانهایی شخصیت داستان و همزادش امکان زیستن در کنار هم را ندارند و یکی از آنها باید از بین برود. رمان «آمستردام»، داستان همزادهاست و شخصیتها به تناوب همزاد یکدیگرند و از همین رو اغلب نمیتوان آنها را با هم در یک قاب دید. شخصیتی همواره در محیط بسته دیده میشود و دیگری، به عنوان همزادش، در طبیعت است.
وقفیپور ساخت سمفونی توسط یکی از شخصیتهای داستان را به اجرای پروژهای در دولت بریتانیا تشبیه کرد و توضیح داد: این رمان در زمان انجام همین پروژه منتشر شد و نویسنده به کنایه، عدم موفقیت پروژه را با شکست شخصیتهایش به تصویر میکشد و از این پروژه دولتی انتقاد میکند.
این مترجم در نقد رمان آمستردام گفت: نویسنده تا فصل پایانی کتاب، داستان را بسیار ماهرانه به پیش میبرد اما معتقدم که وی در فصل نهایی رمان، این اثر را مانند رمانی عامیانه به پایان میبرد که تمام حوادث در انتها به نتیجه میرسند.
نشر «افق» رمان آمستردام را طبق قانون بینالمللی «حقوق انحصاری نشر اثر» و از طریق عقد قرار داد با نویسنده اصلی، خریداری و ترجمه آن را در ایران منتشر کرده است. رمان آمستردام به تازگی در 184 صفحه و به بهای هشت هزار و 200 تومان از سوی این ناشر به چاپ رسیده است. از کتابهای قبلی ذکریا میتوان از «فرانی و زویی» نوشته جی دی سالینجر، «تی صفر» اثر ایتالو کالوینو و «خیالباف» از ایان مکیوون نام برد.
نظر شما