نخستين رمان آنابل پيچر ماه پیش با کسب عنوان برنده جایزه برنفورد نام خود را یک بار دیگر به عنوان یکی از رمانهای برجسته سال در حوزه کتاب نوجوان مطرح کرد._
اين رمان درباره خانوادهاي است كه بر اثر بمبارانهاي لندن از هم گسيخته و در نهايت دخترشان رز در اين بمباران كشته میشود. اين داستان جذابيت و تازگي چشمگيري دارد. پس از كشته شدن رز در بمباران لندن پدر جيمي 10 ساله که قهرمان اصلی قصه است، به الکل روي میآورد و مادر پريشانش خانه را ترک میکند. بعد از جدايي والدين، پدر جيمي او و جاسمين را که خواهر دوقلوي رز است به سواحل درياچه زيبا و ديدني ديستريكت میبرد تا يك زندگي جديد را شروع كنند و از خاطرات تلخ و فراموش نشدني لندن دور شوند. جاسمين که به فردی تندخو و غمگين بدل شده، موهايش را به رنگ صورتي درمیآورد و اعتصاب غذا میكند. اما جيمي در تمام این مدت، هرگز گريه نكرده است. رز براي او فقط يك خاطره فراموش شده است چون زماني كه رز در بمباران كشته شد جيمي 5 سال داشت.
جيمي به گربهاش راجر و تيشرت مرد عنكبوتي كه هديه روز تولدش بود علاقه بسیار داشت. او عمیقا باور داشت كه مادرش پيش آنها باز ميگردد. صحنه تصادف و كشته شدن راجر در خيابان بسيار ناراحت كننده است و بيشتر از فكر كردن به خاكستر خواهرش كه به سختي او را به ياد ميآورد اشك جيمي را در ميآورد.
نوشتار زيبا ،شيريني و معصوميت جيمي 10 ساله كتاب را غمانگيزتر كرده است. يك چيز شگفتآور در مورد كتاب اين است كه هر چه او احساس ميكند، مخاطب هم احساس ميكند؛ زیرا داستان با همان سادگي و آشفتگي كه تحمل شده بيان ميشود و روابط بين او و اعضاي خانوادهاش همانطور كه به نظر ميرسد، توضيح داده شده است: عشق و علاقه جیمی به خواهرش، آرزوي ديدار مادرش، استواري او در وفاداري به پدرش... اما چيز عجيبي كه در مورد راوي وجود دارد اين است كه زندگي جيمي مثل خانوادهاش متلاشي نشده است. در حقيقت او بابت مرگ خواهرش خوشحال بود. حتي از توجهي كه پدر به خاكستر خواهرش ميكرد دچار حسادت ميشد و ترجيح ميداد به جاي محكوم كردن پدر، الكلي بودن او را بپذيرد.
جيمي در مدرسه دوستی به نام سانيا پیدا کرده بود كه مسلمان بود. سانيا دختری بسيار باهوش، شوخ و شجاع بود. ممكن است این دوستی به نظر بسیار طبیعی باشد، اما اين موضوع باعث خشم و ناراحتي ديگران هم در مدرسه و هم در خانواده شده بود چون پدر جيمي نمیتوانست مسلمانان را بپذیرد. او فكر ميكرد كه آنها بمبگذاري كردهاند و دخترش کشته است. پدرش كه به شدت به الكل اعتياد پيدا كرده بود و غرق در تعصبات نژادپرستانه شده بود، براي تمام مشکلات بريتانيا مسلمانان را مقصر ميدانست. این جا میتوان درک کرد كه همه این جنون و ديوانگي بر اثر غم و غصه ایجاد شده است و همين نيز بهانهاي براي بیخودی و الكلي بودن او شد. گرچه او هم نجات پيدا نكرد اما بهتر از مادر بياحساسشان از عهده مشکلات برآمد. در اين داستان دلسوزي كمي از مادر نشان داده شد و تنها چیزی که از او میبینیم این است که فرزندانش را ترك كرد و رفت.
تنفر پدر در نژادپرستي او آشكار میشود، اما چرخش روزگار او را نیز سرانجام به راهي كه جيمي 10 ساله پيدا كرد، کشاند. راه جيمي رفاقت، صلح، آرامش و حتي عشق به تنها دوستش در مدرسه است. رابطه بسيار جذاب و صمیمانهای که بین این دو بچه به وجود میآید، دليل اصلي موفقيت اين كتاب است كه با کمک آن به طرزی ماهرانه به موضوعهای اجتماعي پرداخته و در يك موقعيت عجيب و غمانگيز این موضوعها را نشان داده است. رابطه جيمي با خواهرش و مبارزه با مشكلاتش هم خیلی زيركانه ارایه شده است.
اعتياد به الكل، نژادپرستي، ضعيف كشي، غرق شدن در مشكلات و خيانت در زناشویي، همه با هم در اين داستان جمع شدهاند تا آنچه را كه در اين مجموعه اتفاق ميافتد نمايش دهند. اما موضوع رمان پيچر اصلا كسل كننده نيست. اين روايت پيچيده و تكان دهنده دو كودك گيج و حيران است كه با غم از دست دادن خواهرشان رز مواجه شدهاند و با از دست دادن مادرشان نیز مواجه هستند.
ما توسط جيمي 10 ساله شخصيت اصلي داستان مي توانيم ببينيم كه چطور كل خانواده بعد از مرگ يكي از خواهرهايش با اين مساله كنار ميآيند. داستان عمق احساسات را به طور واضح و برجسته مورد توجه قرار ميدهد و شما واقعا ميتوانيد آن را در طول داستان همراه با شخصيت جيمي درك کنید. گر چه موضوع اصلي و تم داستان اساسا ناگوار و ناراحت كننده است، اما مطمئنا داستان موجب افسردگی مخاطب نمیشود. بلکه با توجه به نگرش عاقلانه و شعوري كه كودكان دارند، اين داستان حتی طنزآمیز و خندهدار هم ميشود و مخاطب حتی میتواند در بخشهایی از داستان قهقهه بزند.
در حقیقت دوره كودكي چنان خوب با اين داستان زيبا تصرف و تسخير شده كه اندوه را از بين ميبرد. پذيرش، پيشداوري و تبعيض، زورگویي، وفاداري به خانواده و دوستي نيز چنان با داستان عجين شده كه غمانگيز بودن آن را ميپوشاند. بنابراین به جرات میتوان گفت «خواهر من روی پیش بخاری زندگی میکند» داستاني است كه غم و اندوه و شوخ طبعي در آن تركيب شدهاند.
رمان نوجوان عموما افراد بالاي 10 سال را هدف قرار میدهد اما به دليل اين كه عوامل زيادي در اين رمان برای برقراري ارتباط با بزرگسالان وجود دارد- مخصوصا با تجارب زندگي كه به داستان اضافه شده است- خواندن آن برای بزرگسالان نيز نه تنها جالب بلکه توصيه ميشود. چيزي كه ستايش همه را برمیانگیزاند اين حقيقت است كه جيمي به صورت شخصي نشان داده شده كه كاملا از آينده آگاه است و به عنوان يك انسان، بزرگ ميشود و درك ميكند و طولي نميكشد كه زندگياش را اداره ميكند و در برابر تعصبات تلخ پدرش و خيالپردازيهايي كه در مورد مادرش داشت، به واقعیت میرسد.
ترجمه: فاطمه موسوی
نظر شما