به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)، در اين نشست علاوه بر نويسنده، حجتالاسلام محمدتقي ملبوبي، بتول مشكينفام و سعيد روحافزا نيز حضور داشته به نقد و بررسي این كتاب ميپردازند.
این کتاب برای نخستین بار در سال 1380 از سوی انتشارات آستان قدس رضوی منتشر شد و تاکنون به چاپهای متعدد رسیده است.
این اثر با تکیه بر پژوهش های نویسنده در متون معتبر تاریخی مرتبط با زندگی پیامبر اسلام (ص) نوشته شده است و روایتی همراه با لحنی شاعرانه و توصیفی دارد.
در بخشی از این کتاب میخوانیم: «محمد، از پسِ خوابی کوتاه، سر از زمین ماسهای غارِ حرا برگرفت. هوا خنکایی لرزآور داشت. شب، گویی به نیمه خود رسیده بود. محمد، سر سوی بیرون چرخانید: به آسمان اندر، هلال لاغر ماه، نور کمجان خویش را بر کوههای حرا و تَبِیر و دشتِ گسترده جنوبی افشانده بود. مکه، طبیعت پیرامون آن و سربهسر جهان، در خوابی ژرف غرقه بودند. سکوتی سنگین و غریب، هستی را یکسره در خود فرو پیچیده بود. از هیچ سو، هیچ صدا فراز نمیشد. گویی آن شب، زمین و زمان نیز با زندگان، به خواب اندر شده بودند: نسیم، از جنبش بازمانده بود، و رودی نیز اگر بود، به یقین، آنک پای از رفتار کشیده بود. محمد، پیشتر بسیار نیمه شبان را با بیداری سپری ساخته بود. لیک، آن مایه سکوت و آرامش را، هرگز نه شنیده و نه احساس کرده بود: گوش، از شدت بیصدایی به درد دچار میآمد. فضا گویی جنسی از ابدیت یافته بود. زمان انگار از گذر ایستاده بود؛ و هستی، در لحظهای از بیمرگی و زوالناپذیری، معلق مانده بود. سکون و سکوت چنان بود که گیاهی اگر میرست یا غنچهای اگر بر بوتهای میشکفت، به یقین، صدای آن به گوش میآمد. پس، ناگاه، به آسمان اندر، نوری تند، از جنسی غریب آشکار گشت، و جمله افقِ نگاه محمد را پرساخت. آنگاه او، ترسان، در جسم و جان خویش، جنبشی احساس کرد: لرزشی در تن. دَوّار سر. دَوَران. دَوَران. تا مرزِ سرگیجه. فشار. فشردگی تن و روح. بیرون شدن چیزی از تن: ذرّه ذرّه. درد. درد. درد. دردی بیرون از توانِ مردی بهنیرو حتی، چونان محمد. دردِ واپسین دمِ زندگی: مرگ. بیرون رفتن کُند و کشنده جان از تن....».
اين نشست سه شنبه 17 مرداد ساعت 15 تا 17 در سرای داستان بنیاد ادبیات داستانی برگزار می شود. این بنیاد در خيابان طالقاني، شهيد موسوي شمالي شماره 88 واقع شده است.
دوشنبه ۱۶ مرداد ۱۳۹۱ - ۱۳:۱۹
نظر شما