
ايبنا - خواندن يك صفحه از يك كتاب را ميتوان چند گونه تعبيركرد؛ چيدن شاخه گلي از يك باغ، چشيدن جرعهاي از اكسير دانايي، لحظهاي همدلي با اهل دل، استشمام رايحهاي ناب، توصيه يك دوست براي دوستي با دوستي مهربان و...
موضع اختيار گرايي يا جبرانگاري در فلسفه سياسي اهميت زيادي دارد. موضع جبرانگار از حيات سياسي، جامعه سياسي، ارزشهاي اخلاقي و سياسي و ترسيمي ارائه ميدهد كه به كلي با موضع اختيارگرا متفاوت است. حكمت متعاليه، مكتبي اختيارگراست و تلاش حكيمانه متعاليه اين بوده كه با رويكرد شيعي و از موضع نه جبر و نه تفويض، براساس مباني اين مكتب، از اختيار تبيين و تفسيري درخورد ارائه بدهند.
از ديدگاه حكمت متعاليه، فاعليت انسان نسبت به افعال خود، فاعليت بالقصد است و فهم اختيار انساني از ديدگان اين حكمت انساني، نيازمند بررسي برخي ويژگيهاي فاعلِ بالقصد است.
فعل فاعل بالقصد مسبوق به ارادهاي است كه به غرضي زايد و بر ذاتِ فاعل و زايد بر ذاتِ فعل تعلق گرفته است. يعني اين اراده، ذاتي فاعل و ذاتي فعل نيست؛ بلكه هم فاعل ميتواند از اين اراده منصرف گردد و هم فعل ممكن است از آن تخلف نمايد.
اين اصل، بياني از علت غايي در فاعليت فاعل بالقصد است و ميتوان آن را تعريف فاعليت بالقصد لحاظ كرد. علت غايي به دو معنا به كار ميرود: ما لأجله الوجود و ما الي اجله الوجود. در اين اصل، معناي اصلي علت غايي كه همان ما لأجله الوجود است، مدّنظر است.
فاعلِ بالقصد پيش از ارادة غرض، به آن علم دارد و اين علم مفارق از ذات اوست؛ يعني علم انسان به غرض، ذاتي او نيست و بايد تحصيل شود. البته، بنا بر مباني حكمت متعاليه، هيچ علمي ذاتي انسان نيست.
اراده، يك معناي عام دارد و آن عبارت از خواستار چيزي بودن است و در ويژگي اول، منظور از اراده، همين معناست. اما اراده، يك معناي خاص هم دارد كه در ويژگي دوم مدّنظر است.
صفحات 117 و 118 حكمت سياسي متعاليه/ ابوالحسن حسني/ سازمان انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامي/ سال 1390/ 328 صفحه/ 5000 تومان
نظر شما