«پيرزن و ببر» يك قصه قديمي و سنتي كرهاي است كه در آن كودكان با اهميت مفاهيمي همچون اتحاد و همكاري آشنا ميشوند._
اين قصه تخيلي علاقه و كنجكاوي كودكان را برميانگيزد و در كنار آن مفاهيم آموزندهاي را هم در بردارد. مهمترين نكات مد نظر نويسنده اين داستان، اهميت اتحاد و همكاري است. در اين داستان عناصر ضعيف با يكديگر متحد ميشوند و با جمع كردن قدرتشان بر يك نيروي قوي پيروز ميشوند.
قصه با جمله معروف همه قصههاي قديمي آغاز ميشود: «يكي بود، يكي نبود. غير از خدا هيچكس نبود. در اعماق جنگل پيرزن خميدهاي زندگي ميكرد. يك روز تابستاني پيرزن داشت در مزرعه لوبيا قرمز علفهاي هرز را ميكند. يك رديف علف ميكند، يك آه ميكشيد... .»
اين آغاز ـ كه خاص قصههاست ـ با وجود تكراري بودن ويژگيهاي مثبتي دارد و كودك را آگاه ميكند كه با يك قصه سر و كار دارد و با دنيايي آشنا ميشود كه قوانين خاص خود را دارد، به همين خاطر تبعيت نكردن از قانون علت و معلولي موجب ضعف اثر و ضعف باورپذيري آن نميشود.
راوي با توصيف جنگلي كه پيرزن به تنهايي در اعماقش زندگي ميكند و رفتارهاي او كه در حين كار آه ميكشد؛ تنهايي و غم او را به خوبي نشان ميدهد و همدردي خواننده را برميانگيزد. تصويرگر هم به كمك نويسنده آمده و با طرح يك خانه دورافتاده و تك و پيرزني كه علفهاي هرز مزرعهاش را در حالت نشسته ميكند اين مفاهيم را بهتر مجسم ميكند.
در ادامه داستان ببر وارد صحنه ميشود كه نماينده بدي است. ببر با ظاهري خشن به تصوير كشيده شده و با نعره زدن، پيرزن را تهديد ميكند كه او را ميخورد اما فوراً اينكار را نميكند و نخست پيشنهاد ميدهد پيرزن در كندن علفهاي هرز با او مسابقه دهد. عملكرد ببر در اين بخش داستان غيرمنطقي است و نويسنده نيز دليلي براي اين پيشنهاد او ارايه نميدهد.
ببري قصد خوردن پيرزن تنهايي را دارد اما پيرزن او را وسوسه ميكند تا پاييز و جمعآوري لوبياهاي مزرعه صبر كند و سوپ لوبياي خوشمزهاش را بخورد. ببر ميپذيرد و بالاخره لوبياها درو ميشوند. پيرزن غمگين است اما ناگهان اشيا زبان باز ميكنند و به پيرزن وعده ميدهند در مقابل يك وعده سوپ لوبيا به او كمك كنند.
طرح داستان پر از اتفاقات غيرمعمول است، حرف زدن ببر، ساير حيوانات و اشيا از آن جمله است كه البته اين رفتارها با منطق داستان و دنيايي كه نويسنده خلق كرده جور در ميآيد و تنها بخش مسابقه دادن ببر با پيرزن براي كندن علفهاي هرز باورناپذير است.
داستان پر از درگيريهاي مختلف است و نويسنده با استفاده از بزرگترين كشمكش داستان يعني تصميم ببر براي خوردن پيرزن تعليق مناسبي ايجاد كرده است كه كودك را تا پايان داستان با خود همراه ميكند.
نويسنده فضاي زندگي خالي و غمگين يك پيرزن تنها را به خوبي تصوير كرده است اما عمقي به شخصيتهاي داستان نبخشيده و دليلي براي تنهايي پيرزن، برخي رفتارهاي ببر و سر رسيدن تعداد زيادي كودك به زندگي پيرزن در بخشهاي پاياني آن ارايه نكرده است.
زبان و لحن راوي بيشتر شبيه لحن يك قصهگو را به خود ميگيرد و با استفاده از تكرار واژهها و اصطلاحات، طنزي پنهان را در داستان ميآفريند. اين زبان كاملاً مناسب فضاي قصه است و فضاي خشن اثر را تلطيف ميكند و بر تخيلي بودن حوادثي چون حمله ببر به پيرزن تاكيد ميكند.
پايانبندي داستان نيز از جمله نقاط قوت آن است. همچون ساير قصهها و داستانهاي قديمي و تخيلي داستان پاياني روشن و شاد دارد. نماينده بدي و خشونت كه در اين داستان، ببر است در پايان با همكاري دوستان پيرزن از بين ميرود و پيرزن سالهاي سال زندگي ميكند و لوبيا ميكارد و سوپ لوبياهاي خوشمزهاش را به بچهها ميدهد.
تنها نكتهاي كه در پايان داستان وجود دارد و توجه به آن ضروري است حضور ناگهاني بچههايي است كه با كاسهاي در دست دور پيرزن جمع شدهاند. افزوده شدن اين شخصيتها در قصهاي كه از ابتدا بر تنهايي پيرزن تاكيد دارد تا حدودي فضاي ايجاد شده در طول داستان را به هم ميزند.
همانطور كه پيشتر بيان شد، تصويرگري يكي از نقاط قوت اين اثر است. تصاوير اغراقآميز و خندهدار از ببري كه لوبياي غولپيكري را در دست دارد، يا ببر در حال آواز خواندن در حاليكه نتهاي موسيقي دور و برش پراكنده شدهاند يا تصاويري از اشياي جان گرفته در خانه پيرزن از آن جملهاند.
«پيرزن و ببر» را «دِ اين جو» نوشته و «سوك هي چوي» تصويرگري آنرا برعهده داشته است. اين كتاب را «هونگ ته يو» مترجم کرهای ساکن ایران به فارسی برگردانده است.
انتشارات امرود که به طور تخصصی به ترجمه و چاپ آثار ادبی کره جنوبی در ایران ميپردازد اين كتاب را با شمارگان هزار نسخه و با بهاي 3 هزار تومان روانه بازار كتاب كرده است.
نظر شما