منتقد کتاب «شاهینها و بشکه باروت» با بیان این که شروع این داستان و شخصیتپردازی آن بسیار جالب است، عنوان کرد: تمام افراد این داستان یکصدا هستند و این باورپذیری داستان را برای مخاطب کاهش میدهد زیرا در آن زمان افرادی با گرایشها و طیفهای گوناگون وجود داشتند.-
در ابتدای این نشست مرجان جامی، منتقد ادبي با بیان اینکه این رمان ماجرایی انقلابی دارد و داستان سه برادر به نامهای یوسف، محسن و مرتضی را به تصویر میکشد، اظهار کرد: این سه برادر علیرغم مخالفت پدر که درجهدار ارتش است، مخفیانه به فعالیتهای انقلابی میپردازند.
این منتقد ادبی اظهار کرد: این کتاب را میتوان از جنبههای گوناگون بررسی کرد. این اثر به نوعی واقعگرایی تاریخی دارد که ایدئولوژی انقلابی را دنبال میکند. در ابتدا نحوه شخصیتپردازی این اثر توجهم را جلب کرد. راوی این داستان پسری 16 ، 17 ساله ملقب به شاهین کوچک است و برادرهایش شاهین بزرگ و شاهین کوچکتر، کلثوم ننه و آقا ستار که کمرنگتر هستند و خانمهای خانواده نقشی بسیار کمرنگ دارند و شعور سیاسی آنها از بچهها نیز کمتر جلوه داده شده است.
وی ادامه داد: نخستین نکتهای که درباره شخصیتهای داستان وجود دارد، این است که تمام شخصیتها و دارای گرایشهای اسلامی هستند، حتی پدر که انقلابی نیست، گرایشهای اسلامی دارد. این یکصدا بودن شخصیتها، باورپذیری داستان را کاهش میدهد؛ چون در زمان انقلاب طیفهای گوناگوني از افراد وجود داشتند.
جامی از دیگر نکاتی که در این داستان وجود دارد به سفیدگرایی بیش از حد شخصیتها اشاره کرد و گفت: زمانی که داستان افرادی با شخصیتهای آرمانی را نشان میدهد مخاطب احساس میکند کسانی که در انقلاب نقش داشتند، افرادی بودند که با او فرق دارند و انسانهای عادی نبودند.
وی عنوان کرد: زمانی که یوسف به تهران باز میگردد و به پدر مدرکی جعلی نشان میدهد و میگوید در مرخصی به سر میبرد، در واقع دروغی بسیار بزرگ را به مخاطب نوجوان آموزش میدهد. از سوی دیگر، معلمی که از تبریز به تهران منتقل شده و بعد از اینکه در فعالیتهای انقلابی شرکت کرده، وسط سال تحصیلی بار سفر میبندد و به تبریز باز میگردد که احساس میکنم این مساله برای فردی که شغلی دولتی دارد، توجيهناپذير است.
این منتقد ادبی با بیان اینکه شخصیت پدر به عنوان یک فرد نظامی بسیار زیبا جلوه داده شده است، اظهار کرد: با اینکه بچهها ترسی کاذب از پدر دارند و او را به عنوان «بشکه باروت» مینامند، هیچ کجای داستان، انفجار یا عصبانیت بیش از حد پدر به نمایش در نیامده است.
او از تعلیقهایی که باعث جذابیت داستان شده و میتوانست بیشتر به آنها پرداخت، «رسیدن نامهای از یوسف»، «پاکت اعلامیهای که گم شد» و «مخفی کردن کیسه خواب یوسف از پدر» را نام برد.
جامی با اشاره به برخي كاستيهاي اثر گفت: مشخص نیست راوی، داستان را در چه زمانی روایت میکند، آیا مدت زیادی از ماجرا گذشته است یا با فاصله چند ماه از انقلاب روایت میشود، از سوی دیگر راوی که اول شخص مفرد است گاهی به اول شخص جمع تبدیل میشود و از نگاه برادرانش هم صحبت میکند و گاهی تبدیل به دانای کل میشود. همچنين در اين رمان از جملات ارزشی نیز در اثر بیش از حد لزوم استفاده شده است و از جذابیت اثر کاسته است.
در ادامه این نشست محمدرضا گودرزی ديگر منتقد حاضر در جلسه درباره این داستان گفت: از دیدگاه روایتشناختی، پسری به نام محسن که نوجوست و خود را با جو سیاسی آن زمان هماهنگ میکند، ماجراهای دورهای از زمان را با زبان ساده نوجوانانه روایت میکند. داستان در 30 فصل روایت میشود و فصلها کوتاه و متناسب با حوصله مخاطب نوجوان است.
وی افزود: شروع این داستان بسیار خوب است و نويسنده در فصل نخست، تمام شخصیتهای اصلی را معرفی میکند. در داستان از تکنیک تاخیر استفاده شده است، گاهی این تاخیر بجاست و باعث کشش مخاطب میشود و گاهی با ابهام همراه است.
این داستاننویس و منتقد ادبي اظهار کرد: داستان این کتاب، ماجرامحور است؛ بنابراین اعمال شخصیتها پررنگتر از خود آنهاست. دیگر اینکه ناهید و نرگس، خواهران شاهینها تا صفحه 133 کتاب اصلا حضور ندارند و در آن زمان نیز بسیار گذرا به آنها اشاره میشود. وجه سیاسی این کتاب از وجه اجتماعی آن بیشتر است و جریان انقلاب را در یک خانواده نشان میدهد و اتفاق خاصی در داستان نمیافتد؛ به همین دلیل داستان میتوانست کوتاهتر باشد.
وی افزود: از نکات مثبتی که در این داستان وجود دارد این است که علیرغم تضاد و مقابله بچهها با پدر در صحنه بازجویی، پدر هرگز جایگاه پدری خود را از دست نمیدهد و مورد احترام است. از سویی، فریب پدر توسط بچهها برای رسیدن به هدفی والاست و از سوی خانوادهها نیز نکوهش نمیشود.
گودرزی با بیان اینکه یکسری توصیفها و تشبیههای رمانتیک در متن وجود دارد که با ذهن راوی مذکر و هدف مبارزهطلبانه محسن هماهنگ نیست، اظهار کرد: البته این جملات در این داستان 230 صفحهای بسیار کم استفاده شده است.
در پایان این نشست محمدرضا اصلانی، نویسنده این اثر اظهار کرد: آقای ابراهیمی معلمی است که از تبریز به تهران منتقل شده است و در آن زمان مثل بسیاری از افراد مرخصی میگیرد و به شهر خود باز میگردد.
وی در پاسخ به اینکه نقش زنها در این داستان نادیده گرفته شده و به آنها پرداخته نشده است گفت: رفتار کلثوم ننه با شوهرش، ارزش دادن به زن است و زنی که با مدارا کردن با شوهر و فرزندانش جو خانه را متعادل نگهمیدارد نیز ارزشنهادن به شخصیت زن است و اگر خواهران شاهینها در این داستان نقشی نداشتند به این دلیل بود که آنها بسیار کوچک بودند.
نشست نقد و بررسي رمان نوجوانانه «شاهينها و بشكه باروت» عصر دیروز 25 دی ماه در تالار سپیده فرهنگسرای انقلاب برگزار شد.
نظر شما