به گزارش خبرگزاری كتاب ایران (ایبنا)، كارول اوتس این رمان را در سال 2003 میلادی با عنوان «Freaky Green Eyes» (چشمان سبز فريكي) منتشر كرد.
این اثر داستان زندگی دختری پانزده ساله به نام فرانكی است كه مادرش به طرز مشكوكی ناپدید میشود و بعد از مدتها تلاش و تفكر، او نبود مادر و همچنین دست داشتن پدرش را در جریان گم شدن مادرش میپذیرد.
خشونت خانگی و زندگی در تیررس رسانههاي آمريكايي، تابوهای اجتماعی و مشكلات نوجوانان و رابطه میان حقیقت و سكوت، از موضوعات مطرح شده در اين كتابند.
این رمان در زمان انتشارش از سوی منتقدان مورد استقبال زیادی قرار گرفت، هر چند برخی معتقد بودند كمتر مخاطبی خواهد توانست شخصیتی چون فرانكی را در اطراف خود بیاید. نقد دیگر در رابطه با این كتاب، دید منفی اوتس به مردان است.
اوتس پدر فرانكی را انسانی بیرحم، برادرش را فردی ظالم و پسربچههای داستان را افرادی نشان میدهد كه در میانه اثر، تنها كارشان اذیت و آزار حیوانات است؛ در حالی كه از ابتدای داستان به شخصیتهای زن داستان مدام ظلم میشود. همین نگاه منفی نویسنده و دنیای ترسناكی كه او از مردها به تصویر كشیده سبب شده برخی منتقدان غربی از نویسنده انتقاد كنند و نوشتههای اوتس را جانبدارانه بنامند.
داستان از زاویه دید شخصیت اول، فرانكی، روایت میشود با این حال گاهی با بخشهایی مواجه میشویم كه همین فرد از سوی شخصی به نام فریكی مورد خطاب قرار میگیرد. در سراسر این داستان با كشمكشهاي درونی و ذهني راوی و شخصیتی در درون ذهن او مواجه میشویم.
در شرايطي كه هر زمان فرانكی به سمتی پیش میرود كه به دروغهای پدرش اعتماد كند، این شخصیت درونی او است كه وی را متوجه اشتباهاتش میكند. فریكی تنها یك راهنما برای كمك به فرانكی نیست، بلكه به نوعی اصول اخلاقی را به او يادآوري ميكند،به او اعتماد به نفس مي دهد و وي را در جهت پايبندي بر اعتقاداتش هدايت ميكند.
گاهی اوقات، زمانی كه در زندگی به درهای بسته برمیخوریم، شاید آسانترین راه برای گذشتن از این بحران، نادیده گرفتن آن مشكل به طور كامل باشد؛ این دقیقا همان كاری است كه فرانكی در این داستان انجام میدهد و نویسنده این امر را در دنیای عجیب و غریب فرانكی به مخاطب نشان میدهد.
با این حال، هدف كارول اوتس از نوشتن این اثر تنها سرگرم كردن و ایجاد هیجان برای مخاطب نیست. او مضامین اجتماعی و انسانی مهمی را در داستان مطرح میكند و بیش از هر چیز سعی دارد این مفاهیم را با استفاده از راوی نوجوانش به مخاطب منتقل كند. پدر فرانكی شخصیتی مطرح در رسانههای كشورش است و اوتس از همین شخصیت بهره میگیرد تا نقدی بر فضاي رسانهای در كشورش داشته باشد.
در بخشی از این داستان میخوانیم: «سالها بعد، از آن به گذر یاد میكنم. شاید همان كاری بود كه مادرم هم میكرد، گذر. از سرزمینی آشنا به سرزمینی ناآشنا. گذر از جایی كه مردم تو را آن جا میشناسند، به جایی كه مردم گمان میكنند تو را آنجا میشناسند.»
جویس كارول اوتس در سال 1938 میلادی به دنیا آمد و نخستین كتابش را در سال 1963 منتشر كرد و تا به امروز تعداد رمانهایش از مرز پنجاه اثر هم گذشته است. اوتس علاوه بر رمان تعداد زیادی داستان كوتاه، مجموعه شعر و آثار غیر داستانی نیز منتشر كرده و جوایز زیادی نیز به دست آورده است.
او از سال 1980 نوشتن داستانهایی در ژانر وحشت را آغاز كرده و خودش معتقد است در این راه به شدت تحت تاثیر آثار كافكا و جیمز جویس قرار گرفته است.
رویا بشنام پیش از این آثاری چون «عروس بیوه» اثر كارول اوتس و «تو خودت را دوست نداری» نوشته ناتالی ساروت را به فارسی ترجمه كرده است.
رمان «چشمان همیشه هوشیار» نوشته جویس كارول اوتس با ترجمه رویا بشنام در 232 صفحه و به بهای پنج هزار و دویست تومان از سوی انتشارات «كتابسرای تندیس» روانه بازار كتاب ایران شده است.
نظر شما