به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) به نقل از خبرگزاری آلمان، این کتاب داستان زندگی مجرمی است که برای «فردیناند فون شیراخ» نویسنده و وکیل آلمانی جالب است؛ اينكه چه چیز انسان را به جنایت وا می دارد؟ کدام ضربات پیاپی سرنوشت به وی اجازه انجام اقدام جنایتکارانه را می دهد؟
رمان های پرفروش «جنایت» و «گناه» که آثار پرفروش پیشین این نویسنده هستند و در سال های 2009 و 2010 منتشر شده اند، سوال های مهمی را در مورد خیر و شر و گناه و بی گناهی مطرح می کنند. این نویسنده همواره در این زمینه موفق است که در مخاطب خود حس همراهی با مجرم را برانگیزد بدون آن که قساوت در جنایات را مورد شک قرار دهد.
«فون شیراخ» پس از انتشار مجموعه داستان های کوتاه هیجان انگیز خود با رمان«پرونده کالینی» ثابت می کند که یک رمان نویس واقعی است. «فون شیراخ» به زبان آشکار و بی پیرایه خود وفادار است. وی در جمله های کوتاه و پرقدرت خود مکان های وقوع داستان و شخصیت ها را طراحی می کند و به سرنوشت انسانی متکی است.
«فون شیراخ» در این رمان حدود 200 صفحه ای داستان یک قتل مرموز را روایت می کند. «کاسپار لاینن» وکیل جوان باید در نخستین پرونده مهمش خود را در برابر دادگاه ثابت کند. موضوع از این قرار است که «فابریتسیو کالینی» که 43 سال برای شرکت مرسدس بنز کار کرده، در یک هتل مجلل مرتکب یک قتل می شود و «هانس میر» مردی مسن که یک صنعتگر خوشنام آلمانی بوده را به قتل می رساند. «لاینن» ابتدا به طور کامل در میان تاریکی کورمال کورمال به پیش می رود. زیرا مجرم به جنایت خود اقرار کرده ولی هیچ انگیزه ای در این بین وجود ندارد و در میان «فابریتسیو کالینی» ایتالیایی و مقتول هیچ ارتباطی به چشم نمی خورد.
«لاینن» ابتدا می خواهد که پرونده را به دیگری بسپارد چرا که «میر» را می شناخت. مقتول دقیقا پدربزرگ بهترین دوست «لاینن» یعنی پدربزرگ زنی است که او از دوران کودکی شیفته اش بود. این ارتباط به شکل عجیبی ساختگی به نظر می رسد. «لاینن» به توصیه همکار باتجربه اش «متینگر» گوش می کند و آن چیزی را که به «کالینی» مرتبط است دنبال می کند: «اکنون آن ها در مقابل این مرد پاسخگو هستند ، آن ها همه آن چیزی هستند که او آن جا در درون دارد».
«لاینن» باید به فکر «کالینی» باشد و امور مربوط به وی را نظم دهد. از اینرو به همین امر می پردازد؛ خود را در ماجرای این پرونده غرق می کند، روز و شب کار می کند تا یک ارتباط باورنکردنی را کشف کند. وکیل جوان با این پرونده به لحاظ شغلی رشد ميكند. «فون شیراخ» نوشته است : «او سالها به اساتید خود گوش فرامی دهد ، او تلاش می کند تا به روند قضایی پی ببرد. اما درست امروز ، درست با مسئولیتی که به وی واگذار شده درمی یابد که حقیقتا چیز کاملا متفاوتی در میان است. چیزی به عنوان انسان های ستمدیده».
این اصل آن مطلبی است که این اثر «فون شیراخ» حول محورش حرکت می کند. ادبیات این نویسنده تکان دهنده است. او احساس ناامنی را پشت سر می گذارد و از اینرو در جریان مطالعه کتاب هایش بر خواننده تاثیر می گذارد. زیرا این وکیل نه فقط انسان های عادی را در موقعیت تبهکاران نشان می دهد بلکه انسان های تبهکار را نیز در موقعیت انسان های عادی به تصویر می کشد. وی در این مورد در این رمان نوشته است : «باورم کن لاینن ، انسان ها سفید یا سیاه نیستند، آن ها خاکستریاند.» توصیه «متینگر» همانند اعتقاد بنیادی «فون شیراخ» به نظر می رسد که «گونتر شابووسکی» عضو دفتر سیاسی «اس ای دی» نیز از آن دفاع می کند.
رمان «پرونده کالینی» همچون داستان های کوتاه برگرفته از آثار پیشین این نویسنده با نام های «جرم» و «گناه» برگرفته از دانش تخصصی «فون شیراخ» است. زمانی که او صحنه های حضور در دادگاه را تشریح می کند، خواننده خود را در جایگاه تماشاگر قرار می دهد.
«پرونده کالینی» یک رمان کاملا خواندنی از «فون شیراخ» است.
دوشنبه ۲۱ شهریور ۱۳۹۰ - ۱۱:۲۳
نظر شما