«سهیل سید احمدی» مترجم آثار آلمانی با حضور در نشست روز فرهنگی اتریش در نمایشگاه بین المللی کتاب تهران، به بررسی شعر آوانگارد اتریش در اشعار «ارنست یاندل» شاعر قرن 20 اتریش پرداخت./
او گفت: «ارنست یاندل» شاعر بزرگ اتریشی در اول اوت 1952 در وین متولد شد. مادرش زنی کاتولیک و معتقد بود که خود نیز شعر می گوید و از یاندل در این راه حمایت می کرد. یاندل در 17 سالگی مادرش را از دست داد. خودش پس از مرگ مادرش گفت که اکنون احساس رهایی می کند، زیرا از آن زمان به بعد می توانست کتاب هایی را بخواند یا فیلم هایی را ببیند که تا کنون برایش قدغن بوده ولی به رغم این مساله از آن جا که مادرش حامی شعر گفتن او بود، با رفتنش غمی وجود یاندل را فرا گرفت.
او پس از کسب دیپلم به مدت سه ماه دوره آموزش خدمات نظامی را گذراند و در اوت 1943 در زمان جنگ جهانی دوم وارد ارتش شد. در این زمان تمام زندگی او در این جمله ساده و اساسی خلاصه شد که «چگونه می توان زنده ماند». این نگرانی ردی عمیق در آثار ادبی او برجای گذاشت. او در حین خدمت یک بار اقدام به فرار کرد که ناموفق ماند و پس از آن به جبهه غربی آلمان منتقل شد. در اواخر جنگ اسیر ارتش آمریکا شد و بعد از آزادی برای تحصیل به وین رفت و در رشته های زبان و ادبیات آلمانی و انگلیسی به تحصیل پرداخت. در سال 1950 با ارائه رساله ای در مورد داستان های «آرتور شنیسلر» به درجه دکتری نایل شد. یاندل از سال 1950 تا 1979 دبیر زبان و ادبیات آلمانی شد و همزمان شعرهایی سنتی سرود و در سال 1952 در مجله راه های نو نخستین اشعارش را به چاپ رساند.
سپس از طریق آشنایی با نمایندگان شعر آوانگارد (پیشرو) مانند «فریدریکه می روکه» به شعر ترجمه گرای آلمانی زبان روی آورد. وی در سال 1956 نخستین دفتر شعر خود را با نام «چشمان دیگر» به چاپ رساند که در این اثر او می توان دیدگاه نوین یاندل را به اصول سنتی شعر دنبال کرد. او اصول شعر سنتی را کنار نمی گذارد، زیرا معتقد است در شعر نوین نباید به طور کامل اصول سنتی را کنار گذاشت. او مفاهیم مدرن را در درون تلفیقی از نماد های شعر سنتی و عناصری نوین قرار می دهد. در سنت شعری آن زمان راوی عنصری شفاف و از پایه های مهم بیان شعر است ولی یاندل راوی را در مجموعه عناصر شعر محو می کند و این را می توان در سفرنامه او به خوبی دید. شاعر که مسافر پاریس است، در می یابد که با خودش به خوبی خداحافظی نکرده است. او در این سفرنامه می گوید: «وقتی در پاریس از قطار پیاده شدم ، روبروی خودم در ایستگاه ایستاده بودم. دستم را دراز کردم.»
همچنین یاندل از تشبیه که در آن دوره برای بیان دردهای اجتماعی و سیاسی دراشعار شاعران رایج بود استفاده نمی کرد. یاندل با توجه به محتوای هر شعر ساختاری متناسب با آن را خلق می کرد. این نکته قابل توجه آثار وی است و از اینرو آثارش در درون سبک خاصی جای نمی گیرد. او 10 سال بعد پس از جستجو و درونکاوی در زبان و درک نقش موسیقی و تصویر در کلام ، دومین دفتر شعر خود را با نام «سوت و لوییزه» منتشر کرد. این کتاب که در سال 1966 به زیر چاپ رفت به اشعار آوا اختصاص دارد که این نوع برخورد با شعر تا آن زمان در ادبیات آلمانی ناشناخته بود.
در شعر آوا که در شعر آوانگارد جای می گیرد، مفهوم از کلمات گرفته شده و اصوات جایگزین مفاهیم می شوند. تصور برخی از افراد آن دوره بر این بود که جهان به خاطر پیشرفت صنعتی و علمی شفافیت خود را از دست داده و از اینرو شعر باید منطبق با پیشرفت های جدید باشد. به همین دلیل یاندل متاثر از داداییسم و «کنکرته پوئزی» به شعر آوا روی آورد. او در این عرصه هم شاعری برجسته است. به گفته خودش شعر آوا زبان ناشناسی است که هر کس درکش می کند. او باور داشت زبان ماده خالی است که از آن دستاوردهای نوین خلق می شود . او به زبان گوش فرا می داد و این از مهم ترین عوامل در خلق آثارش است.
این شاعر بزرگ با آثار زیادی که در رادیو و تلویزیون اجرا کرده بیش از هر شاعر دیگری بر شعر آوانتگارد آلمانی زبان تاثیرگذار بوده است. او در سال 1971 دو اثر جدید دیگر با نام های «درخت مصنوعی» و «فلورا و قو» را منتشر کرد. پس از آن استاد مهمان دانشگاه تگزاس و فرانکفورت شد. او از بنیانگذاران کانون نویسندگان گراتس بود و در سال 1987 سردبیر این کانون شد. در سال 1992 دفتر شعر دیگری با نام اشتانسن را منتشر کرد که این اثر وی حرکتی نو در کارنامه کاری او به شمار می رود.
مجموعه شعر اشتانسن به لهجه اتریشی سروده شده و قالبی شبیه قالب اشعار گوته و شیلر و ریلکه و دیگر شاعران عصر رمانتیک دارد. این قالب شعری برای نشاط بخشیدن به جشن ها و برای استفاده در مناظره ها رایج بوده است. در این قالب که غیر قابل ترجمه است، مفاهیم رذل و پست به خوبی نشان داده می شوند.
یاندل در برخی از اشعار سال های پایانی زندگی خود گاه به شکلی بیرحمانه و گاهی طنز به موضوع مرگ پرداخته است. او در نگاه کلی با زبان بازی می کند و زبان شوخ طبعی دارد. او معتقد است زبان ماده ای خالی برای جداسازی و فرم دادن است. این شناخت برای درک آثار یاندل حایز اهمیت است. برای او حروف نشانه هایی برای رسیدن به تجربیات نو هستند و به این شکل زبانی نو خلق می شود. از اینرو به این شاعر لقب فرم دهنده زبان داده اند. روح زبانی او در آثارش موجود است.
از مهمترین ویژگی های آثار یاندل می توان به تاثیر جنگ اشاره کرد. او پس از جنگ از فرهنگی که از نازی ها بر جای مانده دوری می کند و راه مخالفی را در پیش می گیرد که این کار جایگاهی خاص را به وی داده است.
«سهیل سید احمدی» در پایان با بیان این مطلب که تا کنون هیچ اثری از یاندل به فارسی برگردانده نشده، اظهار کرد که وی هم اکنون مشغول ترجمه یکی از آثار این شاعر بزرگ است.
بيست و چهارمين نمايشگاه بين المللي كتاب تهران تا 24 ارديبهشت ماه در مصلاي امام خميني (ره) تهران برپاست.
نظر شما