سه‌شنبه ۱۶ اردیبهشت ۱۳۹۹ - ۰۹:۴۷
کوثری: همه آثار دریابندری در حد کمال بودند

رویکرد او در انتخاب یک خط مشخص یعنی ادبیات امریکای شمالی بود و ویژگی‌های مشترک آن نویسندگان، از همینگوی تا دکتروف بسیار به زبان دریابندری نزدیک بود و در مجموع همه آثار او در حد کمال بودند.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)  در دنیای ترجمه و به‌خصوص ادبیات داستانی، نام‌هایی هستند که حتی اگر کسی با دنیای خواندن و کتاب، پیوند نزدیکی هم نداشته باشد احتمالا آن‌ها را شنیده باشد. نام‌هایی که فارغ از پیشگام بودن در حرفه‌شان، استعدادی که در فن ترجمه نشان دادند، تصویری ماندگار از ایشان به جا خواهد گذاشت. نجف دریابندری یکی از همین نام‌هاست که فارغ از تعلق به نسل نخست از ترجمه مدرن ایران، طی ۱۷ سال مسئولیت در انتشارات فرانکلین، دستی هم بر آتش نشر داشته است. در پی فقدان این چهره بزرگ برای ادبیات ایران، گفت‌وگویی با دو تن از اهالی ترجمه «عبدالله کوثری» و «صفدر تقی‌زاده» دوست نزدیک او داشته‌ایم که در ادامه می‌خوانید.
 
دریابندری و عمری به قدمت ترجمه مدرن در ایران
 
عبدالله کوثری درباره آشنایی با دریابندری می‌گوید: «او متعلق به نسلی پیش از ما بود و زمانی که به کار در فرانکلین می‌پرداخت، من دبیرستانی بودم. به همین خاطر در طول این سال‌ها جز چند باری ملاقات در دفتر چند ناشر، متاسفانه فرصت ملاقات و آشنایی نزدیک با ایشان را نداشتم. اما چون از همان سال‌های دبیرستان، ترجمه‌هایش را دنبال می‌کردم، ارادتی دورادور خدمت ایشان داشتم. ما تا حدود دهه چهل، اطلاع چندانی درباره ادبیات امریکایی نداشتیم و برای خود من، آشنایی با آن از ابتدای دهه چهل و با ترجمه دریابندری آغاز شد. «وداع با اسلحه»، که اولین ترجمه ایشان هم بود، حوالی سال‌های ۴۰ و ۴۱ خورشیدی از طریق انتشارات جیبی منتشر شد و ویژگی اصلی آن، زبان ترجمه بود. تا پیش از آن، رمان‌های کلاسیک را زیاد خوانده بودیم و زبانی هم که برای آن آثار مناسب بود، یک زبان نوشتاری سنگین بود و کسانی نظیر محمد قاضی و به‌آذین از آن استفاده می‌کردند. اما رمان همینگوی بنا به ویژگی‌هایش، در قالب زبانی نزدیک به محاوره، جذاب و ساده بود و این برای خودم خیلی تازگی داشت که رمان هم می‌تواند با این زبان نگاشته شود. گر چه در ایران با آثار چوبک آشنایی داشتیم اما با این حال در ترجمه برایم اولین موردی بود که می‌دیدم زبان می‌تواند تا این حد به محاوره نزدیک شود.»

کوثری درباره ابعاد مختلف دریابندری در ترجمه می‌افزاید: «کتاب‌هایی که ایشان به ترجمه‌شان دست می‌زدند آثار ارزنده‌ای بودند. مثلا در حدود سال‌های ۴۶ و ۴۷، کتاب «چنین کنند بزرگان» با ترجمه ایشان به چاپ رسید. بعد از آن در دوران خدمت هم، فرصتی داشتم تا کتاب «تاریخ فلسفه غرب» را با ترجمه دریابندری بخوانم. از او بسیار آموختم و زبانی که در ترجمه فلسفه به کار می‌گرفت، گر چه در این زمینه به صورت تخصصی کار نمی‌کرد، اما توانسته بود حق مطلب را ادا و مخاطب ایرانی را به خوبی با فلسفه آشنا کند. مثلا در کتاب «متفکران روس» هر چقدر تفحص کنیم نمی‌توان ایرادی از ترجمه دریابندری گرفت. در حوزه ترجمه ادبیات هم رویکرد او در انتخاب یک خط مشخص یعنی ادبیات امریکای شمالی بود و ویژگی‌های مشترک آن نویسندگان، از همینگوی تا دکتروف بسیار به زبان دریابندری نزدیک بود. دریابندری جز آنتیگونه به سمت ترجمه آثار کلاسیک نرفت و در مجموع همه آثار او در حد کمال بودند.»
 
فن ترجمه دریابندری و چنین کنند بزرگان
کوثری در ارتباط با رویکرد دریابندری در ترجمه می‌گوید: «در مورد ترجمه او از اثر ویل کاپی(چنین کنند بزرگان)، تا مدت‌ها گفته می‌شد که این کار به جای ترجمه، اقتباسی از آن اثر است. در حالی که بعد از دسترسی به متن اصلی اعلام شد ترجمه دریابندری با آن مطابق است. این جزو ذات ترجمه است که مترجم ضمن پایبندی به متن اصلی، به لحاظ زبانی دست خود را باز بگذارد تا آنچه بازگردانی می‌کند برای مخاطب بهتر قابل فهم باشد. به‌خصوص در موضع ترجمه طنز، اصلا کار ساده‌ای نیست که اثر به زبانی دیگر بازگردانی شود و کماکان جنبه طنز خود را حفظ کند. چرا که بسیاری از جنبه‌های طنز، بر خلاف تراژدی، محدودیت‌های جغرافیایی، فرهنگی و تاریخی دارند. به‌عنوان مثال، برای خودم آثار طنزی به زبان انگلیسی برای ترجمه به دستم رسید و وقتی مطالعه می‌کردم، می‌دیدم در ترجمه آن به فارسی «طنز» به عمل نمی‌آید.»
 
(عبدالله کوثری)

وجوه فردی یک مترجم بزرگ
اما جنبه‌های والای دریابندری به توانایی در ترجمه محدود نمی‌شود و ابعاد شخصیتی او هم می‌تواند برای اهالی ادبیات، الگو باشد.
 
در همین رابطه عبدالله کوثری می‌گوید: دریابندری وجوه مختلفی داشت. هیچ کتابی با ترجمه دریابندری نبود که مقدمه‌ای به قلم خود او نداشته باشد و مقدمه‌ای که می‌نگاشت، می‌توانست مخاطب ایرانی را به خوبی راهبری کند. باید توجه داشت که اگر مترجم با عالم وسیع فرهنگ، آشنایی نداشته باشد نمی‌تواند مترجم خوبی باشد و دریابندری انسانی فرهیخته، بامطالعه و اهل کشف بود.»
 
صفدر تقی‌زاده که متاسفانه درگیر کسالت است، پیرامون آشنایی با دریابندری می‌گوید: «هر دو در آبادان متولد شدیم. در دبیرستان راضی آبادان با هم بودیم. بعد از آنجا به شرکت نفت آبادان پیوستیم و دوستی‌مان به این طریق، نزدیک‌تر شد. بعد از آن هم که به تهران آمدیم، وقت بیشتری را با هم می‌گذراندیم. سبک دریابندری در ترجمه به نحوی بود که مخاطب تصور می‌کرد کتاب را خودش نوشته است.»

وی هم در خاتمه پیرامون ابعاد فردی این مترجم فقید می‌گوید: «دریابندری شخصیتی فروتن و طناز داشت. در طول سال‌های دوستی، هرگز نشنیدم که او کلمه‌ای ناهنجار به زبان بیاورد. سال‌های طولانی، جمعه‌ها به همراه دوستان در منزل ایشان جمع می‌شدیم و از خاطرات و نوشته‌ها می‌گفتیم. درب خانه ایشان به روی همه باز بود. او شخصیتی بسیار دوست داشتنی داشت. همیشه خوش‌پوش، مهمان‌نواز و صمیمی بود و افسوس می‌خورم که دیگر در بین ما حضور ندارد، گر چه جاودانه است.»
 
میراث دریابندری برای ادبیات ایران
دریابندری آثار ارزنده‌ای از خود گذاشته است و از ترجمه‌های ماندگار او می‌توان به «وداع با اسلحه» ارنست همینگوی، «گور به گور» ویلیام فاکنر، «تاریخ فلسفه غرب» برتراند راسل، «متفکران روس» آیزایا برلین، «بازمانده روز» کازوئو ایشی‌گورو، «رگتایم» ای‌ال‌دکتروف همچنین «پیامبر و دیوانه» جبران خلیل جبران اشاره کرد. کتاب مستطاب آشپزی هم اثری از دریابندری به همراه همسرش فهیمه راستکار است.
یادش جاودانه.
 

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها