یکشنبه ۲ شهریور ۱۳۹۳ - ۰۹:۲۰
چریکی که ساواک را به ستوه آورد/ اسناد تاریخی درباره اندرزگو

امروز دوم شهریور برابر با سالروز شهادت حجت‌الاسلام سیدعلی اندرزگو است. كتاب «سردار سرفراز شهيد حجت‌الاسلام سيدعلي اندرزگو» با دربرداشتن اسناد، منعکس‌کننده فعالیت‌های چریک‌گونه اندرزگو و ناتوانی ساواک در برخورد با این شهید نستوه است.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)- سیدعلی اندرزگو رمضان سال ۱۳۱۸ ه.ش در بازارچه گمرک واقع در خیابان شوش تهران دیده به جهان گشود. پدرش سید اسدالله اندرزگو بنا بود اما بعد از ورشکستگی به خرده‌فروشی روی آورد. سیدعلی کودکی خود را در همان محله گذراند و با پایان تحصیلات ابتدایی به دلیل مشکلات معیشتی، ترک تحصیل کرد و در دوازده سالگی در یک کارگاه نجاری مشغول به کار شد. از آن‌جایی که به علوم دینی علاقه فراوانی داشت، پس از فراغت از کار روزانه، تا پاسی از شب در مسجد هرندی دروس فقه و اصول می‌خواند. وی از فعالان مبارزات مسلحانه با حکومت پهلوی بود که در درگیری با ماموران ساواک به شهادت رسید.

مبارز میدان‌های سخت

درباره سیدعلی اندرزگو  کتاب‌هایی با عناوین «سفر بر مدار مهتاب» از مرتضی سرهنگی، «دار بر دوش» تالیف یعقوب توکلی و «سفر صبح، زندگی نامه شهید سیدعلی اندرزگو» به کوشش محمد عزیزی نوشته شده است که کتاب «سردار سرفراز شهيد حجت‌الاسلام سيدعلي اندرزگو» از مجموعه یاران امام به روایت اسناد ساواک به دلیل برخورداری از اسناد می‌تواند منعکس‌کننده میزان ناتوانی رژیم در دستگیری وی باشد.

آشنایی و تاثیر پذیری از نواب زندگی سیدعلی را در مسیر متفاوتی قرار داد به طوری که در کتاب «سردار سرفراز شهيد حجت‌الاسلام سيدعلي اندرزگو» درباره شیوه زندگی وی بعد از دیدار و علاقه به مشی نواب آمده است: «سیدعلی در نوجوانی با مجتبی نواب صفوی آشنا شد و تحت تاثیر شخصیت وی قرار گرفت و این باب آشنایی وی با تشکیلات فداییان اسلام را گشود. وی با شیوه مبارزاتی فداییان احساس نزدیکی کرد و این چنین بود که در سن ۱۸ سالگی گام به عرصه مبارزه با رژیم پهلوی گذاشت. اندرزگو در جریان قیام ۱۵ خرداد، یکی از فعالان شکل‌دهنده تظاهرات بود و به دلیل تلاش‌هایش مورد تقدیر امام خمینی قرار گرفت.»

از این پس دیگر زندگی اندرزگو درس و کارکردن در کنار هم نیست بلکه با قرار گرفتن در جمع مبارزان انقلابی در معرض آزمون‌های سختی قرار می‌گیرد. در بخشی از کتاب درباره شرکت کردن وی در قیام 15 خرداد می‌خوانیم: «اندرزگو پس از واقعه ۱۵ خرداد، در‌‌ همان رابطه، برای نخستین بار دستگیر شد و تحت شدید‌ترین شکنجه‌ها قرار گرفت و با این‌که در زیر شکنجه بی‌هوش شده بود، به روایت اسناد ساواک لب از لب نگشود. وی پس از آزادی از زندان با صادق امانی و دیگر افرادی که از سابق می‌شناخت ارتباط برقرار کرد و وارد شاخه نظامی هیات‌های موتلفه اسلامی شد.» 

مردی از جنس خون و گلوله

اندرزگو پس از رفتن به زندان و سربلند بیرون آمدن از آزمون نخست برای شرکت در نقشه‌های بعدی مبارزان انقلابی فراخوانده شده و این بار برای حضور در ترور نخست وزیر محمدرضا پهلوی نقشی هم به اندرزگو سپرده می‌شود، در بخشی از کتاب درباره چگونگی شرکت وی در این ترور نوشته شده است: «در همین دوران بود که اعضای موتلفه تصمیم به ترور حسنعلی منصور، نخست‌وزیر وقت گرفتند. اندرزگو هم به همراه دیگر افراد شرکت کننده در این ترور (محمد بخارایی، رضا صفار هرندی، مرتضی نیک‌نژاد و حاج صادق امانی) در مراسم تحلیف منصور شرکت کرد و اولین نفری بود که دست روی قرآن گذاشت و سوگند یاد کرد که تا آخرین قطره خون خود نسبت به نهضت و آرمان‌های اسلامی آن وفادار بماند.»
 
سیدعلی در ترور حسنعلی منصور، نخست وزیر پهلوی دوم چهره جوان‌تر و فرزی را به نمایش گذاشته و ساواک را انگشت به دهان می‌گذارد. در روایت کتاب «سردار سرفراز شهيد حجت‌الاسلام سيدعلي اندرزگو» درباره حضور وی آمده است: «سیدعلی جوان که ۱۹ سال بیشتر نداشت، در این عملیات مسوولیت کند کردن حرکت اتومبیل منصور را در محدوده بهارستان برعهده داشت تا محمد بخارایی بتواند با دقت عمل او را از پای در آورد. وقتی اندرزگو با موفقیت وظیفه خود را انجام داد، منصور به ناچار در نزدیکی مجلس از اتومبیل پیاده و عازم مجلس شد و همین امر فرصتی فراهم آورد که شهید بخارایی از این موقعیت استفاده کرده و او را با گلوله مورد اصابت قرار دهد. پس از این حرکت، اندرزگو برای اطمینان از مرگ منصور، خود را به او رساند و گلوله دیگری در مغزش خالی کرد و به سرعت متواری شد. سیدعلی از آن به بعد زندگی مخفی اختیار کرد و مخفیانه در قم زندگی و تحصیل علوم حوزوی را ادامه داد.»

شهید سیدعلی اندرزگو، بی‌شک یکی از مبرزترین شخصیت‌های مبارزاتی در عصر پهلوی دوم است. وی که دستگاه‌های اطلاعاتی ـ امنیتی رژیم پهلوی را برای سال‌ها مستاصل کرده بود، با زیرکی و هوشیاری توانست برای نزدیک به دو دهه به صورت مخفی و در قالب شخصیت‌های مختلف، علیه رژیم پهلوی مبارزه‌ فرهنگی و مسلحانه کند. اسناد ساواک که در کتاب «سردار سرفراز شهيد حجت‌الاسلام سيدعلي اندرزگو» آمده نشان دهنده تلاش دامنه‌دار دستگاه اطلاعاتی رژیم پهلوی برای دستگیری سیدعلی اندرزگو است که برخی از این اسناد را در زیر می‌بینید: 






نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها