یکشنبه ۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۲ - ۰۹:۳۹
آیا سن بالا به معنای حکمت بیشتر است؟

آیا دلایل مستدلی وجود دارد که فکر کنیم عقل در مراحل بعدی زندگی بیشتر می‌شود؟

خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)، ترجمه کامران برادران: واضح است که همه افراد مسن عاقل نیستند. دونالد ترامپ نمونه‌ برجسته‌ای در این زمینه است. برخی از افراد مسن، مانند افراد در هر سنی، به‌سادگی احمق، بی‌ملاحظه، خود‌شیفته یا حتی بدخواه یا ظالم هستند. از سوی دیگر، برخی از جوانان چهل، سی و بیست ساله عاقل هستند. همانطور که رابرت نوزیک در کتاب خود به نام «زندگی بررسی‌شده» می گوید: «حکمت و سالمندی هم‌بسته یکدیگر نیستند». آیا دلایل مستدلی وجود دارد که فکر کنیم عقل در مراحل بعدی زندگی بیشتر می‌شود؟

بسیاری از فیلسوفان معتقدند حکمت هم جنبه تأملی و هم جنبه عملی دارد. این دو جنبه کاملاً در هم تنیده شده‌اند. فرد عاقل نه تنها به خاطر اعتقاداتش، بلکه به واسطه بینش‌ها، صفات، انتخاب‌ها و رفتارهایش عاقل است. یعنی حکمت نه تک‌بعدی است و نه صرفاً گزاره‌ای، هر چند شامل شناخت و تجسم حقایق خاص باشد.

اکثر مردم همچنین تصور کلی از اینکه یک فرد عاقل چگونه است دارند. می‌توانیم از این برداشت برای توصیف برخی از ویژگی‌های مرتبط با افراد خردمند استفاده کنیم. افراد عاقل با خرد متولد نمی‌شوند؛ خرد آنها با گذشت زمان و اغلب به‌سختی به دست می‌آید. آنها دیدگاه گسترده‌ای دارند، به این معنا که آنها روی چیزهای پیش پا افتاده یا سطحی تمرکز نکرده و ‌خود را تنها به یک جنبه از فکر یا فعالیت انسانی محدود نمی‌کنند.

انسان عاقل می‌تواند دید بلندی داشته باشد و معنای و ارزش زندگی‌ را درک کند. او نه تنها به رفاه خود، بلکه به رفاه سایر موجودات ذی‌شعور توجه دارد. فرد عاقل متعهد به مولد بودن است: تقویت رفاه کسانی که آینده‌ای طولانی‌تر از آینده او خواهند داشت.

اسکار وایلد زمانی گفت: «با سن عقل می‌آید، اما گاهی سن به تنهایی می‌آید». دلایل مختلفی برای شک و تردید در مورد این ایده وجود دارد که پیری ما را عاقل‌تر می‌کند. با این حال، آسان نیست شخص سالمندی را تصور کنیم که بهره چندانی از حکمت و عقل نبرده باشد. ‌اگر عقل با افزایش سن به وجود می‌آید، چرا این واقعیت فرضی به‌طور گسترده‌تر به رسمیت شناخته نمی‌شود؟ در عوض، افراد مسن در معرض اغماض هستند و گاه به عنوان باری گران برای افراد جوان تلقی می‌شوند، چراکه چه‌بسا مراقبت‌های درمانی یا بهره آن‌ها از وضعیت اقتصادی چه‌بسا به‌اندازه گروه‌های جوان‌تر نباشد. همین امر است که در نهایت سبب می‌شود بسیاری از افراد مسن در نهایت کارشان به جایی کشیده شود که دیگر «بار»ی برای دیگران تلقی نشوند: خانه سالمندان.

دلیل دیگر برای شک و تردید درباره هم‌ترازی عقل با افزایش سن ‌از این واقعیت ناشی می‌شود که این ادعا به صورت تجربی آزمایش شده است. به عنوان مثال، مونیکا آردلت و همکارانش در مقاله خود، «رابطه میان سن و خرد سه‌بعدی»، با بررسی مطالعات دیگر و استفاده از تحقیقات خود نشان می‌دهند که حقیقت این ادعا در مورد سن و خرد، جای تعجب نیست و تا حدی به معنای «حکمت» بستگی دارد. آنها بین ابعاد خردِ شناختی، تأملی و شفقت‌آمیز تمایز قائل می‌شوند و پیشنهاد می‌کنند که اگرچه عناصر غیرشناختی شواهدی از افزایش در سنین پیری نشان می‌دهند، عناصر شناختی خرد پس از اواسط زندگی کاهش می‌یابد. آنها همچنین پیشنهاد می‌کنند که ارتباط بین سن و خرد ممکن است در میان افرادی که تحصیلات عالی دارند بیشتر باشد. بنابراین، بسته به اینکه بر کدام جنبه از شواهد تجربی تأکید شده باشد، ممکن است مورد منفی تقویت شود.

علاوه بر این، دلایلی وجود دارد که فکر می‌کنیم کسب خرد در سنین پیری حتی دشوارتر از سنین پایین‌تر است. برای مثال، اکثر افراد مسن باید با یک یا چند تغییر در سلامت جسمانی خود دست و پنجه نرم کنند - بیماری مزمن، درد، کاهش بینایی یا شنوایی، ضعیف شدن استخوان‌ها، یا از دست دادن قدرت، تعادل، انعطاف‌پذیری یا استقامت. این از بین رفتن قوای بدنی ممکن است به طور ضروری برای فرد مسن به شدت تنش‌زا باشد، بنابراین او را از کسب و به کارگیری خرد منحرف می‌کند.

ممکن است استدلال شود که فرد مسن ممکن است با قرارهای پزشکی، داروها و به طور کلی سرعت کمتری که دارد، جذب مراقبت از خود شود. علاوه بر این، می‌توان استدلال کرد که تغییرات شناختی احتمالی در دوران سالمندی - از دست دادن حافظه، تلاش برای یافتن کلمات، کاهش توانایی حل مشکلات، مشکلات در توجه و تمرکز، یا ناتوانی در یادگیری اطلاعات یا مهارت‌های جدید - ممکن است کسب خرد را با دشواری مواجه کند.

اگرچه این استدلال‌ها قانع‌کننده به نظر می‌رسند، اما استدلال‌های متقابل خوبی برای همه آنها وجود دارد. حتی اگر همه افراد مسن عاقل نباشند، و نه تنها افراد مسن عاقل باشند، باز هم چنین است که عقل با افزایش سن به وجود می‌آید و برخی از جنبه‌های خرد در دوران پیری با سهولت بیشتری جذب می‌شود.

این واقعیت که شناخت فرهنگی کمی وجود دارد که افراد مسن عاقل هستند، ممکن است نتیجه چندین عامل باشد. در دنیای به اصطلاح «توسعه‌یافته»، پیر بودن به معنای از دست دادن اقتدار است‌. اغلب، این به معنای قطع ارتباط سیستماتیک با دنیای بیرون است، یا حداقل، برای کسانی که از مشاغل حقوقی بازنشسته شده‌اند، دیگر فرصت زیادی برای بیان ایده‌های خود ندارند. به دلیل این دو عامل - از دست دادن اقتدار و کمبود فرصت - افراد مسن ممکن است در مورد خردی که به دست آورده‌اند صحبت نکنند.

اما به قول یکی از شخصیت‌های مارسل پروست در کتاب «در جست‌وجوی زمان از دست رفته»، «ما خرد دریافت نمی‌کنیم، باید آن را برای خودمان کشف کنیم، پس از سفری در بیابانی که هیچ‌کس نمی‌تواند برای ما بسازد، و هیچ‌کس نمی‌تواند از آن اجتناب کند. ما، زیرا حکمت ما نقطه‌نظری است که از دل آن در نهایت به دنیا می‌رسیم.»

این مقاله ترجمه خلاصه‌ای است از منبع زیر: 
https://www.philosophersmag.com/essays/311-older-and-wiser

 

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها