چهارشنبه ۲۰ مهر ۱۴۰۱ - ۰۹:۴۲
زبان کودک، کودکی زبان است/ تالیف ساختن است و ترجمه از نوساختن

سحر حدیقه، نویسنده و مترجم معتقد است که ترجمه و تالیف دو خواهر در همسایگی هم‌ هستند؛ شاید خانه یکی بزرگ‌تر از دیگری باشد اما دل هر دو برای حفظ خانواده بزرگ‌شان می‌تپد. 

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)؛ زبان و کارکردهای آن و چگونگی بهره‌مندی و تطبیق درست آن با گروه‌های سنی هدف در ادبیات کودک و نوجوان همواره به عنوان یکی از بحث‌ها و دغدغه‌های نویسندگان، منتقدان و فعالان این حوزه مطرح بوده است. با بررسی میدانی بخش ادبیات کودک و نوجوان در فروشگاه‌های کتاب یا نمایشگاه‌های کتاب با کتاب‌هایی مواجه خواهید بود که با وجود ظاهری زیبا و صفحات گلاسه، زبانی نامتناسب با گروه‌های سنی کودک و نوجوان دارند. این مساله سال‌هاست به‌عنوان معضل و امری آسیب‌زا از سوی کارشناسان، نویسندگان، مترجمان و حتی خانواده‌ها مطرح شده است. در پرونده «زبان در ادبیات کودک و نوجوان» قصد داریم تا با گفت‌وگو با نویسندگان، مترجمان و صاحب‌نظران این حوزه به بررسی این مساله بپردازیم.

سحر حدیقه، نویسنده، مترجم و منتقد ادبی معتقد است که «پیدا کردن معادل مناسب یک واژه در زبان مقصد یکی از مهمترین قدم‌هاست. اینکه وقت ترجمه مدام یادمان نرود که دایره واژگانی کودکان با ما متفاوت است و از آن دایره بیرون نزنیم. یادمان باشد کودک غیر از لذت و حظ از متن، دارد زبان را هم یاد می‌گیرد. یادمان باشد درست نوشتن، زبان را حفظ می‌کند. زبان را اگر موجودی زنده بیانگاریم، زبان کودک، همان کودکی زبان است که نیاز به مراقبت و تجربه دارد تا رشد کند.»
این نویسنده حوزه کودک و نوجوان با اشاره به اهمیت بحث ویراستاری در ادبیات کودک و نوجوان، می‌گوید: «بحث ویرایش کتاب‌های کودک و نوجوان فقط به چند تا نقطه و ویرگول ختم نمی‌شود. ویراستاران خوبی داریم که هم به نکات نگارشی توجه می‌کنند و هم حواس‌شان هست مطلب از درک بچه‌ها آنقدری بالاتر نزند که متن و کتاب و بعضا کتابخوانی را کنار بگذارند. با این حال سرعت انتشار کتاب‌های غیرتخصصی ویرایش‌نشده خیلی بالا است؛ چراکه تعداد این ویراستاران بالطبع کم است و این بحث تخصصی بودن ویراستاری هنوز نوپا است.» در ادامه این گفت‌وگو می‌خوانیم:
 
شما سال‌هاست در حوزه ترجمه ادبیات کودک و نوجوان فعالیت دارید. به‌عنوان یکی از فعالان این حوزه، اصلی‌ترین دغدغه‌های این بخش را چه می‌دانید؟
به نظر من یکی از بحث‌برانگیزترین مسایل در امر ترجمه مفهوم «ترجمه‌ی دقیق» است. اینکه آیا باید همسو با متن باشیم یا متنی را بسازیم که احتمالا نویسنده‌ در زبان مادری ما همان را می‌نوشت. چه در ترجمه‌ برای کودک و نوجوان و چه در ترجمه برای بزرگسالان رسیدن به این زبان متن یکی از دشواری‌هاست. زبان یعنی انتخاب واژگان درست و مناسب مخاطب در زبان مادری‌ای که حالا زبان مقصد است. بدون شک فهم مخاطب ما با مخاطب آنها زمین تا آسمان فرق می‌کند. حتی اقلیم به اقلیم و شهر به شهر فرق می‌کند، چه برسد به کشور تا کشور و زبان تا زبانی دیگر. من و خواهرم حتی با هم فرق داریم. اگر من بگویم «آبی» شما دقیقا چه طیفی از این رنگ در ذهن‌تان می‌آید؟ آیا همه بر سر این طیف موافقیم؟ حالا همین سوال را در مقیاس بزرگ‌تر و در ارتباط با تبادل زبان‌ها ببینید. دیگر مساله قابل توجه در ترجمه‌ تفاوت‌های فرهنگی در بیان است. گاهی چیزی در زبان ما تابوست و در زبان دیگری کاملا معمولی و برعکس. وقتی مخاطب کودک و نوجوان باشد این مساله حساس‌تر هم می‌شود. مخاطب بزرگسال ظاهرا گلیم خود را بلد است از آب بکشد و سره را از ناسره تشخیص دهد؛ اما وقتی به مخاطب کودک و نوجوان می‌رسیم، انگار شاخک‌ها تیزتر می‌شود که آیا بیان این مساله یا آن یکی مغایر با تعلیم و تربیت نیست؟ آیا فرهنگ ما اجازه‌ی بیان آن را می‌دهد؟ این کتاب دقیقا برای چه سنی تعریف شده است؟ گروه ج در زبان انگلیسی و گروه ج در زبان فارسی یک فهم دارند؟ آیا حد و مرزها را نمی‌شکنیم؟ آیا آنها را به راه راست هدایت می‌کنیم؟ فکر می‌کنم همه این مشکلات در انتخاب متن برای ترجمه ناشی از وسواسی بودن بیش از حد کسانی است که تصمیم می‌گیرند چه چیزی ترجمه شود و چه چیزی نه. البته که موافقم فهم کودک و نوجوانان ما مخصوصا در کتاب‌های تصویری نسبت به مخاطبان آنها شاید در بعضی موارد کمتر باشد؛ اما آیا به خاطر کمبود ما در این کتاب‌ها نیست؟ چطور می‌شود فهم کودک و نوجوان را بالا برد؟ بی‌شک با در دسترس گذاشتن انواع تغذیه‌های فکری و ما به جای آنکه به ضرورت غذا بچسبیم، هنوز درگیر این هستیم که این غذا را از چه سنی باید به کودک‌مان بدهیم.
 
رسیدن به زبانی قابل فهم و روان یکی از چالش‌های مهم در حوزه ترجمه به‌شمار می‌آید. این مساله در بخش ادبیات کودک و نوجوان با حساسیت‌های بیشتری همراه است. اساسا در ترجمه آثار ادبی رعایت چه مباحثی الزامی است؟
به نظر من پیدا کردن معادل مناسب یک واژه در زبان مقصد یکی از مهم‌ترین قدم‌هاست. اینکه وقت ترجمه مدام یادمان نرود که دایره واژگانی کودکان با ما متفاوت است و از آن دایره بیرون نزنیم. یادمان باشد کودک غیر از لذت و حظ از متن، دارد زبان را هم یاد می‌گیرد. یادمان باشد درست نوشتن، زبان را حفظ می‌کند. زبان را اگر موجودی زنده بیانگاریم، زبان کودک، همان کودکی زبان است که نیاز به مراقبت و تجربه دارد تا رشد کند.
 
من به‌عنوان مادر، گاهی با آثار منتشر شده‌ای در رده سنی فرزندم روبه‌رو می‌شوم که زبانی دور از رده سنی یاد شده دارد. به نظر شما ترجمه آثار ادبی حوزه کودک و نوجوان در کشور ما تا چه میزان به صورت تخصصی پیش می‌رود؟
شنیده‌ام که در گروه ویراستاران، بخشی را به ویراستاری کتاب کودک و نوجوان تخصیص داده‌اند که موجب خوشحالی‌ام شد. ببینید بحث ویرایش کتاب‌های کودک و نوجوان فقط به چند تا نقطه و ویرگول ختم نمی‌شود. ویراستاران خوبی داریم که هم به نکات نگارشی توجه می‌کنند و هم حواس‌شان هست مطلب از درک بچه‌ها آنقدری بالاتر نزند که متن و کتاب و بعضا کتابخوانی را کنار بگذارند. با این حال سرعت انتشار کتاب‌های غیرتخصصی ویرایش‌نشده خیلی بالا است؛ چراکه تعداد این ویراستاران بالطبع کم است و این بحث تخصصی بودن ویراستاری هنوز نوپا است.
 
علاوه بر ترجمه آثار کودک و نوجوان، داستان‌نویسی در این حوزه را نیز در کارنامه خود دارید. فعالیت‌های شما در این حوزه، از چه زمانی آغاز شده و چطور پیش می‌رود؟
من از سال 93 در این حوزه مشغول شدم، یعنی از زمانی که از مدرس دانشگاه بودن انصراف دادم. از همان روزهای اول در کلاس‌ها و کارگاه‌های مختلفی در ایران و خارج از ایران و زیر نظر استادهای خوب این حوزه حضور داشتم. به طور کلی در این سال‌های اخیر به خاطر گرانی کاغذ و چه و چه، نشر کتاب‌های کودک و نوجوان درست مثل کتاب‌های بزرگسال افت شدیدی داشته که انرژی ما را می‌گیرد؛ اما همچنان امیدوار به ترجمه و نوشتن ادامه می‌دهیم.
 
مشخصا در زمینه کودک و نوجوان، نگاه شما به مساله ترجمه و تالیف چیست و این دو را در چه نسبتی با یکدیگر می‌بینید؟
من ترجمه و تالیف را دو خواهری می‌بینم که در کنار هم و در یک خانواده بزرگ یعنی ادبیات، زندگی می‌کنند. دو خواهر در همسایگی هم، که شاید خانه یکی بزرگ‌تر از دیگری باشد؛ اما دل هر دو برای حفظ خانواده بزرگ‌شان می‌تپد. به لطف ورود ترجمه‌های خوب در نشرهای خوب، این خواهر کوچک‌تر تالیف هم رشد کرده و خودش را به چه جاهایی نرسانده. اینکه کارهای ما به زبان‌های دیگر ترجمه می‌شود و کارهای تصویری‌مان در نمایشگاه‌های مختلف جهان جوایز را درو می‌کنند، کم چیزی نیست. ترجمه مجال را برای متن بازیگوش باز می‌کند تا به هر کشوری که دلش می‌خواهد برود. به لطف نوشتن به زبان مادری می‌توانیم اندیشه دیگری را ببینیم و به لطف ترجمه می‌توانیم اندیشه دیگرانِ دورتر را بشناسیم. تالیف ساختن است و ترجمه از نوساختن و من ارزش هر دو را برابر می‌دانم و لازم و ملزوم.
 
به تازگی‌ کتاب «آماده باش هلولا!» از شما منتشر شده است. درباره این اثر و موضوع آن توضیح دهید.
«آماده‌باش هلولا» که در نشر طوطی به چاپ رسیده، ماجرای ورود کودک داستان است به موقعیت تازه خانواده یعنی باردار شدن مادر و آمدن فرزند جدید به خانواده. چالش‌های یک کودک را در مواجهه با بارداری می‌بینیم. جایی گفته‌ام که این ماجرا به تجربه شخصی من از بارداری مادرم برمی‌گردد. وقتی مادربزرگ به مامان می‌گفت: «باید بیشتر بخوری، چون بچه دارد از تو تغذیه می‌کند.» ترس برم داشت که چیزی دارد از درون مامانم را می‌خورد و او را موجودی عجیب و غریب می‌دیدم و نمی‌توانستم از این ترس که مثل خوره من را می‌خورد، با کسی حرفی بزنم تا به امروز و با چاپ این کتاب.
 
کتاب کودک و نوجوان با وجود سهم قابل توجهی که از آمارهای نشر دارد، همچنان فاقد بازار تخصصی مناسب، خصوصا کتابفروشی‌های تخصصی دائمی در شهرهای مختلف است. این مسأله تا چه اندازه جدی است و پیشنهاد شما در این باره چیست؟
اینکه چقدر جدی است، از خود سوال معلوم است. آنقدری که مراکز قابل توجهی نداریم و کمبود آن احساس می‌شود و در جواب پیشنهاد فکر می‌کنم پیشنهاد در سوال نهفته است؛ با دایر کردن کتابفروشی‌های تخصصی دائمی در شهرهای مختلف. مثل کتابفروشی زنجیره‌ای «شهر کتاب» که تقریبا در تمام شهرهای بزرگ شعبه دارد یا نمونه‌هایی از باغ کتاب. پیشنهاد دیگری که دارم برمی‌گردد به تسهیلگران حوزه کودک که می‌توانند با انتخاب و خوانش کتاب‌های خوب از نشرهای خوب به گسترش آنها کمک کنند. همچنین تبلیغات از طریق رسانه‌های عمومی.
 
آیا در حال حاضر مشغول نگارش اثر تازه‌ای هستید و اینکه، آیا کتابی را در آستانه چاپ دارید؟
در حال حاضر یک مجموعه‌ رمان سه جلدی در نشر محراب قلم زیر چاپ دارم به اسم «ماجراهای فیگی» و در اثری تالیفی در نشر شورا به اسم «اگر من بچه نبودم» و مشغول ترجمه «دایره‌المعارف موجودات نیست در جهان» هستم. در کنارش چیزکی هم می‌نویسم.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها