دوشنبه ۸ خرداد ۱۴۰۲ - ۰۸:۰۷
داوری با سنت سیاسی و دینی ساخت‌گشایانه برخورد نکرده است

پویافر گفت: داوری در دعوای سیاسی بین پوپری‌ها و هایدگری‌ها یک طرف دعوا و طرفدار هایدگر بود و به مفاهیمی می‌پردازد که ساخت‌گشایی و ویران‌سازی را انجام نمی‌دهد و با سنت سیاسی و دینی ساخت‌گشایانه برخورد نکرده است.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)، الهه شمس: دومین روز از نشست «داوری در ترازوی داوری» به همت پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در تالار تمدن این پژوهشگاه برگزار شد.

طاهره کمالی زاده به عنوان یکی از سخنرانان این نشست در ابتدای سخنان خود گفت: داوری اردکانی از معدود متفکران حوزه فلسفه است که با نگاهی جامع و فراگیر به فلسفه و جایگاه آن نظر دارد. از این منظر، او فلسفه ایرانی - اسلامی را هم در سیر تاریخی از بدو ورود به ایران دوره اسلامی تا دوره معاصر و هم در ارتباط و نسبت آن با فلسفه غرب اهم از فلسفه یونان، فلسفه در دوره مدرن و معاصر بررسی می‌کند.

او ادامه داد: داوری به عنوان یک استاد فلسفه و فارابی‌شناس برجسته ایرانی، فلسفه اسلامی را از بدو تأسیس نظام فلسفی فارابی در ارتباط و نسبت آن با فلسفه یونانی مد نظر قرار داد. به نظر فارابی هر چند فلسفه را از یونانیان آموخت اما فلسفه در تفکر او هیئتی تألیفی یافت که با عالم اسلامی بیگانه نبود لذا فارابی نه مقلد صرف یونانیان بود و نه فلسفه او فلسفه التقاطی است.

او بیان کرد: طبق نظر داوری حقیقت مشهورات و مقبولات در هر عصری در فلسفه همان عصر آشکار می‌شود. به همین جهت فلسفه نیازمند هم سخنی با فیلسوفان همان عصر است و این هم بدون آشنایی با فلسفه معاصر و جدید حاصل نمی‌شود.

کمالی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌زاده اظهار کرد: در نهایت او با نگاه جامع به فلسفه با توجه به اینکه فلسفه جدید و فلسفه معاصر، فلسفه جهانی است تاکید دارد فلسفه اسلامی علیرغم درخشش تاریخی باید بتواند با فلسفه جهانی شریک شود. به نظر وی تحقق فلسفه در ایران در این حوزه منوط بر این مشارکت جهانی است و نشاط و دوام آن نیز در گرو تحقق این امر است.

احسان پویافر سخنران دیگر این نشست بود که در ابتدا گفت: سخنان خود را از دو منظر که ذهن خودم را درگیر کرده است شروع می‌کنم. یکی نسبت داوری با قدرت یا سیاست، یعنی جایی که داوری در آن قرار گرفته که نوعی رفتار خاص را برای او ایجاد کرد. بحث دیگر این است که اگر پدیدارشناسی را روشی بدانیم که داوری از آن روش وارد شده است داوری برسازی‌ انجام داده است اما به دلیل عدم ساخت‌گشایی به آنچه که داوری به عنوان یک فیلسوف می‌خواست برسد نرسید.

او افزود: فلسفه در اینجا به عنوان امری تفکر برانگیز غایب است. سرآغاز تفکر داوری اگر سراغ فلسفه معاصر و جدید برویم، نحوی از تفکر است که براساس آن و ساخت‌گشایی آن طرحی می‌افکند و به عنوان استاد فلسفه راهی فلسفی که با زیست سیاسی، دانش و فلسفه را همراهی می‌کند برای استادان فلسفه مشخص کرده است.

او در انتها تاکید کرد: داوری در دعوای سیاسی بین پوپری‌ها و هایدگری‌ها یک طرف دعوا و طرفدار هایدگر بود و به مفاهیمی می‌پردازد که ساخت‌گشایی و ویران‌سازی را انجام نمی‌دهد و با سنت سیاسی و دینی ساخت‌گشایانه برخورد نکرده است.

حسین نصر اصفهانی به عنوان یکی دیگر از سخنرانان گفت: آنچه در میان آثار اندیشمند محل بحث به عنوان موضوعی مشترک و وحدت بخش، محل اتفاق نظر مخاطبان آثار اوست سیاست در معنای عام خود یعنی خرد عملی در پرتو اندیشه تاریخی است.

او افزود: از دل چنین ترکیبی است که توسعه نیافتگی موضوع اندیشه‌ای اکنون فیلسوف ما در دوران متاخرش می‌شود. اما از آنجاکه اندیشیدن فلسفی به یک معنا اندیشیدن به شرط امکان و مورد رفع موانع فکری و فرهنگی توسعه در شرایط فعلی جامعه ما موضوع اولویت‌دار مباحث او است و در همین نقطه است که رویارویی دوران و متاخر با دوران متقدم در تفکر اندیشمند شکل می‌گیرد.

او ادامه داد: این اتفاق به گونه‌ایست که فیلسوف در تعاملات فکری دوران متاخر خود در می‌آورد که مهمترین مانع فکری و فرهنگی توسعه در این سرزمین امری است که می‌تواند برداشت و انعکاسی از آرا و نظرات دوران متقدم خودش و یا دست کم امری متناسب با آن باشد. در این مرحله است که فیلسوف به دفاع از خود در برابر اتهام عدول از نظرات دوران متقدمش بر می‌خیزد و این دفاع برای برخی از مخاطبان خاصی که وحدت دوران متغیر متقدم و متاخر استاد بر آنان پوشیده نیست کاملاً قابل درک است.

محمدرضا هدایتی نیز به عنوان یکی از سخنرانان اظهار کرد: در آرای داوری تفکر شأن و مقامی دارد و بنای شهر ما و آبادانی جهان با تفکر صورت گرفته است. پس بدون تفکر زندگی و سیاست به خطر می‌افتد و تفکر فلسفی با پرسش از هستی آغاز می‌شود. پرسش فلسفه پرسشی عادی از جنس پرسش‌های معمولی روزمره نیست پرسش از هستی زندگی را به تعلیق در می‌آورد و به خطر می‌اندازد اما انسان با طرح این پرسش است که موقعیت خود را به یاد می‌آورد و در جهان می‌ایستد و از تن دادن به بیهودگی و پراکندگی روزمره می‌گریزد.

وی افزود: داوری به دنبال طرح این پرسش است که به سراغ فلسفه فارابی می‌رود. فلسفه فارابی در تاریخ ما نمایانگر یک رخداد است ما در وجود آرای فارابی در تلاشیم تا معنای این رخداد و کشاکشی را که فارابی در نقطه تأسیس فلسفه اسلامی با آن روبه و است دریابیم و در این تلاش و پرسش فلسفی امروز ما نزدیک شویم فارابی در نقطه تأسیس فلسفه اسلامی متوجه می‌شود انسانی که با اسلام به ظهور رسیده زندگی و سیاستش جز با فلسفه شکل پیدا نمی‌کند و دوام نمی‌یابد بر همین اساس است که فلسفه فارابی آغاز تلاشی پرتنش برای تحقق فلسفه اسلامی است.

هدایتی بیان کرد: در فلسفه زمانی که با متفکران و متون کلاسیک فلسفی روبه رو می‌شویم از لحن متفکر می‌توان آموخت و فیلسوفان مؤسس که در نقطه اساسی تاریخ فلسفه قرار گرفته، اهمیت بیشتری پیدا می‌کند. افلاطون بیش از آنکه در نظریات خود قابل دسترسی باشد در لحن و بیان افلاطون است که می‌توان با آن هم سخن شد.

او ادامه داد: آثار داوری نیز که به عنوان متفکر امروز می‌خوانیم به سادگی اسم و نظریه پیدا نمی‌کنیم لحن دکتر داوری آن چیزی که در کار او اهمیت دارد لحن داوری است که متفاوت از چیزی است که در فلسفه مرسوم است. لحن ایشان بیش از محتوای آثارش درس آموز است و این مساله به گفتار نزدیک می‌شود و نزدیک شدن لحن به گفتار توجه به انسان امروز است که امروز زندگی می‌کند.

اعلایی نیز سخنران دیگری بود که درباره نقد تجدد و درد توسعه‌نیافتگی از نگاه داوری سخن به میان آورد و اظهار کرد: داوری نخستین متفکر ایرانی در دوران معاصر است که همه تلاش‌های او ثبت فکر در فلسفه ایران بوده استو او با اتکا به تفکر فلسفس، فلسفه را همواره در نسبت با زمان فهم کرده و فهمانده است. 

او افزود: تعلق خاطر او به هایدگر مورد انواع سوء برداشت‌ها و سوئ تفاهم ها شده است و ما باید از مواجهه پدیدارشناسانه داوری با مساله ایران درس بیاموزیم.

او عنوان کرد: داوری در کتاب «نقد تجدد و درد توسعه نیافتگی» گفته است که جهان به یک انقلاب معنوی نیاز دارد و نظر من درباره توسعه چیزی نیست که درباره درستی یا نادرستی آن بتوان بحث کرد. من از 50سال پیش منتقد غرب و تجدد بودم و اگر غرب را خیر مطلق برای انسان بدانم با نقدی که به تجدد داشتم در تضاد قرار می‌گیرد.

او هچنین نظر داوری درباره توسعه را بیان و اظهار کرد: توسعه از نظر داوری یک ضرورت است و ما ناگزیریم آن را طی کنیم. توسعه سیاست و تدبیر است و من توسعه را ثمره بحران تجدد نمی‌دانم. توسعه نیافتگی را بخشی از تجدد می‌دانم زیرا بخشی از جهان مدرن و مربوط به جامعه‌ای است که می‌خواهد متجدد شود اما نشده است.

 

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها