دوشنبه ۱ دی ۱۳۹۹ - ۱۱:۵۳
اتاق فکری برای حفظ بازار در افغانستان نداریم/ ترکیه؛ رقیب نشر ایران در افغانستان

سید‌مجید سلطانی، از ظهور رقبای جدی دولتی برای تسخیر بازار فارسی زبان‌ افغانستان می‌‌گوید؛ به‌‌طوری که برخی کشور‌ها و البته ترکیه در تلاش‌اند با تولید و یا تبدیل منابع مکتوب، زبان انگلیسی و یا ترکی را توسعه دهند.

خبرگزاری کتاب ایران‌(ایبنا)، پای کار آمدن بخش خصوصی در توسعه تعاملات فرهنگی کشور از چند منظر به معنای ایجاد فرصت برای هر دو طرف است؛ از‌جمله شناخت و بهره‌مندی از ظرفیت‌ و توانمندی‌های این بخش که تجربه نشان داده، بخش دولتی به دلایل مختلف از آن برخودار نیست. موسسه «شانه سرک» که محور فعالیت خود را برپایه کتاب قرار داده؛ از‌جمله موسسه‌های غیر‌دولتی‌ای است که از 10 سال پیش تمرکز خود را بر صادرات کتاب به افغانستان و حضور فعال در برگزاری نمایشگاه‌های مشترک قرار داده‌است. 

سید‌مجید سلطانی، مدیر موسسه «شانه سرک» درباره زمینه شکل‌گیری و فعالیت این موسسه به ایبنا گفت و تاکید کرد به‌عنوان بخش خصوصی که به‌اعتقاد بسیاری کسب سود باید اولویتمان باشد اما برای اینکه در بازار افغانستان سرپا بمانیم، فرهنگ را مقدم بر پول دانستیم. 

وی از حضور رقبای جدی با هدف توسعه زبان انگلیسی و البته تلاش برنامه‌ریزی شده ترکیه با هدف مشابه در حوزه نشر، ابراز نگرانی می‌کند؛ چراکه این جریان می‌تواند به حذف زبان فارسی در افغانستان بینجامد.

موسسه «شانه سرک» در حوزه کتاب چه مراوداتی با افغانستان دارد؟
ایده فعالیت فرهنگی با محوریت کتاب، از 10 سال پیش با توجه به بازار ضعیف کتاب در افغانستان و البته ضرورت حفظ خط و زبان فارسی، به‌ویژه بعد از اینکه «خط سیریلیک» در تاجیکستان به‌طور رسمی اعلام شد، شکل گرفت و در فعالیت موسسه فرهنگی «شانه سرک» آغاز شد. صادرات کتاب، با هدف حمایت و دسترسی آسان‌تر کتاب‌فروشان افغانستانی به جدید‌ترین کتاب‌های منتشر شده در ایران، براساس نیاز و انتخاب آن‌ها، هدف نخست موسسه بود. ناشران افغانستانی با صرف هزینه و مراجعه حضوری به بازار کتاب ایران که اغلب محدود به راسته کتاب انقلاب بود، از وضعیت بازار مطلع می‌شدند و به خرید اقدام می‌کردند. این خرید‌ها محدود، نقدی و با توجه به فاصله زیاد بین سفر‌ها، منابع کتاب‌فروشی‌ها دیر‌به‌دیر روزآمد می‌شد؛ بنابراین به‌محض تعامل با ناشران، کتاب‌فروشان و حتی مخاطبان و پدید‌آورندگان افغانستانی، برنامه‌ریزی شد تا نیاز‌ آن‌ها، حتی با ارسال یک جلد از عنوان‌های جدید، دسترسی به آخرین کتاب‌های بازار نشر ایران و خرید اعتباری رفع شود. موسسه «شانه سرک» برای ناشران ایرانی سراسر کشور، امکان معرفی اثار خود در بازار افغانستان را فراهم کرده‌‌است.
 
در تعامل با ناشر ایرانی، می‌خواهیم با تخفیف بیشتری، مثلا بین 10 تا 15 درصد، کتاب را در اختیار کتاب‌فروش افغانستانی قرار دهد. به‌عنوان واسط، به ناشر ایرانی متعهد شده‌ایم تا کتاب را در ایران توزیع نکنیم. درصد بالاتر تخفیف، با هدف جبران هزینه انتقال هر بسته کتاب که معمولا دو-سه‌ میلیون‌ تومان ارزش دارد، 450 تا 500 هزار تومان می‌شود، در نظر گرفته شده‌است؛ البته ظرفیت بازار کتاب افغانستان، برای 100 ناشر همکار موسسه، قابل‌توجه است، بنابراین با اعمال این میزان تخفیف موافقت می‌کنند. دومین قدم، کتاب ناشر ایرانی را اعتباری دریافت و مطابق همان قرار‌داد به ناشر افغانستانی تحویل می‌دهیم. به‌عنوان مثال، اگر با ناشر ایرانی، 6 ماهه تفاهم کرده باشیم، با ناشر افغانستانی، پنج یا 5/5 ‌ماهه قرارداد می‌‌بندیم.
 
فروش کتاب در افغانستان، براساس قیمت‌گذاری جدید انجام می‌شود؟ به‌‌ویژه اینکه مدتی است ارزش افغان از ریال بیشتر شده‌؟                    
کتاب به‌همان قیمت پشت جلد، با محاسبه تخفیف ناشر ایرانی، به ناشر افغانستانی فروخته می‌شود؛ مثلا اگر با 35 درصد تخفیف، کتاب از ناشر ایرانی خریداری می‌شود، با کسر هزینه مراوده و سایر خدمات، مثل بسته‌بندی که در مجموع 5 درصد محاسبه می‌شود، کتاب به دست ناشر افغانستانی می‌رسد. مزیت این شکل مراوده، دسترسی آسان‌تر ناشر به کتاب، استفاده از شرایط خرید اعتباری و کسب سود بیشتر، همچنین تقویت عرضه کتاب در افغانستان است.

درباره تاثیر افزایش ارزش افغان در برابر ریال بر مراودات فرهنگی هم یادآور می‌شوم، تفاوت بین پول رسمی دو کشور، چندان طولانی نیست؛ علاوه‌براین با افزایش دو برابری قیمت کتاب در ایران، هزینه‌های انتقال و خرید کتاب از سوی ناشران افغانستانی افزایش پیدا می‌‌کند. به‌عنوان مثال؛ در‌حالی‌که هزینه انتقال بسته کتاب، 500 افغان تمام می‌شد، این هزینه به 1500 افغان رسیده‌است. هرچند ناشر افغانستانی با افزایش ارزش افغان، سود بیشتری در این جریان به‌دست بیاورد اما نباید فراموش کنیم، هزینه‌های بالای زندگی مانع از تقویت چرخه صنعت نشر در این کشور شده‌است؛ بنابراین نباید به صادرات کتاب به این کشور، درآمد‌زا نگاه کنیم.
             

جامعه افغانستان با وجود هزینه‌های بسیار بالای زندگی در مقایسه با ایران، بسیار کتابخوان هستند. به‌عنوان مثال؛ دانشجویان این کشور با وجود مشکلات فراوان، علاوه‌بر خرید کتاب‌های درسی برای خرید کتاب‌های غیردرسی مرتبط با رشته دانشگاهی نیز حتما هزینه می‌کنند. برخلاف ایران، تعطیلات سالانه افغانستان به‌دلیل سرمای شدید، در فصل زمستان است. مردم کتابخوان افغانستان، پیش از شروع تعطیلات زمستانی، تعداد قابل‌توجهی کتاب می‌خرند، چراکه؛ بیشترین مشغولیت آن‌ها مطالعه کتاب است.

در شرایط کرونایی، موفق شدیم در سه نمایشگاه مشترک ایران و افغانستان حضور و مشارکت داشته ‌باشیم. از‌جمله سومین دوره نمایشگاه کابل؛ هرچند این نمایشگاه، به‌دلیل حمله تروریستی داعش، لغو شد اما کتاب‌ها را به ناشران افغانستانی فروختیم و به ایران برنگشت؛ البته حمایت‌های معاونت امور فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و رایزنی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در افغانستان، در کاهش خسارت‌ها موثر بود. یکی از اقدامات موسسه، اعزام مهمان ویژه برای حضور در نمایشگاه کتاب کابل است از‌جمله نرگس آبیار و صابر ابر و زهرا مشتاق، مستند‌ساز و خبرنگار سایت «سینما‌سینما» است.
  
مراوده با فعالان حوزه نشر در افغانستان، به صادرات کتاب منحصر نمی‌شود، بلکه در حوزه آموزش استفاده از دستگاه‌های چاپ نیز تعامل شکل گرفته‌است. به‌این ترتیب که 10 نفر از علاقه‌مندان این حوزه در چاپخانه‌های ایران دوره‌های‌ آموزشی صحافی و چاپ را پشت‌سر گذاشته‌اند و در افغانستان مشغول شده‌اند؛ فروش و تجهیز دستگاه‌های چاپ از دیگر مراودات فرهنگی بین ایران و افغانستان در حوزه نشر است. مجموع این فعالیت‌ها با مشارکت بخش خصوصی فعال در حوزه نشر افغانستان برگزار می‌شود.
 
جریان تعامل بین فعالان حوزه نشر ایران و افغانستان فقط به تامین کتاب منحصر می‌شود یا اینکه سفارش تولید محتوا از سوی ناشران و کتاب‌فروشان افغانستانی نیز دریافت و به ناشران ایرانی ارائه می‌کنید؟ و یا به ‌عکس؟
در گذشته هدف ناشران و کتاب‌فروشان افغانستانی، تامین کتاب از بازار کتاب ایران بود اما امروزه این تعامل به خرید حق رایت آثار پدید‌آورندگان ایرانی ارتقاء پیدا کرده‌ و در حوزه ترجمه همکاری مشترک شکل گرفته‌است. شیوه دیگر همکاری واردات کتاب پدید‌آورندگان افغانستانی در ایران با هدف ایجاد ارتباط دو سویه است. نقطه آغاز این ارتباط در گفت‌و‌گو با مرحوم استاد زریاب بود، ایشان پیش‌تر از ایجاد ارتباط فرهنگی کتاب‌محور بین ایران و افغانستان ابراز رضایت کرده بودند در عین حال گفتند: «دوستی یک‌طرفه نمی‌شود.» برای ایجاد این ارتباط دو‌طرفه زمان‌بر بود؛ بعد از آزمون راه‌های مختلف در نهایت به تاسیس انتشارات «کلکین» رسیدیم. در قالب این انتشارات با ناشرافغانستانی وارد مذاکره شدیم؛ با پرداخت حق رایت، کتاب در ایران ویراستاری، ممیزی و بعد از اعمال اصلاحات و بررسی نهایی با ناشر افغانستانی به نام انتشارات «کلکین» منتشر می‌شود. کتاب «موانع پیدایش حکومت کارآمد در افغانستان از 2001 به بعد» نوشته فاضل سنچارکی با دریافت مجوز از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی منتشر شده‌است؛ علاوه‌براین 100 کتاب دیگر در نوبت چاپ، ویراستاری قرار دارند؛ البته پنج عنوان این فهرست در نوبت دریافت مجوز هستند که در شورای پنج نفره نشر کلکین، ویراستاری، اعمال اصلاحات، و یا در صورت لزوم تغییر تصویر جلد انجام می‌شود. آثار پدید‌آورندگان مطرح افغانستانی از‌جمله همه آثار مرحوم استاد زریاب و حمیرا قادری و همچنین فاضل سنچارکی در نوبت بررسی و چاپ قرار دارند.   

فرآیند چاپ کتاب در انتشارات کلکین چگونه است؟
فقط محتوا از آن سو تولید می‌شود و مابقی فرآیند از چاپ، ویراستاری، دریافت مجوز و توزیع را نشر کلکین انجام می‌‌دهد. بین 15 تا 20 درصد سود فروش، فقط برای محتوا، به ناشر افغانستانی می‌رسد.

با توجه به اینکه بازار نشر کتاب در ایران به دلایل مختلف دچار ضعف‌هایی شده و شمارگان کتاب، گاه حتی به 50 نسخه هم می‌رسد، انتشار کتاب پدید‌آورندگان افغانستانی در ایران چه شرایطی دارد؟ برای ایجاد بازار چه اقدامات و بازار‌سنجی‌هایی انجام داده‌اید؟
1000 نسخه‌ برای همه کتاب‌های «کلکین» قطعی است.       
                                                  

به‌نظر می‌رسد، برای فروش کتاب‌های کلکین، به جمعیت سه تا پنج میلیونی مهاجران افغانستانی توجه ویژه‌ای دارید. اما به‌هر‌حال این جمعیت در گروه‌های سنی مختلفی قرار دارند و همه‌جوز مخاطبان کتاب‌های استاد زریاب فاضل سنچارکی قرار ندارند.
قطعا به مهاجران افغانستانی به‌عنوان یکی از گروه‌های مخاطب کلکین نگاه داریم و درباره بازار من اصلا می‌گویم یک میلیون و از این یک میلیون نفر 50 و یا حتی 20 درصد مخاطب اصلی کتاب باشند و البته حتی به کمتر از این مخاطب هم فکر کرده‌ایم.   

کتاب‌های کلکین قرار است کجا و چگونه عرضه شود؟
در کافه‌کتاب «تلما» که ویژه فروش کتاب پدید‌آورندگان افغانستانی است. مقرر شده بخشی از 100 عنوان کتاب کلکین از سوی پخش ققنوس توزیع شود، بخشی در کافه کتاب «تلما» عرضه شد و البته در حال رایزنی با نهاد کتابخانه‌‌های عمومی هستیم تا کتاب‌ پدید‌آورندگان افغانستانی در کتابخانه‌های عمومی نیز عرضه شود.
 
بنابراین می‌توان نتیجه گرفت که کلکین مخاطب افغانستانی ساکن ایران را هدف قرار داده تا بالفعل کردن بازار ایران برای کتاب پدید‌آورندگان افغانستانی؟ چراکه هدف اولیه ایجاد ارتباط دوسویه بود؟
نمی‌توان گفت، هدف صد‌در‌صد مخاطب افغانستانی ساکن ایران است؛ چراکه بسیاری مردم ایران به آثار پدید آورندگان همسایه شرقی علاقه‌مند هستند که شاهد این علاقه‌‌مندی سفارش‌هایی است که در چند کارتن برای دوستان می‌آورم البته این سفارش‌ها منحصر به کشور خودمان نیست، ایرانی‌های ساکن کشور‌های دیگر از‌جمله آلمان و یا هلند نیز هم به این کتاب‌ها نیاز دارند و برای دسترسی به من و دوستان دیگر پیام می‌‌دهند. تبلیغ و انتشار محتوا و نظر‌سنجی در فضای مجازی نشان می‌دهد، علاوه‌بر مردم افغانستان، آثار مکتوب این کشور در دیگر کشور‌ها نیز خواهان دارد.           
 
درباره قیمت‌گذاری کتاب‌های کلکین بفرمایید با توجه به اینکه شما صاحب صد‌در‌صدی کتاب هستید و اینکه اگر ناشر افغانستانی برای عرضه این کتاب‌ها ابراز تمایل کرد، چه مراحلی را باید طی کند؟ 
در قرار‌داد پنج‌ صفحه‌ای که زیر‌نظر اتحادیه  ناشران و کتاب‌فروشان افغانستان و نظارت رایزنی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در این کشور تنظیم شده، این‌طور آمده که کتاب فقط در ایران تولید می‌شود و اگر ناشر افغانستانی بخواهد کتاب به این کشور ارسال می‌شود؛ از سوی دیگر اگر محتوا در این کشور تولید شود به ایران صادر نمی‌شود حتی اگر این کتاب وارد ایران شود، دو طرف در سود فروش سهیم هستند.    
 
منبع درآمد اصلی موسسه «شانه سرک»، فعالیت در حوزه کتاب است؟
فعالیت در حوزه فرهنگی، بدون توجه به عواید اقتصادی ان چندان پاسخ نمی‌دهد. پنج درصد سود انتقال کتاب در یک‌سال به ارزش بیش از یک‌میلیارد تومان،‌ تنها برای یک مجموعه، بخشی از درآمد موسسه «شانه‌سرک» است؛ علاوه‌بر صادرات کتاب به کشور افغانستان، موسسه  سرمایه‌گذاری‌های مختلفی در این کشور پیگیری می‌کند چاپخانه‌ هم در این کشور داریم.

هرچند به کسب سود اعتقاد داریم اما هیچ‌وقت در نمایشگاه‌های کتاب به‌عنوان فروشنده کتاب حاضر نشدیم؛ اما چون می‌توانیم بدون واسطه پول نقد را به‌دست بیاوریم، کتاب‌ها را به اتحادیه ناشران افغانستان سپردیم و اعطاء نمایندگی به ناشران با قرعه‌‌کشی انجام شد. اتحادیه هم بازپرداخت پول کتاب ناشر ایرانی را ضمانت کرده‌‌است. بازار کتاب افغانستان به دلایل مختلف از‌جمله هزینه‌های بالای اقتصادی پویا نیست؛ بنابراین اگر در مقام فروشنده، کتاب را مستقیم به مخاطب بفروشم، کتاب‌فروشان این کشور بی‌تردید دچار آسیب‌ شدید می‌شوند. نمایشگاه در شهری مثل کابل در سال یک‌ یا دو بار اتفاق می‌افتد اما موسسه در طول سال به ناشر افغانستانی کتاب می‌فروشد.
 
با توجه به تحولات کشور افغانستان و ایجاد زمینه برای تعاملات مختلف از‌جمله در حوزه فرهنگی از‌جمله کتاب، هرچند از ظرفیت وجود زبان مشترک بهره‌مند هستیم، به‌عنوان بخش خصوصی از وجود رقبای جدید نگران نیستید؟
سال‌های گذشته کتاب فارسی براساس نیازی که وجود داشت به‌خوبی در افغانستان عرضه و فروخته می‌شد اما امروزه، شرایط نگران‌کننده‌ای در حال شکل‌گیری است؛ اکثر سفارت‌ها در تلاش‌اند با تبدیل منابع مکتوب به انگلیسی، زبان انگلیسی را توسعه بدهند؛ بنابراین شاهد ظهور یک پدیده در این حوزه هستیم. مردم افغانستان از ایران کتاب می‌خرند؛ اما کتاب زبان انگلیسی! صدور نزدیک به 700 کارتن شامل 200 عنوان کتاب آموزش زبان انگلیسی به افغاستان در چند روز گذشته به معنای بی‌توجهی بخش دولتی و خصوصی به ظرفیت بازار کتاب افغانستان است.
 
البته قبول دارید که ناشر ایرانی گرفتار بازار داخل است و توجه به ظرفیت‌های بازار کتاب افغانستان برای او اولویت ندارد؟
پس اجازه بدهید درباره بخش دولتی صحبت کنیم؛ یعنی انتقاد یک مسئول بخش خصوصی از بخش دولتی! به‌عنوان مثال؛ اگر از برخی ناشران دولتی، درخواست یک فهرست کتاب به ارزش 500 میلیون تومان ارائه کنیم، با شرط و شروط‌ مختلفی مواجه خواهیم شد؛ مثل چک 100 میلیونی ضمانت، مهلت اندک دو‌ یا سه‌ماه برای باز‌پرداخت و تخفیف اندک 25 تا 28 درصدی... با وجود این شرایط هرچند می‌توانیم سالانه یک‌ میلیارد تومان کتاب فقط از یک ناشر دولتی، به افغانستان صادر کنیم، هیچگاه حاضر به همکاری با‌ برخی از آن‌ها نیستیم. هرچند برای بخش خصوصی، درآمدزایی باید دغدغه و اولویت باشد، اما فرهنگ اولویت ما است؛ چراکه می‌خواهیم سال‌ها در بازار کتاب افغانستان بمانیم. بنابراین؛ مجبورم به‌اصطلاح، مهره‌های بازی را طوری بچینم که حمایت ناشر افغانستانی را از دست ندهم. نتیجه این تعامل دعوت ناشر افغانستانی از بخش خصوصی ایرانی برای برگزاری نایشگاه مشترک است.  
 
درباره چالش و رقابت بخش خصوصی ایران با رقبای جدید در بازار کتاب افغانستان بفرمایید.   
اتفاق عجیب دیگر، حضور بخش دولتی ترکیه با سرمایه‌گذاری ویژه در افغانستان با تاسیس مدارس افغان-‌ترک و ارائه بورس تحصیلی است؛‌ به‌طوری‌که فراگیری زبان ترکی بعد از آموزش زبان انگلیسی در افغانستان قرار دارد. بیشترین فروش کتاب در نمایشگاه مزار‌شریف، منابع آموزش زبان انگلیسی بود. با این وضعیت، باید پرسید که مسئولان احساس خطر نمی‌کنند؟! پیش‌بینی می‌کنم تا پنج سال آینده نمایشگاه کتاب زبان انگلیسی در افغانستان را خواهیم دید و در چند غرفه هم کتاب‌های پر‌فروش فارسی عرضه خواهد شد.  
در حوزه کتاب به ناشران افغانستان پیشنهاد همکاری دادند تا کتاب‌های ترکی را برای مخاطب افغانستانی به فارسی و پشتو تبدیل کنند. پول برای فعالیت فرهنگی در بخش دولتی وجود دارد و مدیریت هزینه و برنامه‌ریزی ضروری است.

می‌گویید برای شما فرهنگ نسبت به سود اقتصادی ارجح است. در این شرایط، انتظار شما از این بازار چیست؟
در گفت‌و‌گو با مدیر‌عامل موسسه خانه کتاب و ادبیات ایران، ضرورت توجه به اهمیت و ضرورت درج تاریخ برگزاری نمیاشگاه‌‌‌های کتاب افغانستان در تقویم نمایشگاهای بین‌المللی اشاره کردم. نتیحه این اقدام شکل‌گیری متولی واحد برای مراجعه و پاسخگویی به همه ناشران علاقه‌ند به بازار کتاب افغانستان است؛ بنابراین موسسه خانه کتاب و ادبیات ایران و رایزنی فرهنگی جمهوری اسلامی با ناشران در اتباط قرار می‌گیرند و البته بودجه‌ نیز متمرکز می‌شود و اتاق فکر با حضور افراد متخصص تشکیل می‌شود در این اتاق فکر می‌توان به اسیب‌شناسی 1000 کارتن به 500  کارتن کتاب زبان فارسی کاهش پیدا کرده‌است در‌حالی‌که هیچ‌گاه درباره بازار کتاب افغانستان اتاق فکر نداشتیم. 

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها

اخبار مرتبط