سرمنشأ اعتیاد؛ خانواده، کودک و کودکی است
رویا نوری در این نشست کودکی هر فرد را دوره پراهمیتی برای شکلگیری شخصیت و رفتار او در بزرگسالی دانست و گفت: بعد از تحقیقات گسترده در حوزه اعتیاد متوجه شدم که سرمنشأ همه مشکلات اعم از اعتیاد و عوارض ناشی از آن خانواده، کودک و کودکی است. یکی از مشکلات ما در حال حاضر، آینده کودکانمان است که در خطرند.
این محقق حوزه اعتیاد، اطلاعات افراد اعم از خانوادهها، بچهها، کارمندان، نویسندگان و به طورکلی اقشار مختلف جامعه درباره اعتیاد بسیار کم ارزیابی کرد و گفت: برای اینکه بتوان به راهحلی برای این مسأله رسید باید میزان اطلاعات در سطح جامعه افزایش یابد.
به گفته نوری انسان موجودی چند فاکتوری است و نمیتوان این فاکتورها را از هم جدا کرد. همه این فاکتورها با یکدیگر میتوانند در اعتیاد فرد تأثیر داشته باشند. موضوع مهم در این زمینه مشکل ساختارها است که در گرایش افراد به اعتیاد تأثیر زیادی دارد. در واقع اعتیاد کوهی است که ما فقط نوک قله آن را میبینیم بر این اساس نمیتوانیم نسخه واحدی برای افراد مختلف مبتلا به اعتیاد بپیچیم.
این جامعهشناس درباره مشکل ساختارها در جامعه توضیح داد: ساختارهای فرهنگی در جامعه مشکل دارند. ساختارهای اقتصادی نیز تقویتکننده فقر است. ساختارهای آموزشی و پرورشی نیز خالی از اشکال نیست. خانه، مدرسه، اجتماع و ساختارهای موجود همه و همه در گرایش یک کودک به اعتیاد تأثیر دارد. در این میان رابطه کودک با محیط خانواده و اعضای خانواده اهمیت زیادی دارد، پدر و مادرهایی که میتوانند رابطه خوب و دوستانهای با فرزندانشان برقرار کنند و او را نسبت به خطرات موجود در جامعه آگاه کنند فرزندانشان به مراتب کمتر آسیب میبینند.
وی در ادامه به اهمیت تابآوری اشاره کرد و گفت: تابآوری از ویژگیهایی است که اگر در فرد تقویت شود، راحتتر میتواند در مقابل مشکلات ایستادگی کند ما در این زمینه نیاز به استانداردهایی داریم برای خلاصهکردن مستندات علمی موجود، توصیف مداخلات موثر، سیاستگذاریها و ویژگیهایشان در موضوع مصرف مواد، همچنین برای تعیین عناصر اصلی و مشخصات یک نظام ملی پیشگیری از مواد موثر و در نهایت کمک به سیاستگذاران و برنامهریزان در حوزه فرهنگ که نقش بسیار مهمی در آینده کودکان، نوجوانان و جوامع دارند.
نوری تنها راه موثر در این زمینه را پیشگیری عنوان کرد و گفت: باید بتوانیم برای نسلهای آینده کاری انجام دهیم حتی اگر در سطح وسیع جامعه نتوانیم تاثیری داشته باشیم حداقل باید در محیط خانه و خانواده خودمان کاری انجام دهیم و پیشگیریهای لازم را لحاظ کنیم. افسارگسیختگی، عدم امنیت در محیط خانه و بعد از آن در محیط مدرسه، اجتماع و ... همه و همه در اعتیاد فرد تاثیر دارد. پیشگیری یعنی جلوگیری از اولین مصرف یا جلوگیری از ادامه مصرف و این کار با ارتباط خوب و رابطه موثر والدین با بچهها ممکن میشود.
وی در ادامه بیان کرد: پرهیز یا تاخیر در مصرف مواد اولیه اهمیت زیادی دارد همچنین اگر فرد شروع به مصرف مواد کرد باید بتوانیم از پیشرفت مصرف و وابستگی به آن جلوگیری کنیم. ما برای کمک به سلامت و رشد ایمن کودکان و نوجوانان میتوانیم با فهم استعدادها و پتانسیلهایشان برای عضو جامعه بودنشان تلاش کنیم.
پیشگیری همان جامعهپذیری است
نوری در ادامه به انواع پیشگیری اعم از پیشگیری عمومی برای همگان، پیشگیری انتخابی برای افراد در معرض خطر و پیشگیری شاخص برای افراد آسیبدیده، اشاره کرد و گفت: پیشگیری همان جامعهپذیری است؛ یعنی اتفاقهایی که در اطرافمان میافتد را بپذیریم. انسانها غالبا به محیط خانه و اعضای خانواده وابسته و دلبسته میشوند بر این اساس و با تکیه بر این مسأله ارتباط خوب بین اعضای خانواده میتواند به کودک کمک کند تا خوب و بد را از هم تشخیص دهد. نخستین تعاملات کودک در خانواده و پیش از رفتن به مدرسه اتفاق میافتد. رشد فیزیکی، شناختی و احساسی، ارتباط نزدیکی با سبک فرزندپروری دارد. طی این دوره رشد، کودکان راهبردها و تجارب هیجانی را توسعه میدهند تا بتوانند در بزرگسالی با تهدیدهایی که مبنای چگونگی ارتباط را شکل میدهد روبهرو شوند.
این جامعهشناس افزود: کودک بعد از محیط خانه به دوره میانه کودکی میرسد و در مدرسه با همسالانش ارتباط برقرار میکند. در این سن آموزش کنترل خشم، خودکنترلی، رفتار هدفمند، قدرت تصمیمگیری و حل مسأله اهمیت زیادی دارد. وقتی فردی در کودکی فرایند درست حل مسأله را نیاموزد در بزرگسالی در برخورد با مسایل بزرگتر دچار مشکل میشود. او باید در کودکی تعهد به مدرسه، خودکارآمدی درسی، حضور در مدرسه، مهارتهای اجتماعی، ارتباطی، خود ارزشمندی و اعتماد به نفس غنی را بیاموزد و این مسایل به بهترین نحو میتواند در کتابها و ادبیات داستانی گنجانده شود و به کودک انتقال یابد.
ادبیات یکی از ابزارهای موثر برای اطلاعرسانی پیشگیرانه است
نوری در ادامه خطاب به نویسندگان حوزه کودک و نوجوان گفت: نویسندگان حوزه کودک و نوجوان باید در تولید آثارشان به گونهای عمل کنند که این موارد را به بچهها منتقل کنند و به آنها رفتارها، نگرشهای پیشروی اجتماعی، مهارتهای اخلاقی، ارتباطی، خودارزشمندی، اعتماد به نفس بالا، خودکارآمدی درسی، تعهد به مدرسه و ... را آموزش دهند. همچنین اگر میخواهند برای کودکان و خردسالان بنویسند باید سعی کنند تابآوری را در آنها ایجاد و تقویت کنند و در قالب قصه و داستانهای سرگرمکننده و جذاب به کودک بیاموزند که چگونه در همان سن کودکی میتواند مشکلاتش را حل کند. روایتها و قصهها باید به سمتی بروند که مهارتهای مختلف را در بچهها افزایش دهند.
این محقق حوزه اعتیاد، همچنین بیان کرد: حتی اگر نویسندگان در حوزه پیشگیری کار میکنند و مخاطبانشان خانوادهها هستند باید به این مسائل توجه داشته باشند. یکی از ابزارهای ما برای اطلاعرسانی پیشگیرانه ادبیات است که میتواند شکافهایی که خانواده و مدرسه نتوانستهاند پر کنند را شناسایی و پرکند. ما به راحتی میتوانیم از طریق قصهها مهارتهای مهمی از جمله مهارت نه گفتن را به کودک بیاموزیم. کودکی که مهارت نه گفتن را آموخته باشد در سن نوجوانی هم وقتی برای اولین مصرف به او پیشنهاد داده میشود به راحتی نه میگوید و میتواند در این زمینه تصمیمگیری کند.
نظر شما