یکشنبه ۲۱ فروردین ۱۳۹۰ - ۱۳:۰۰
تاويل آيات قرآني به علي(ع) و امامان شيعه(ع)

چاپ نخست كتاب «ابوالفتوح رازي و تفسير روض‌الجنان» تاليف محمد باهر از سوي خانه كتاب منتشر و روانه بازار نشر شد.\

به گزارش خبرگزاري كتاب ايران(ايبنا)، كتاب حاضر كه پانزدهمين اثر از مجموعه آثار «ايرانيان و قرآن» است، تفسير گران‌سنگ «روض‌الجنان» را به نسل جوان قرآن‌پژوه معرفي مي‌كند.

ابوالفتوح رازي دانشمندي كم‌نظير و خطيب و واعظي تواناست كه نخستين تفسير جامع شيعي را به زبان پارسي با نام «روض‌الجنان و روح‌الجنان» به رشته تحرير درآورده است. او در دوره رواج نگارش به زبان تازي در ايران و در شهري كه خود كانون منازعات و درگيري‌هاي مذهبي بود، پاسخ به نيازهاي اعتقادي و تقويت باورهاي مذهبي و روشنگري اذهان و انديشه‌هاي مخاطبان را به عنوان مهم‌ترين رويكرد تفسيرنگاري خود قرار داد و كوشيد تا با آفرينش اثري شگفت، پاسخ‌گوي نيازهاي جامعه خويش باشد. او به خوبي مي‌دانست كه نگارش اين اثر به زبان پارسي، پرآوازگي آن را به درون مرزهاي ايران محدود مي‌كند و مانع جذب مخاطبان تازي زبان در جهان اسلام مي‌شود. اما با اين حال و به رغم توانايي در نگارش تفسير به زبان تازي، هدف مهم‌تري را كه پيش‌رو داشت از ياد نبرد و اثر را به زبان پارسي نگاشت.

روض‌الجنان تفسير جامعي است كه به ابعاد گوناگون ادبي، تاريخي، كلامي، فقهي، روايي و اخلاقي توجه نشان مي‌دهد و با نثري استوار، بهره‌هاي فراواني را نصيب خواننده مي‌كند.

اين اثر، نگاهي است كوتاه و گذرا به اين تفسير ارجمند كه با پرهيز از توصيف مبالغه‌آميز و با رويكردي مبتني بر منابع معتبر و به دور از تكرار مكررات و با خودداري از پرداختن به مطالب غير ضروري و كم‌ارتباط به نگارش درآمده و كوشش شده مهم‌ترين نكات و يافته‌ها درباره اين تفسير در مجالي نه چندان گسترده عرضه شود.

ابوالفتوح جمال‌الدين حسين‌بن علي‌بن محمدبن احمد خزاعي، دانشمند، فقيه، اديب، واعظ و مفسر قرآن كريم است كه با تفسير بزرگ روض‌الجنان و روح‌الجنان كه نخستين تفسير فارسي شيعي به شمار مي‌رود، نامبردار است. وي آن‌گونه كه از همين تفسير دانسته مي‌شود، در برخي از دانش‌هاي روزگار خود استاد بوده و در نحو، قرائات، فقه، اصول فقه، حديث و تاريخ چيرگي داشته است.

ابوالفتوح را مي‌توان استاد نثر پارسي دري و يكي از چهره‌هاي تابناك ادبيات و زبان ملي ايران نيز ناميد.

منتخب‌الدين رازي و ابن‌شهر آشوب كه هردو از شاگردان ابوالفتوح هستند، از استاد خود ياد كرده‌اند و مقام او را در حديث و فقه و تفسير و روايت مورد توجه قرار داده‌اند، و در آثار خود به نام شماري از استادان و شاگردان و اعضاي خاندان ابوالفتوح اشاره كرده‌اند.

عبدالجليل رازي قزويني از هم‌روزگاران و هم‌شهريان ابوالفتوح است، در كتاب «بعض مثالب النواصب في نقض بعض فضائح الروافض» معروف به «النقض» كه در پاسخ به كتاب بعض فضائح‌الروافض و نقد رويكردهاي اهل سنت نوشته شده، از ديدگاه‌هاي شيعي ابوالفتوح سخن به ميان آورده و برخي از سخنان ابوالفتوح را درباره امامت و مسائل پيرامون آن نقل كرده است.

از آنچه عبدالجليل رازي درباره ابوالفتوح و ديدگاه‌ها و آثار او نگاشته، چنين دانسته مي‌شود كه وي در آن روزگار، شخصيتي شناخته شده و پرآوازه، و آثار او از مقبوليت ويژه‌اي برخوردار بوده است.

عبدالجليل ضمن يادكرد عالمان بزرگ و نامي شيعه كه مي‌توان از آنان به مفاخر شيعه تعبير كرد، از ابوالفتوح رازي نام برده است و مي‌نويسد: «همه طوايف اسلام به خواندن و نوشتن آثار او راغب‌اند.»

سال تولد ابوالفتوح
ابوالفتوح رازي در ميان خانداني بزرگ و نام‌آور در نيمه دوم سده پنجم هجري در شهر ري ديده به جهان گشود. از تاريخ دقيق تولد او جايي سخن به ميان نيامده است. علامه قزويني از روي پاره‌اي قرائن و نشانه‌ها، تاريخ تولد ابوالفتوح را در حدود سال 480 دانسته است.

روزگار ابوالفتوح
ابوالفتوح در روزگار حاكميت سلجوقيان(حكومت: 429-552) مي‌زيست. سلجوق نام جد طغرل‌بيك، نخستين سلطان سلجوقي و فرزند شخصي به نام ميكائيل است كه در دوران حاكميت محمود غزنوي به سال 375 همراه برادرانش به ماوراءالنهر و بخارا آمدند. جايگاه ويژه آنان در تركستان سبب شد تا سلطان غزنوي به آنها احترام گذارد، اما پس از مدتي ميانشان اختلاف افتاد و سرانجام در روزگار مسعود غزنوي، در پي جنگي ميان فرزندان ميكائيل و سپاه مسعود، سلجوقيان پيروز شدند. طغرل‌بيك پس از اين پيروزي به نيشابور رفت و به نام او خطبه خواند و اين‌چنين دولت سلجوقيان در ايران به سال 429 بنيان نهاده شد.

شيعيان ري در روزگار ابوالفتوح رازي
در سده‌هاي پنجم و ششم هجري، به طور كلي پيروان سه مذهب فقهي در ري حضور داشتند؛ شيعيان، حنفيان و شافعيان، كه در اين ميان، جمعيت شيعيان بيشتر از دو گروه ديگر بود و بيش از نيمي از جمعيت شهر را دربرمي‌گرفت. پس از شيعيان، حنفيان قرار داشتند و شافعيان در اقليت بودند.

اختلاف مذاهب از سده چهارم تا هفتم هجري از مسائل مهم فرهنگي ري بود، به گونه‌اي كه گاه اين اختلاف، آتش خشونت و درگيري را نيز ميان آنان برمي‌افروخت. ريشه اين اختلاف‌ها بحث‌هاي كلامي و عقيدتي بود.

ابوالفتوح و مجلس وعظ
ابوالفتوح رازي در ميان مردم روزگار خويش، دانشمند و واعظي پرآوازه بود. مجالس وعظ و خطابه در دوران ابوالفتوح، اهميت زيادي داشت. اين مجالس در حكم مدارس عمومي بود و گروه‌هاي گوناگون مردم در آن شركت مي‌جستند. واعظان، آداب و رسوم ويژه‌اي داشتند. پيش از وعظ و رسميت يافتن مجلس، يك تن به نام معرف، نام و لقب واردان را به آواز بلند اعلام و هركس را به جاي مناسب خود راهنمايي مي‌كرد. چون مجلس آماده مي‌شد، قاريان مخصوص به تلاوت قرآن مي‌پرداختند و پس از آن مشايخ وعظ خطبه‌اي مي‌خواندند، و يكي از آيات قرآن را به فراخور مجلس، تفسير مي‌كردند، و پس از آن به توبه و انابه و انديشيدن و بندگي خداوند فرا مي‌خواندند، و اين مجلس براي ارشاد و روشن ساختن انديشه‌هاي مردمان، سخت موثر مي‌افتاد.

خاندان ابوالفتوح
ابوالفتوح رازي از دودماني بزرگ و در خانداني نام‌آور و پرآوازه برخاست. خاندان ابوالفتوح در شهر ري از خاندان‌هاي بزرگ علم و دانش و فضيلت و پرهيزكاري بوده و همگي از داناترين و آگاه‌ترين مردم به حديث و رجال و ديگر دانش‌ها به شمار مي‌رفته‌اند، و در محضر درس برخي از آنان، بيش از سه هزار نفر حاضر مي‌شده‌اند. اين عالمان هم‌چنين از مبلغان و مروجان مذهب شيعه در ميان مردم روزگار خويش بوده‌اند و بيشتر آنان به شغل و حرفه تدريس و وعظ اشتغال داشته‌اند و آثار متعددي در دانش‌هاي گوناگون از خود بر جاي نهاده‌اند.

ميرزا عبدالله افندي از اين خاندان با عنوان سلسله‌اي شناخته شده از عالمان شيعه كه هريك آثار گوناگون و نيكويي داشته‌اند، ياد كرده و قاضي نورالله شوشتري اين خاندان را «خاندان فضل و بزرگي» ناميده است.

خاندان ابوالفتوح هم‌چنين يكي از خاندان‌هاي بزرگ عرب تبار است كه نسبت آنان به قبيله خزاعه مي‌رسد.

استادان ابوالفتوح
ابوالفتوح رازي از عالمان و مشايخ حديث، روايات بسياري نقل كرده و از دانشمندان روزگار خويش، بهره علمي فراوان برده است. در ميان منابع از شماري از استادان وي نام برده شده است كه عبارتند از:
ابوالوفاء عبدالجباربن عبدالله‌بن علي مقري رازي(مفيد رازي)، ابوعلي حسن‌بن محمد طوسي، ابوالقاسم محمدبن عمر جارالله خوارزمي زمخشري، ابومحمد عبدالرحمن‌بن احمد نيشابوري(مفيد نيشابوري)، علي‌بن محمدبن احمدبن حسين نيشابوري رازي، قاضي عمادالدين ابومحمد حسن‌بن محمد استرآبادي، ابوالحسن علي‌بن ناصربن رضا حسيني.

شاگردان ابوالفتوح
در ميان عالمان پيشين به ويژه دانشمندان شيعه، سنتي به نام اجازه رواج داشت. بر پايه اين سنت، هرگاه استاد اثري را به رشته تحرير درمي‌آورد، يادداشتي را براي شاگرد يا شاگرداني كه آن اثر را نزد او خوانده بودند و از او دانش آموخته بودند مي‌نوشت. اين يادداشت به منزله آن بود كه شاگردان اجازه دارند آن اثر را براي ديگران روايت و يا تدريس كنند، به گونه‌اي كه گويي شنونده خود از آن استاد شنيده و يا نزد او درس آموخته است. ابوالفتوح رازي نيز برپايه همين سنت به شماري از شاگردان خويش اجازه داده كه در اين نوشتار به برخي از اين اجازه‌ها اشاره شده و بخش مهمي از آگاهي‌هاي ما درباره شاگردان ابوالفتوح از همين اجازه‌ها است، افزون بر اين كه برخي از شاگردان نامور وي، هم‌چون منتخب‌الدين رازي و ابن‌شهرآشوب، خود به شاگردي نزد ابوالفتوح تصريح كرده‌اند.

آثار و نوشته‌ها
با وجودي كه ابوالفتوح رازي در دانش‌هاي روزگار خويش استاد بود و تفسير قرآن او از آگاهي و تخصص در زمينه‌هايي چون حديث، رجال، كلام، تاريخ، فقه، اصول فقه و.... حكايت دارد، اما او در شمار دانشمنداني است كه آثار زيادي از خود بر جاي ننهاده است، هرچند كه در اين ميان اثر سترگ و درازدامن او در تفسير قرآن به‌سان دايرةالمعارفي است كه به تنهايي با چندين اثر برابري مي‌كند.

كتابشناسان و شرح حال‌نگاران براي ابوالفتوح، شش اثر برشمرده‌اند كه عبارتند از: روض‌الجنان و روح‌الجنان (تفسير قرآن به زبان پارسي)، روح‌الاحباب و روح‌الالباب (شرح شهاب‌الاخبار)، تفسير قرآن به زبان تازي، تبصرة‌العوام في معرفة مقالات‌الانام، رسالة حسنيه، رساله يوحنا.

درگذشت و آرامگاه ابوالفتوح
تاريخ درگذشت ابوالفتوح هم‌چون تاريخ تولد او به طور دقيق دانسته نيست. مرحوم محدث ارموي (1283-1358 ش) در مقدمه تفسير گازر و نيز در تعليقات خود بر كتاب «النقض» مي‌نويسد: «ميرزا محمدصادق آزاداني اصفهاني در كتاب شاهد صادق، تاريخ درگذشت ابوالفتوح را 540 مي‌نويسد، و اين تاريخ با تاريخ سه اجازه كه از ابوالفتوح به دست آمده، ناسازگار است. اين سه سند گواه آن است كه ابوالفتوح قطعا پس از 540 و دست‌كم تا سال 552 زنده بوده است.»

درباره آرامگاه ابوالفتوح، ترديدي نيست و تقريبا همه نويسندگان آرامگاه او را در جوار حرم حضرت عبدالعظيم(ع) دانسته‌اند. حمدالله مستوفي گويد: «در ري اهل‌بيت بسيار مدفون‌اند و از اكابر و اوليا آسوده‌اند، چون ابراهيم خواص و كسايي سابع قراء‌السبعة، و محمدبن‌ ‌الحسن‌الفقيه، و هشام و شيخ جمال‌الدين ابوالفتوح، و جوانمرد قصاب.»

روض‌الجنان و روح‌الجنان، نخستين تفسير شيعي پارسيان
مهم‌ترين اثر ابوالفتوح رازي، تفسير روض‌الجنان و روح‌الجنان نام دارد و با نام تفسير ابوالفتوح نيز شناخته مي‌شود.

اين‌شهر آشوب در معالم‌العلماء نام اين تفسير را به صورت روح‌الجنان و روح‌الجنان ضبط كرده است، اما همو در مناقب و نيز منتجب‌الدين در الفهرست آن را روض‌الجنان و روح‌الجنان ناميده‌اند. اين پراكندگي در نام‌گذاري از آن‌روست كه مولف، خود نامي براي آن برنگزيده است.

برپايه نسخه‌هاي كهني كه از اين تفسير بر جاي مانده و برخي از آنها در زمان زندگي مولف يا بسيار نزديك به آن زمان نوشته شده، و نيز با توجه به منابع نزديك به زمان تاليف اين تفسير، بايد آن را روض‌الجنان و روح‌الجنان بناميم.

ابوالفتوح تفسير خود را با مقدمه‌اي آغاز مي‌كند و در آن دانش‌هايي را كه مورد نياز مفسر است برمي‌شمرد و برضرورت آگاهي مفسر از اين دانش‌ها تاكيد مي‌ورزد. اين دانش‌ها عبارتند از: علم ادب كه شامل لغت، نحو، تصريف، بلاغت و صنعت شعر مي‌شود؛ علم اصول، علم فقه، علم اصول فقه، و علم شناخت روايات و اسباب نزول.

وي آن‌گاه به بيان انگيزه نگارش تفسير مي‌پردازد و مقدمه خويش را در هفت فصل به پايان مي‌برد. او در اين فصول هفت‌گانه درباره معاني قرآن و تفسير آن، اقسام قرآن، نام‌هاي قرآن و معاني آن، معناي سوره و آيه و كلمه و حرف، ثواب خواننده قرآن، فضل علم قرآن و رغبت در آن، و معني تفسير و تاويل سخن مي‌گويد و سپس به تفسير آيات مي‌پردازد، بدين‌سان كه شمار آيات، كلمات و حروف سوره را ذكر مي‌كند و به مكي و مدني بودن سوره و ناسخ و منسوخ در آن اشاره مي‌كند. آن‌گاه رواياتي را در ثواب خواندن سوره مي‌آورد و چند آيه پياپي را همراه با ترجمه آنها ذكر مي‌كند و در ادامه به تحليل ويژگي‌هاي نحوي، صرفي و ادبي آنها مي‌پردازد. سپس شان نزول آيات و اختلاف قرائت كلمات و روايات مرتبط با تفسير قرآن را بيان مي‌دارد و در همه زمينه‌ها از اشعار تازي و فارسي و سخنان مفسران و صحابه و تابعان و بزرگان بهره مي‌گيرد. افزون بر اينها، در پاره‌اي از مسائل، هم‌چون مسائل كلامي و فقهي، اظهار نظر مي‌كند.

انگيزه نگارش
ساختار، قالب، زبان و مفاهيمي از تفسير روض‌الجنان، آشكارا حكايت از آن دارد كه ابوالفتوح در نگارش تفسير خود به مردم نظر داشته و بلكه بيشتر آن را براي مردم آشنا با مقدمات تفسير نگاشته است تا اهل فن و علم.

اين ويژگي از مشي و زندگي ابوالفتوح برخاسته است. زيرا او همان گونه كه پيشتر گفته شد، افزون بر تاليف و پژوهش، به وعظ و خطابه اشتغال داشت و واعظي پرآوازه و توانا به شمار مي‌رفت. از همين‌رو مي‌توان گفت سبك واعظانه ابوالفتوح هم برزبان و هم برمحتواي تفسير روض‌الجنان بسيار تاثير گذارده است؛ چرا كه ارتباط و گفت‌وگوي دائمي با مردم روزگار، هرعالمي را وامي‌دارد كه پاره‌اي از آثار خود را در پاسخ به نيازهاي آنان بنگارد.

بنابراين، تفسير روض‌الجنان را بايد از معدود نگاشته‌هاي تفسيري به شمار آورد كه تنها براي خواص به نگارش در نيامده، بلكه روي سخن با عموم مردم نيز دارد.

جايگاه مذهب و مباحث كلامي در روض‌الجنان
او با بهره‌گيري از تاويل، كه به ويژه در روزگار وي به ابزاري براي رويارويي‌هاي عقيدتي تبديل شده بود، در قالب تفسير آيات الهي به اظهار نظر درباره مهم‌ترين مسائل مطرح در آن دوران و دفاع از مباني تشيع و اهل‌بيت(ع) پرداخت و در دوراني كه اهل سنت، با تاويل آيات قرآن مي‌كوشيدند امامت و رهبري را براي خلفاي خود به اثبات رسانند، او و شماري از پيروان مكتب اهل‌بيت(ع) پرداخت و در دوراني كه اهل سنت، با تاويل آيات قرآن مي‌كوشيدند امامت و رهبري را براي خلفاي خود به اثبات رسانند، او و شماري از پيروان مكتب اهل‌بيت(ع) نيز براي اثبات ولايت و امامت پيشوايان خويش از همين ابزار بهره گرفتند.

در همين راستا گفتني است تاويل آيات قرآني به علي(ع) و امامان شيعه(ع) جايگاه تاريخي ژرفي در تمدن اسلامي دارد. نخستين آثار از اين دست در مكتب حديثي كوفه و قم و اصفهان پديد آمد، كه از مهم‌ترين آنها مي‌توان به «النور المشتعل من كتاب ما نزل من القرآن في علي عليه‌السلام» اثر حافظ ابونعيم اصفهاني (درگذشت 420) اشاره كرد.

اين گونه بهره‌گيري از قرآن، پرسشي بنيادين را در ميان انديشه‌ورزان آن روزگار پيش مي‌كشيد كه چه كسي حق تاويل آيات قرآن را دارد.

ابوالفتوح رازي در پاسخ به اين پرسش، تاويل را از آن امامان شيعه مي‌داند و بر اين باور است كه علم آنان علم شهودي و از جانب پروردگار داناست. وي در تفسير آيه «و ما يعلم تاويله الا الله و الراسخون في العلم» راسخان در علم را اهل‌بيت(ع) مي‌داند، و مي‌گويد: «اينان كساني هستند كه علم خود را به واسطه پيامبر(ص) و جبرئيل و لوح محفوظ از خدا گرفته‌اند.»

امامت و خاندان پيامبر(ص) در روض‌الجنان
امامت از جمله مهم‌ترين مسائلي است كه ابوالفتوح رازي در تفسير خود بدان توجه كرده است. مشخصه اصلي تشيع، رفض و نپذيرفتن خلافت ابوبكر و عمر و اعتقاد به غصبي بودن خلافت ايشان است، و از اين‌رو اهل سنت در متون خود از شيعيان با نام رافضي ياد كرده‌اند.

پديده رفض انديشه‌اي است كه در سده نخست، جوانه زد و پس از آن در طي سده‌هاي دوم و سوم توجه محافل تسنن را به خود جلب كرد و در سده چهارم تا ششم به مهم‌ترين نزاع ميان شيعه و سني تبديل شد.

ابوالفتوح رازي در تفسير خود كوشيده است تصويري از تشيع بر پايه آيات قرآن ارائه كند. وي در جاي جاي تفسير خود و در ذيل برخي آيات، از فضائل اهل‌بيت و خاندان پيامبر(ص)، به ويژه امير مومنان علي(ع) سخن گفته است.

ملك‌الشعراء صبوري درباره تفسير رازي و تصحيح آن در روزگار سلطنت مظفرالدين شاه چنين سروده است:
          هركه مي‌خواهد بداند راز قرآن
                                      گو بجوي از نسخه تفسير رازي
          در حقيقت گر كتابي هست الحق
                                     باشد اين تفسير و غير از آن مجازي

چاپ نخست كتاب «ابوالفتوح رازي و تفسير روض‌الجنان» در شمارگان 2000 نسخه، 174 صفحه و بهاي 36800 ريال راهي بازار نشرشد.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

پربازدیدترین

اخبار مرتبط

تازه‌ها

پربازدیدها