مولف و دکترای روانشناسی بالینی در سرای اهل قلم عنوان کرد: طرح درمان فراشناخت در کتاب «ولز» پیوند مستقیمی با فرهنگ مشرق زمین، جامعه ایران و تفکرات عمیق فلسفه و حکمت شرق دارد.\
در ابتدای نشست دکتر شهرام محمدخانی کتاب «درمان فراشناختی اضطراب و افسردگی» را راهنمایی عملی برای درمان بیماران مضطرب و افسرده دانست و افزود: درمان فراشناختی نوعی درمان نوظهور است که امروزه تمام انواع درمانهای شناختی را دربرگرفته است. این درمان دارای سابقه اندک در حوزه روانشناسی محسوب میشود.
وی این کتاب را آخرین اثر «ولز» معرفی کرد و گفت: این نویسنده بنیانگذار مکتب فراشناختی و درمانگر شناختی محسوب میشود. موضوع این کتاب برمبنای عنوانش، صرفا بر شناخت و تفکر تاکید ندارد بلکه درباره فراشناخت و «تفکر درباره تفکر» بحث میکند. اعتقاد زیربنایی نویسنده این کتاب بر این اساس استوار است که آنچه عامل مشکلات مطرح شده در شناخت درمانی است، شناخت فرآیندهای ناسازگار و چگونگی تفکر درباره آنهاست.
محمدخانی با اشاره به اینکه فصول کتاب درباره اختلالات هیجانی شایع چون اضطراب، وسواس، استرس و افسردگی تدوین شده است، توضیح داد: این چهار نوع اختلال جزو اختلالات روانی شايع میان مردم است. مدل درمانی فراشناختی کاملا متفاوت از دیگر درمانهای پیشین در فصول مختلف کتاب تشریح شده است.
در ادامه نشست، دکتر لادن فتاح، دکترای روانشناسی بالینی درباره علت طرح و موفقیتآمیز بودن درمان فراشناختی در مقایسه با دیگر انواع درمانها گفت: برمبنای تاریخچه یک دههای طرح درمان فراشناختی، این نوع درمان در دوره كوتاهي با دلایل مختلف پررنگتر و پاسخگوی نیاز مردم شد. ولز با طرح دیدگاههای جدید در حوزه رواندرمانی با یک پیشینه تربیتی مناسب وارد حوزههای مختلف و به ویژه محتوا شد.
وی دیدگاههای روانشناسی اروپایی با فرهنگ مشرق زمین را مرتبط دانست و اظهار داشت: «ولز» نیز در تفکرات خود نگاهی به فلسفه شرق و حکمت ذهن دارد. در عرفان ایرانی و اسلامی نیز مباحث فراشناختی از گذشته مطرح بوده اما از آنجا که ما ترجیح میدهیم، ساختههای دیگران را دنبال کنیم، اکنون به مباحث فراشناختی اروپایی میپردازیم.
فتاح پردازش هیجان را فرآیندی پیچیدهتر از شکلگیری محتوای شناختی دانست و افزود: مبحث علت و پیامد اختلالات، بحث گسترده، پیچیده و تحقیق فراتحلیلی میطلبد.
سپس سپیده باطبی، دبیر نشست با ارایه تعریفی از فراشناختی توضیح داد: فراشناخت شامل دانش، باورها، فرآيندها و راهبردهایی است که بر کنترل، نظارت و ارزیابی شناخت تاثیرگذار است.
دکتر شهرام محمدخانی در پاسخ به سوال دبیرنشست مبنی بر تشریح سه بعد فراشناخت اظهار داشت: نقطه آغاز فراشناخت، کارکرد اجرایی خودنظم بخشی است. در مباحث روانشناسی از گذشته دو نوع پردازش از بالا به پایین و از پایین به بالا مطرح بوده است. این دو مسیر در مدل کارکرد اجرایی خودنظم بخشی قرار میگيرد. در مسیر نخست یک لایه فراسیستم شامل برنامههایی که یک رایانه اداره و پردازش میکند، وجود دارد. ذهن انسان نیز دارای این فراسیستم با باورهای مختلف فراشناختی مثبت و منفی است.
وی در ادامه افزود: به طور مثال هر فردی گاهی دچار نگرانی و دلشوره میشود و اختلالی نیز با عنوان اضطراب فراگیر که مشخصه آن نگرانی فراگیر غیرقابل کنترل است، وجود دارد. چرا افراد با وجود اینکه به باورهای نادرست و اشتباه خود اعتقاد دارند، دست از آن برنمیدارند. برمبنای مدل فراشناختی چون فرد اعتقادی به نگرانی دارد، تصور ميكند که اگر نگران باشد میتواند جلوی خطرات را بگیرد، بنابراین فرد برای نگرانی کارکرد مثبت قایل میشود. پس از آن متوجه بیماری گونه بودن نگرانی خود شده و دو نوع افکار متضاد در وی پرورش پیدا میکند که به دومی فرانگرانی گفته میشود.
محمدخانی در ادامه تشریح مثال خود گفت: در نهایت فرد برای خروج از ناهماهنگی درونی برمبنای مدل اجرایی خودنظم بخشی عمل کرده و پس از یک کنترل بالا به پایین و نظارت پایین به بالا سیستم درونی عصبی خود را کنترل میکند. بنابراین فرد سعی میکند عواملی که باعث نگرانیاش شده را سرکوب و یا به خوددرمانی بپردازد.
وی درباره سندروم نشخوار فکری توضیح داد: برمبنای این مشکل روانی فرد پی برده که افسرده است و مدام به افسردگی خود فکر میکند، بنابراین پس از مدتی افسردهتر میشود. برمبنای مدل درمانی «ولز» فرد افسرده باید این افسردگی را متوقف کند. در این افراد اصول نگرشهای ناکارآمد، فرضهای بنیادی نادرست درباره افراد دیگر یا جهان ناایمن به مرور شکل میگیرد.
این کارشناس نشست با تاکید بر تفاوت میان نگرانی و نشخوار فکری گفت: نگرانی معطوف به آینده همراه با خطر است، درحالی که نشخوار فکری معطوف به گذشته و اتفاقاتی که افتاده است. یکی از نقدهای وارد بر مباحث ولز در این کتاب در حوزه ایجاد و شکلگیری مکانیزمهای فراشناختی است. ولز در مباحثش مطرح نکرده که این باورهای فکری افراد از کجا آمده و بنابراین تئوریاش ناقص رها شده است.
سپس لادن فتاح عنوان کرد: بر مبنای فرضياتم به زودی تئوری به نام ساختارهای ذهنی که ترکیبی از فرآیند نظریات سنتی پیشین و محتوا در فراشناختی است، مطرح میشود.
دکتر محمدخانی نیز با تایید مطلب مطرح شده درباره ایجاد تئوری ساختار ذهنی گفت: در فصل انتهایی کتاب نیز درباره ترکیب این دو نظریه مباحثی مطرح شده است. مدل فراشناختی مدلی سنگین است که برای ترجمه مباحث آن نیز معادلهای فارسی وجود ندارد. به استثنای فصل نخست کتاب که درباره مباحث تئوریک فراشناختی است، دیگر مباحث آسانتر انواع درمانها را مطرح کرده است.
وی در پاسخ به این سوال که آیا تکنیکهای مطرح شده در کتاب ولز با فرهنگ ایرانی انطباق دارد، توضیح داد: بخشی از مباحث درمانی درباره حضور ذهن، چون یوگای شرقی و منطبق با فرهنگ و تفکر شرق است. تکنیکهای ساده کتاب سرشار از استعاره و منطبق با ضربالمثلها و فرهنگ ایرانی چون نشخوار فکری، چاه و گودال، ابرها و کودک نافرمان است.
محمدخانی در پایان با تاکید بر اینکه ارایه مباحث فراشناختی نیازمند آموزش روانشناس بالینی است، توضیح داد: در آینده این رویکرد با تغییراتی چون استانداردسازی یا شکل ويژه درمانی تغییر خواهد کرد. درحال حاضر این رویکرد علاوه بر مباحث شناختی و اختلالات اضطرابی به سمت تشریح حوزههای سوءمصرف مواد، اعتیاد به اینترنت، توهمات پیش رفته و در آینده نزدیک تمام حوزههای روانشناسی را پوشش خواهد داد.
نشست نقد و بررسي كتاب «درمان فراشناختی اضطراب و افسردگی» عصر ديروز، هفتم اسفند ماه در سراي اهل قلم برگزار شد.
نظر شما