به گزارش خبرگزاري كتاب ايران (ايبنا)، بوستان در وزن شاهنامه فردوسي سروده شده است. وزن شاهنامه مخصوص منظومههاي حماسي است اما لحن سعدي به گونهاي است كه زبان منظومههاي حماسي را ندارد، چرا كه شكل نصيحت و اندرزگويي دارد. از همين رو از منظومههاي حماسي قابل تفكيك است اما سنايي حديقه را در بحر خفيف سروده است. اين بحري است كه سنايي به آن دلبستگي فراوان دارد. هر چند مشكلات اين بحر براي شاعر بسيار بيشتر از وزني است كه سعدي برگزيده است. بوستان سعدي و حديقه سنايي از منظومههاي تعليمي ادبيات فارسياند که کمتر مورد مقايسه قرار گرفتهاند.
آنچه بازگو شد گوشهاي از سخنان دكتر يدالله جلاليپندري استاد دانشگاه يزد بود كه به خبرگزاري كتاب ايران(ايبنا) گفت. وي در ادامه سخنانش افزود: بوستان 10 باب دارد و در ابتداي آن حمد خداوند، ستايش پيامبر و ياران او آمده است. سپس سعدي به ستايش ممدوحش؛ اتابك ابوبكر سعد زنگي، پرداخته است. در حديقه قضيه برعكس است، يعني حمد خداوند در باب توحيد قرار گرفته و ستايش ممدوح شاعر، بهرام شاه غزنوي، در باب دهم آمده است.
پرسشي كه در اين جا ممكن است به ذهن خواننده برسد اين است كه در اين گزينش، تدبير سعدي موثرتر بوده است يا شيوه سنايي؟ ميتوان گفت كه شيوه هر دو يكسان است اما در بوستان ابتدا ستايش ممدوح آورده شده و سپس باب عدل، تدبير و راي در كتاب گنجانده شده است. اين موضوع بي حكمت نيست. چون در اين باب مطالبي را درباره رايزني با مشاوران و پايههاي مملكتداري بيان ميكند كه حتما ميتوانسته مورد توجه ممدوح سعدي باشد.
مولف كتاب «زندگي و اشعار اديب نيشابوري» خاطرنشان كرد: ستايش سنايي از بهرام شاه بسيار طولاني است و نزديك به 150 صفحه را دربرميگيرد. سنايي در ضمن ستايش شاه، به مدح صدور و امرا هم پرداخته است. به سخن ديگر، همان كاري را كه سعدي در باب عدل و تدبير و راي كرده است، سنايي در ستايشنامهاش انجام داده است. پس از اين ديد هم شباهتهايي ميان اين دو منظومه و روش سرايندگان آن ميتوان يافت.
مولف كتاب «زندگي و اشعار عمادالدين نسيمي» يادآور شد: حكايتپردازي در بوستان و حديقه هم قابل بررسي است. حكايتهاي قديم، غالبا مبتني بر گفتوگوي ميان شخصيتهاست و جنبه تمثيلي دارد. صبر و حوصله سنايي در اين گونه از حكايتها بسيار كمتر از سعدي است. بلافاصله حكايت خود را تمام ميكند و به نصيحت كردن ميپردازد.
اين استاد دانشگاه يادآور شد: اين را هم بايد گفت كه در حكايتهاي سنايي، نوعي از نقد اجتماعي نيز ديده ميشود. سنايي كوشش ميكند كه نسبت به مسايل روزگارش ديد انتقادي داشته باشد. در بوستان نيز نقد اجتماعي ديده ميشود. به هر روي در حكايات گذشتگان همواره گفتوگو، بر توصيف و حركت، غلبه دارد. شايد اين برخاسته از روش و نوع نگاه انسانهاي قديم است كه سخن فرد را در ميان گفتوگوي شخصيتهاي حكايت قرار ميدادند تا به اندرز بپردازند و حكايات خود را عبرتآموز سازند.
مصحح كتاب «ديوان حكيم سنايي غزنوي» گفت: در داخل بوستان سخن هزلآميز ديده نميشود. زيرا مصححان بوستان- فروغي و يغمايي- كوشيدهاند كه مقدار زيادي، و گاه همه هزليات سعدي را از كليات او بردارند. اما اين روش، سازگار با امانتداري در تصحيح متون نيست.
وي افزود: اين كه ما بگوييم هزلگويي دور از شان و جايگاه سعدي است و به اين بهانه هزليات او را از كلياتش حذف كنيم، نتيجهاي جز اين ندارد كه خواننده امروزي را از بخشي از متون ادبي محروم كردهايم. خواننده امروز با ديدن كليات سعدي به تصحيح فروغي، گمان ميكند كه سعدي هرگز سخن هزلآميز نداشته است در حالي كه هزليات سعدي فراوان است و او در اين كار دست كمي از عبيد زاكاني ندارد.
جلاليپندري كه كتاب «كشفالاسرار ميبدي» با عنوان «زبان اهل اشارت» را به رشته تحرير درآورده به منظومه حديقه و بوستان اشاره كرد و گفت: در هر دو منظومه حديقه و بوستان، مناجات و درخواست آمرزش از خداوند وجود دارد اما سنايي درخواست خود از خداوند را مستقيما بازگو نميكند و از مردم ميخواهد كه با دعاي نيك، آمرزش او را از خداوند بخواهند.
مولف كتاب «گزينه اشعار پروين اعتصامي» خاطرنشان كرد: در حالي كه سعدي خطاب مستقيم به خداوند دارد و آرزو ميكند و از خدا ميخواهد كه او را خوار نگرداند و پيش ديگران شرمسار و سرافكنده نكند. در باب اين كه سعدي تا چه اندازه از حديقه سنايي تاثير پذيرفته است، ميتوان گفت كه او اشاره مستقيمي به منظومه سنايي نميكند اما از نشانهها پيداست كه بي توجه به كار سنايي و حديقه او نبوده است.
شنبه ۱۴ آذر ۱۳۸۸ - ۱۴:۳۲
نظر شما