شنبه ۶ دی ۱۴۰۴ - ۱۰:۵۶
نمونه دانشمند شورمند

محمود اسماعیل‌نیا در این یادداشت نوشت: خاک ایران زمین بر او خوش باد که از آن برخاست و به آن عشق ورزید و به دامانش بازگشت.

سرویس تاریخ خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، محمود اسماعیل‌نیا، دانش‌آموخته و پژوهشگر علوم اجتماعی در این یادداشت نوشت: من ورودی سال ۱۳۵۸ دانشکده علوم اجتماعی هستم، که تحت تاثیر شریعتی رشته قبلی فنی را رها کرده و دوباره در کنکور شرکت کردم تا جامعه‌شناسی بخوانم. تصورم این بود که دروس جامعه‌شناسی هم به همان «شورانگیز» ی سخنرانی‌ها و کتاب‌های شریعتی است.

نمونه دانشمند شورمند
محمود اسماعیل‌نیا

اما با شروع تحصیل دیدم مباحث این رشته خیلی «سرد» و «بی روح» است و مدرسان هم خیلی «خونسرد» و «بی‌تفاوت» به تدریس مباحث می‌پردازند. راستش کمی سرخورده شدم.

مشکل دیگرم هم با مباحث انسان‌شناسی و مردم‌شناسی بود و برایم سوال بود که مگر می‌توان صرف توصیف رسوم و خرافات روستائیان یا جزئیات ییلاق قشلاق ایلات و عشایر را بخشی از علم دانست؟

زمان گذشت و انقلاب فرهنگی و تعطیلی دانشگاه‌ها پیش آمد. یادم هست روزی به ملاقات با دکتر سروش در ستاد انقلاب فرهنگی رفتیم برای طرح همین پرسش‌ها و گلایه‌ها در مورد رشته‌مان. سروش در آن ملاقات نکته‌های مهمی گفت، از جمله این‌که:

«در این کشور برخی مغازه بقالی دایر می‌کنند و برخی مغازه جامعه‌شناسی. این افراد «کاسبان علم» هستند و نباید آنها را جدی گرفت. جامعه‌شناسی یک دانش مهم است و اگر کسی آن را جدّی بگیرد، می‌تواند منشاء تاثیراتی در جامعه شود، مثل شریعتی. دانشمند واقعی کسی است که با موضوع دانش خود عجین می‌شود و با آن نوعی درگیری شخصی self-Engagement پیدا می‌کند. شما بروید سراغ استادانی که جامعه‌شناسی را جدّی گرفته‌اند. علاوه بر این زبان انگلیسی خودتان را تقویت کنید و بروید سراغ منابع اصلی جامعه‌شناسی و آب را از سرچشمه‌ها بنوشید نه از جویبارها»

نمونه دانشمند شورمند

زمان گذشت و پس از بازگشایی دانشگاه‌ها در کلاس جغرافیای انسانی مرحوم صفی‌نژاد را دیدم که ایشان تجسّم همان دانشمندی است که دکتر سروش وصفشان می‌کرد. شاید موضوعات درسی ایشان با علائق من همسو نبود، ولی شور و حال ایشان در تدریس آن مباحث نشان می‌داد که به موضوع دانش و پژوهش خود عشق می‌ورزد و با آن زندگی می‌کند.

هر بار که او را می‌دیدی و با او هم کلام می‌شدی همین شور و اشتیاق او را برای شناخت وجوه گوناگون زیست ایرانیان در این سرزمین تاریخی می‌دیدی و حسرت و آرزویش برای تکمیل پژوهش‌های انجام نشده. یادم هست یک بار گفت: ایران سراسر مثل معدن طلا و جواهر است، کافی است کمی این خاک را کنار بزنی و قدری بکاوی تا گوهرهایی درخشان بیابی.

خاک ایران زمین بر او خوش باد که از آن برخاست و به آن عشق ورزید و به دامانش بازگشت.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

پربازدیدترین

تازه‌ها

پربازدیدها