به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) در کرمان، محمد گلابزاده در این نشست با اشاره به جایگاه عرفان در تاریخ فرهنگی ایران گفت: در طول تاریخ، به دلایل مختلف جفاهای فراوانی به اهل عرفان شده است، اوحدالدین کرمانی نیز از تازیانهها و کنایههای اهل ظاهر در امان نمانده و یکی از انگیزههای اصلی من از نگارش این کتاب، زدودن این غبارها از چهره این عارف بزرگ بوده است.
وی با اشاره به تاریخ چند هزار ساله کرمان افزود: در گذر تاریخ، به برخی از بزرگان این دیار ستم شده و در دو مورد حتی خود ما کرمانیها عامل این ستم بودهایم؛ یکی در ماجرای مشتاق و دیگری سرگرد سخایی. به همین دلیل کتاب «پژوهشی بر رویداد قتل مشتاق» را نوشتم.
گلابزاده با تأکید بر جایگاه اوحدالدین کرمانی گفت: او از خاک کرمان برخاست، در جوانی راه سرزمینهای دیگر را در پیش گرفت، تحصیل کرد و به مرتبهای رسید که امروز مایه افتخار ماست، اگر رباعیات او را بخوانیم، با اندیشهای عمیق و زیبا مواجه میشویم؛ اندیشهای که باور دارد شادیهای این جهان گذراست و حقیقت در عالمی دیگر نهفته است.
این پژوهشگر کرمانی ادامه داد: اوحدالدین معتقد بود آنچه ما میبینیم، فرع است و اصل در جایی دیگر قرار دارد. شخصیتی برجسته که رنج خود را بر راحتی یاران ترجیح میداد.
وی حسادت را از آفات تاریخی دانست و گفت: خدا نکند انسان گرفتار حسادت شود، این موضوع حتی در میان عرفا نیز دیده میشود و مولانا در داستان طوطی به آن اشاره کرده است؛ عماد فقید کرمانی، نماد فرهنگ و شعر ما نیز از بیمهریها در امان نماند. بسیاری از این حرف و حدیثها ریشه در حسادت دارد.
گلابزاده در پایان با نقل قولی از یک پژوهشگر اظهار کرد: به ما گفتهاند کرمانیها به بیماری تواضع گرفتارند؛ شاید همین فروتنی، ما را بیشتر در معرض بیمهری قرار داده است.
در ادامه این نشست، محمدرضا صرفی با اشاره به خدمات فرهنگی محمد گلابزاده گفت: استاد گلابزاده حدود ۴۰۰ کتاب تألیف کردهاند و تمام ثمره عمر خود، یعنی کتابخانه شخصیشان را به دانشگاه باهنر اهدا کردند. این کار، خدمتی ماندگار به فرهنگ کرمان است.
وی افزود: ما در کرمان با یک مکتب بزرگ هنری مواجهیم که متأسفانه هنوز بهدرستی شناخته نشده است. کرمان متفکران بزرگی دارد و جایگاه فرهنگی آن در کشور بسیار بالاست.
صرفی با اشاره به شباهتها و تفاوتهای اوحدالدین کرمانی و شمس تبریزی گفت: این دو، استاد مشترک داشتند و در بغداد یکدیگر را ملاقات کردند، اما شیوه سلوکشان متفاوت بود.
وی داستان معروف «ماه در طشت» را یادآور شد و افزود: شمس از اوحدالدین میپرسد چه میکنی؟ و پاسخ میشنود: ماه را در طشت میبینم. شمس میگوید سر به بالا بگیر و ماه را ببین. همین روایت، الهامبخش نام این کتاب شده است.
به گفته صرفی، اوحدالدین کرمانی «استادی وارسته» بوده و اتهامهایی چون شاهدپرستی درباره او پایه و اساس ندارد.
وی افزود: بیشتر آثار او در قالب رباعی است و حدود ۲ هزار و ۴۰۰ رباعی از او باقی مانده که برخی از آنها با اشعار عطار، مولانا و خیام مشترک است. برای داوری درباره این شخصیتها باید زمانه تاریخیشان را شناخت و نمیتوان با معیارهای امروز قضاوت کرد.
وی در پایان تأکید کرد: داستان این کتاب صرفاً یک روایت تاریخی نیست، بلکه سرشار از نکات آموزنده است. کتاب «ماه در طشت» به ما یادآوری میکند که گاهی سکوت، عمیقترین پاسخ است.
به گزارش ایبنا، در حاشیه این مراسم، از پوستر جشنواره استانی خوشنویسی خط تحریری به میزبانی شهرستان زرند نیز رونمایی شد.
نظر شما