شنبه ۲۹ آذر ۱۴۰۴ - ۱۰:۴۰
زمین به‌مثابه امانت

هما شهرام‌بخت نوشت:‌ اکو-تئولوژی و معنویت سبز نشان می‌دهند که بحران زیست‌محیطی، پیش از آنکه مسئله‌ای صرفاً علمی یا سیاسی باشد، بازتاب نوعی بحران معنایی است. مواجهه با این بحران مستلزم بازنگری در باورها، ارزش‌ها و شیوه زیست انسان است.

سرویس دین و اندیشه خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - هما شهرام‌بخت، پژوهشگر مطالعات ادیان؛ اکو-تئولوژی به‌عنوان شاخه‌ای نوظهور در الهیات معاصر، تلاشی است برای بازاندیشی نسبت انسان، امر قدسی و طبیعت در جهانی که با بحران‌های زیست‌محیطی عمیق روبه‌روست. این رویکرد با این پیش‌فرض آغاز می‌کند که بحران محیط زیست صرفاً پیامد خطاهای فنی یا اقتصادی نیست، بلکه ریشه‌ای عمیق‌تر و در نگرش انسان به جهان، طبیعت و جایگاه خود در آن دارد. در چنین نگاهی، دین و الهیات نه به‌عنوان مانعی برای توسعه، بلکه به‌مثابه منبعی بالقوه برای بازسازی اخلاقی و معنوی رابطه انسان با زمین مطرح می‌شوند. اکو-تئولوژی می‌کوشد نشان دهد که سنت‌های دینی، فراتر از پاسخ به نیازهای فردی یا آیینی، ظرفیت آن را دارند که چارچوبی اخلاقی برای حفاظت از زیست‌بوم و مسئولیت‌پذیری در قبال آینده فراهم کنند.

زمین به‌مثابه امانت
هما شهرام‌بخت

در دهه‌های اخیر، شدت یافتن تغییرات اقلیمی، نابودی جنگل‌ها، آلودگی منابع آب و کاهش تنوع زیستی، پرسش‌های تازه‌ای را پیش روی الهیات قرار داده است. اگر زمین صرفاً منبعی برای بهره‌برداری باشد، تخریب آن امری قابل توجیه خواهد بود؛ اما اگر طبیعت حامل ارزشی ذاتی یا تجلی امری مقدس تلقی شود، آنگاه تخریب آن نه‌تنها خطایی فنی بلکه نوعی بحران اخلاقی و معنوی خواهد بود. اکو-تئولوژی دقیقاً در این نقطه مداخله می‌کند و با بازخوانی متون و سنت‌های دینی، رابطه‌ای تازه میان انسان، خدا و طبیعت پیشنهاد می‌دهد؛ رابطه‌ای که در آن انسان نه حاکم مطلق زمین، بلکه مسئول و پاسخ‌گو در برابر آن است.

زمین به‌مثابه امانت

ریشه‌های این نگاه را می‌توان در بسیاری از سنت‌های دینی کهن یافت. در سنت مسیحی، مفهوم خلقت به‌عنوان عطیه‌ای الهی بارها مورد تأکید قرار گرفته و زمین نه ملک انسان، بلکه امانتی دانسته شده که باید از آن مراقبت شود. در اسلام نیز زمین امانتی الهی است و انسان در جایگاه خلیفه، وظیفه حفظ تعادل و پرهیز از فساد را بر عهده دارد. در بسیاری از آیین‌های بومی، طبیعت صرفاً مجموعه‌ای از منابع بی‌جان نبوده و موجودی زنده و واجد قداست تلقی می‌شود. این دیدگاه‌ها نشان می‌دهند که احترام به طبیعت همواره بخشی از معنویت انسانی بوده، هرچند در دوران مدرن، با غلبه نگاه ابزاری و عقلانیت مصرف‌محور، به حاشیه رانده شده است.

در امتداد اکو-تئولوژی، مفهوم «معنویت سبز» یا اکو-اسپیریچوالیتی شکل گرفته است؛ رویکردی که بیش از آنکه به چارچوب‌های نهادی دین وابسته باشد، بر تجربه زیسته انسان در نسبت با طبیعت تأکید دارد. معنویت سبز مرزهای دینی را تا حدی پشت سر می‌گذارد و بر احساس همبستگی با زمین، موجودات زنده و شبکه پیچیده حیات تمرکز می‌کند. این رویکرد، که قرن‌ها در میان جوامع بومی وجود داشته، امروز دوباره مورد توجه قرار گرفته است؛ شاید به این دلیل که انسان مدرن، در مواجهه با بحران‌های زیست‌محیطی، به دنبال زبانی فراتر از سیاست و علم برای بیان اضطراب‌ها و مسئولیت‌های خود است. معنویت سبز یادآوری می‌کند که انسان جدا از طبیعت نیست، بلکه بخشی از آن است و بقای او به بقای زمین گره خورده است.

پژوهش‌های معاصر نیز نشان می‌دهند که باورهای دینی و معنوی می‌توانند تأثیر مستقیمی بر رفتارهای زیست‌محیطی داشته باشند. مرور نظام‌مند نظریه‌ها درباره رابطه دین و رفتار محیط‌زیستی نشان می‌دهد که آموزه‌های دینی، در صورت تفسیر مسئولانه، می‌توانند مصرف پایدار، بازیافت، توجه به عدالت زیست‌محیطی و مسئولیت اجتماعی را تقویت کنند. مطالعه‌ای که در مجله Discover Sustainability منتشر شده است، نشان می‌دهد پیوند میان باورهای دینی و رفتارهای سبز نه امری تصادفی، بلکه نتیجه درونی‌سازی ارزش‌هایی چون مسئولیت، قناعت و احترام به خلقت است. این یافته‌ها نشان می‌دهند که دین می‌تواند، در کنار علم و سیاست، نقشی مؤثر در تغییرات اجتماعی ایفا کند.

زمین به‌مثابه امانت

یکی از نمونه‌های شاخص در این زمینه، نامه پاپ فرانسیس با عنوان Laudato Sí (ستایش بر تو باد) است که در سال ۲۰۱۵ منتشر شد. این متن، با تأکید بر مفهوم «خانه مشترک»، بحران زیست‌محیطی را مسئله‌ای صرفاً فنی یا اقتصادی نمی‌داند، بلکه آن را نشانه‌ای از بحران عمیق‌تری در ارزش‌ها و سبک زندگی انسان معاصر تلقی می‌کند. در این نگاه، تخریب طبیعت نتیجه گسست انسان از امر قدسی و از دست دادن حس مسئولیت در قبال جهان پیرامون است. تحلیل‌های معاصر نشان داده‌اند که این رویکرد، فراتر از الهیات مسیحی، امکان گفت‌وگویی بین‌دینی درباره معنویت زیست‌محیطی فراهم کرده است.

در جهان اسلام نیز نمونه‌هایی از پیوند میان آموزه‌های دینی و حفاظت از محیط زیست قابل مشاهده است. پروژه‌های محلی در اندونزی و مالزی، با الهام از مفاهیم قرآنی مانند امانت و تعادل، بر حفاظت از جنگل‌ها و منابع طبیعی تمرکز دارند. این تلاش‌ها نشان می‌دهند که بازخوانی متون دینی می‌تواند به کنش‌های عملی در سطح محلی منجر شود. حتی در برخی شهرهای ترکیه، ترکیب خوانش‌های عرفانی از آثار مولانا با رویکردهای معاصر معنویت شرقی، به شکل‌گیری نوعی معنویت سبز شهری انجامیده است که بر سادگی، همزیستی و احترام به طبیعت تأکید دارد. این نمونه‌ها نشان می‌دهند که اکو-تئولوژی الزاماً یک پروژه نظری باقی نمی‌ماند، بلکه می‌تواند در بافت‌های فرهنگی مختلف به اشکال گوناگون زیست شود.

زمین به‌مثابه امانت

اکو-تئولوژی در عین حال پرسش‌های بنیادینی را پیش می‌کشد که پاسخ به آن‌ها می‌تواند مسیر آینده اخلاق زیست‌محیطی را تعیین کند: آیا طبیعت صرفاً ابزاری برای رفاه انسان است یا دارای ارزشی مستقل از سودمندی انسانی؟ آیا انسان باید خود را مالک زمین بداند یا شریک در چرخه حیات؟ و آیا تخریب طبیعت را می‌توان نوعی بی‌احترامی به امر مقدس تلقی کرد؟ بسیاری از متفکران دینی بر این باورند که طبیعت، به‌عنوان جلوه‌ای از خلقت، حامل نوعی قداست است و حفاظت از آن نه انتخابی شخصی، بلکه وظیفه‌ای اخلاقی است.

معنویت سبز، هنگامی که از سطح نظری فراتر می‌رود، به تغییرات ملموس در زندگی روزمره منجر می‌شود. کسانی که این رویکرد را می‌پذیرند، معمولاً به مصرف کمتر، استفاده از انرژی‌های تجدیدپذیر، حمایت از کشاورزی پایدار و مشارکت در فعالیت‌های جمعی زیست‌محیطی گرایش پیدا می‌کنند. این تغییرات، هرچند در ابتدا فردی به نظر می‌رسند، در صورت گسترش اجتماعی می‌توانند تأثیر قابل‌توجهی بر کاهش فشار بر زیست‌بوم داشته باشند. با این حال، پژوهشگران هشدار می‌دهند که استفاده از دین در حوزه محیط زیست نیازمند دقت و حساسیت است. اگر آموزه‌های دینی به‌گونه‌ای تفسیر شوند که صرفاً در خدمت منافع گروهی خاص قرار گیرند، ممکن است به‌جای همبستگی جهانی، به تعمیق شکاف‌های فرهنگی و اجتماعی بینجامند.

از این رو، معنویت سبز زمانی می‌تواند نقشی سازنده ایفا کند که بر ارزش‌های مشترک انسانی مانند احترام، مسئولیت‌پذیری و همبستگی تأکید داشته باشد و از انحصارگرایی دینی پرهیز کند. در نهایت، اکو-تئولوژی و معنویت سبز نشان می‌دهند که بحران زیست‌محیطی، پیش از آنکه مسئله‌ای صرفاً علمی یا سیاسی باشد، بازتاب نوعی بحران معنایی است. مواجهه با این بحران مستلزم بازنگری در باورها، ارزش‌ها و شیوه زیست انسان است. شاید تنها از خلال چنین بازنگری‌ای بتوان به جهانی اندیشید که در آن انسان و طبیعت نه در تقابل، بلکه در نوعی هماهنگی ناپایدار اما مسئولانه در کنار یکدیگر زندگی کنند.

منابع

Adow, A.H.E. et al. (2024). A synthesis of academic literature on eco-spirituality. Global Journal of Environmental Science and Management.

Sabir, G., Tennhardt, L.M., & Home, R. (2025). Heaven and earth: a systematic review of theories on the relationship between religion and environmental behaviour. Discover Sustainability.

Messias, T. (2024). From Ecotheology to Ecospirituality in Laudato Sí—Ecological Spirituality beyond Christian Religion. Religions.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

پربازدیدترین

تازه‌ها

پربازدیدها