به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، در ابتدای این برنامه کلیپی از مادران تاثیرگذار هنرمندان و نویسندگان به مناسبت بزرگداشت روز مادر نمایش داده شد.
پس از آن ویدئویی از دو دختر فهیمه اکبر که ساکن امریکا هستند، نمایش داده شد. گیلان اکبر، دختر اول فهیمه اکبر در این ویدئو گفت: «مادر من انسانی فوق العاده. بود، او هنرمندی با صدای گرم و لطیف سوپرانو بود. او نه تنها باهوشترین آدمی بود که در زندگی میشناختم بود، بلکه زنی بسیار زیبا و مهربان بود. بیشتر از همه انسان بود، رفتار او چه با شاه و چه با گدا همیشه یک جور بود. فهیمه اکبر پر از زندگی و ماجرا بود. نشستن با او درسی در زندگی بود. وقتی مادرم با من و همسرم به تور کنسرت دوردنیا میآمد، همیشه کنجکاو و علاقهمند به فرهنگ مردم آن کشور بود. با مردم دوست میشد و در سنتهای آنان شرکت میکرد. وقتی بچه بودم عاشق گوش کردن به آوازهای مادرم بودم؛ بهخصوص وقتی به روسی میخواند. من شیفته استعداد و صدای فوقالعاده و شخصیت جذاب او بودم.در هر کار او همیشه ما را تشویق میکرد که بهتر باشیم. من تا ابد ممنون مادر نازنینم فهیمه اکبر هستم. روحش شاد.»

مادرم سالها داوطلبانه بازرس یک مؤسسه خیریه بود
در ویدئوی بعدی، گلی اکبر، دختر دیگر فهیمه اکبر گفت: «هفتاد و اندی سال پیش، زمانی که من و خواهرم کودکان خردسالی بودیم، در یکی از روزهای گرم تابستان در بندر انزلی، مادر ما را با خود همراه کرد؛ مقصدی که برایمان ناآشنا بود. او در مسیر، مقدار زیادی شیرینی خرید و آنها را در جعبههای بزرگ چید و داخل ماشین قرار داد. در طول راه، مادرم برایمان توضیح داد که این شیرینیها برای کودکانی است که در پرورشگاه به سر میبرند. قرار شد که من و خواهرم، پس از صرف ناهار، شیرینیها را بین بچهها پخش و از آنها پذیرایی کنیم. تا آن زمان نمیدانستیم که مادرم سالها بهصورت داوطلبانه و رایگان بازرس یک مؤسسه خیریه بوده است و هر چند وقت یکبار، بهطور سرزده به پرورشگاه سر میزد و به وضعیت کودکان، خورد و خوراکشان، پوشاکشان و شرایط خوابگاهها رسیدگی میکرد. هرگاه کمبودی میدید، بهسرعت برای رفع آن اقدام میکرد. در راه بازگشت از پرورشگاه، مادرم به ما آموخت که اگر کار خیری انجام میدهیم، آن را پیش از هر چیز برای خودمان انجام میدهیم، نه برای دیگران. این شیوه همیشگی او بود.»
او ادامه داد: «از روزهای جوانی مادرم در گیلان، زمانی که عضو هیأتمدیره و بازرس «بنگاه حمایت از مادران و نوزادان» در رشت بود، تا سالهایی که مسئولیت بازرسی چندین پرورشگاه در رشت و انزلی را بر عهده داشت، همواره در مسیر خدمت به دیگران گام برمیداشت. جالب آنکه پس از گذشت بیش از ۶۰ سال، در سالهای پایانی عمر و در حالی که زندگی خود او در محدودیت میگذشت، از آمریکا برای پرورشگاهی در رشت کمک مالی میفرستاد. از دیگر کارهای نیک او در گیلان این بود که زمینهای شخصیاش را در اختیار معلمان و استادان قرار داد تا بتوانند برای خود خانهای بسازند. همواره به کتابخانه ملی رشت کمک مالی میکرد و بعدها در انزلی درمانگاهی تأسیس کرد و ماهانه برای آن دارو تهیه میکرد تا افراد کمبرخوردار بتوانند درمان شوند. حتی منزل شخصی خود را به اداره میراث فرهنگی بخشید تا در آن ساختمان «موزه شهر رشت» تأسیس شود؛ خانهای که ما هنگام سفر به رشت در آن اقامت میکردیم. این بنا بیش از پنجاه سال است که موزه شهر رشت است.»
گلی اکبر گفت: «در سالهای بعد، در تهران عضو جمعیت خیریه «راه نو» شد و مدیریت بخش هنری آن را بر عهده گرفت. این جمعیت به زنان نیازمند، بهویژه زنانی که به دلیل فقر یا نداشتن وکیل مناسب به زندان افتاده بودند، کمک میکرد. برای آنها وکیل دادگستری میگرفتند تا از حقشان دفاع شود؛ زنانی که گاه تنها به دلیل ناآگاهی و نبود وکیل توانمند، بیگناه در حبس بودند. مادرم و دیگر اعضای جمعیت برای احقاق حقوق آنان تلاش میکردند. اگر این زنان بیسواد بودند، مادرم به آنها سواد میآموخت و برایشان کتاب به زندان میبرد. در طول سالها، برای تمام خدمتگزاران منزل خود در تهران و گیلان خانهای تهیه کرده بود تا بتوانند مستقل زندگی کنند. شیوه زندگی مادرم بهگونهای بود که حتی در روزهای سخت و بهخصوص در سالهای پایانی عمر، در غربت نیز همان مسیر را ادامه میداد؛ تا جایی که شهردار شهری که در آمریکا در آن اقامت داشت، به پاس خدمات اجتماعیاش، در هشتاد سالگی به او جایزه «خدمات اجتماعی» اهدا کرد. داستانهای نیکوکاری فهیمه اکبر بسیارند و همگی در کتاب زندگینامه او با عنوانِ «آهنگ سرگذشت» نوشته معصومه جوادینسب ثبت شده است. در پایان، بار دیگر به آن روز گرم در بندر انزلی بازمیگردم؛ روزی که سخنان مادرم در گوشم نشست و الگویی شد برای زندگی من و فرزندانم، تا ما نیز بتوانیم ذرهای از مسیری را که او به ما آموخت، ادامه دهیم..»

عبدالله اشرفی؛ اولین کسی که صدای فهیمه اکبر را ضبط کرد
پس از آن، بخش دیگر این برنامه به یادبود عبدالله اشرفی نوازنده و از چهرههای موسیقی ایران اختصاص یافت. در این بخش مهدی پسیان، روی سن آمد و درباره فعالیتهای اشرفی در حوزه موسیقی و ضبط آثار خوانندگان از جمله فهیمه اکبر در دهه ۳۰ توضیح داد. او گفت که چگونه اشرفی در اوایل دهه ۳۰ دستگاه ضبط خریداری کرده بود و تجهیزاتی راه انداخته بود که صدای خوانندگان آن دوران را ضبط میکرد. در ادامه قطعاتی از صدای فهمیه اکبر پخش شد که برای اولین بار از آرشیو اشرفی برای دیگران پخش میشد.
پسیان گفت: برخوردی که اشرفی با دستگاه ضبط صوت دارد متفاوت است. گویا ایستگاه رادیویی دارد و هنرمندان را در آن دعوت میکند. گویا اولین پادکست را در ایران اشرفی داشت. در اولین ضبط پدیدهای به نام فروغالزمان شهردار، اعجوبهای در پیانو معرفی میکند. در آن زمان به دلیل مناسبتهای اجتماعی و فامیلی زنان اکراه داشتند شناخته شوند. ولی اشرفی، صدای پیانوی فروغالزمان شهردار را ضبط میکند. حیرتآور است که چنین نوازندگانی بودند و امروز اسمی از آنها نیست. اشرفی هر جا میرفت دستگاهش را با خود میبرد. نسخهای از ضبط شده آن مراسم را به میزبان اهدا میکرد. در یکی از این مهمانیها که ابوالحسن صبا نیز حضور داشت. صدای فهیمه اکبر را برای اولین بار ضبط کرد که ترانه «دریا کنار» را میخواند. بدین ترتیب او اولین کسی بود که صدای فهیمه اکبر را ضبط کرد.
ایران سرزمینی که برای زن و مادر ارزش قائل است
در ادامه این مراسم، از حسین محجوبی، نقاش نامدار ایرانی و تصویرگر کتاب «اوخان» با ترجمه فهیمه اکبر دعوت شد روی سن بیاید. کتاب اوخان، مجموعهای از ترانههای گیلکی و آثار جهانگیر سرتیپپور هنرمند، پژوهشگر و سیاستمدار گیلانی است که اشعار ان را فهیمه اکبر ترجمه کرده است.
محجوبی در این مراسم گفت: در سال ۱۳۳۸ که این کتاب منتشر شد، من نمیدانستم خانم اکبر آواز میخواند. او صدای فوق العادهای داشت. خوشحالم چنین برنامهای برای او برگزار شده است. ایران سرزمین عجیبی است. من تابلویی به نام «ایرانویج» کشیده بودم که در ان در کره زمین ایران به عنوان فلات سرسبز پیدا شد و هم از آنجا گسترش یافت. سرزمین مقدسی داریم که موسیقی آن پر از معناست. اشعاری عمیق دارد و شاعرانی مانند فردوسی، حافظ، خیام و سهراب دارد. ایران سرزمینی که برای زن و مادر ارزش قائل است.
پس از آن از کسانی که برای معرفی و شناختن فهیمه اکبر به مردم کمک کردند تقدیر شد. از شادی پیروزی، مدیر نشر ایلیا، برای انتشار نخستین کتاب آشپزی گیلان با عنوان «طباخی گیلان» و چاپ مجدد کتاب «اوخان»، و از نویسندگان، روزنامهنگاران و فعالان هنری گیلانی مانند کوروش رنجبر، نویسنده نخستین مقاله درباره اکبر)، پیمان برنجی، ابراهیم مروجی و امین حقره از تلاشگران پیشتاز در معرفی فهیمه اکبر تقدیر شد.

هر چه بیشتر قصههای یکدیگر را بدانیم مطمئناً از ما انسانهای بهتری میسازد
در بخش دیگری از این مراسم، غزل شاکری، بازیگر نقش فهیمه اکبر در سریال «خاتون» روی سن آمد و گفت: خوشبختم که نقش خانم اکبر را بازی کردم. فهیمه اکبر بودن کار آسانی نیست؛ هرچقدر هم که تلاش کرده باشم، به نظرم کارم را زمانی درست انجام داده ام که بتوانم خاطره او را زنده نگه دارم؛ زنی از جنس قدرت و هنر که داستان زندگی او هر صفحهاش خواندنی است. سال گذشته به بهانه چاپ همین کتاب در شهر زیبای رشت مهمان بودم و دوست داشتم خانه قدیمی خانم اکبر را ببینم. برای من که شاید بخاطر چهره و صدا برای این نقش انتخاب شده بودم، بعد از بازی در نقش او کنجکاو شده بودم که از او بیشتر بدانم.
شاکری در ادامه گفت: با همسرم و چند دوست دیگر به موزه ملی رشت رفتیم. کسی نبود که ما را راهنمایی کند. کنجکاوانه در و دیوار نگاه می کردم و شروع به خواندن همین آواز کردم و احساس کردم دوست دارم یاد خانم اکبر را در خانه خودش زنده کنم. ناگهان کسی از جایی داد میزند که خانم نخوان! به آنها توضیح دادم که کسانی که همراه من هستند آشنایان من هستند و شما هم خانم هستید. برایم بسیار برخورنده بود. من در حیاط آن خانه دوباره آواز خواندم. دوباره به داخل برگشتم و به آنها گفتم ای کاش زمانی که ما وارد شدیم به استقبال ما می آمدید و توضیح میدادید و ما فکر میکردیم در ازای حضورمان چیزی بیشتری عایدمان میشود. شما در مکانی هستید که زمانی زنی بزرگ در آن زندگی می کرد و اگر درباره او میدانستید و برای روی این صندلی نشستن احساس مسئولیت بیشتری میکردید. من مهمان شهر شما هستم و میروم و مختارید با هر کسی همین گونه برخورد کنید ولی شاید اگر قصه این خانم را بدانید از صاحب این خانه چیزهایی یاد بگیرید که در رفتار شما با اطرافیان شما تاثیر بگذارد. ما در شهرهایی هستیم که ساختمانها بخشی از اتفاقات هستند ولی مهم قصههایی است که ما در آن برای هم میسازیم. هر چه بیشتر قصههای یکدیگر را بدانیم مطمئناً از ما انسانهای بهتری میسازد. از آشنایی با خانم فهیمه اکبر بسیار خوشحالم.
در ادامه این مراسم، بخشهایی از مستند «نامههایی از آمریکا» با روایتی از زندگی فهمیه اکبر به کارگردانی نظام منوچهری، یکی از آشنایان این هنرمند پخش شد و کارگردان این مستند درباره آن صحبت کرد. این مستند آخرین تصاویری بود که از فهیمه اکبر در آمریکا ضبط شده بود و جایی منتشر نشده بود.

یادبود نجمه شمس
بخش دیگری از این آیین به یادبود نجمه شمسبخش دختر ایرانگرد، کوهنورد و دوچرخهسوار اختصاص داشت که در نخستین روز جنگ دوازده روزه به شهادت رسید. چاپ جدید کتاب «آهنگ سرگذشت»، در آستانه روز مادر، به مادر نجمه شمسبخش تقدیم شد.
محمدرضا اسدزاده عضو شورای سردبیری خبرآنلاین و از برگزارکنندگان این آیین درباره نکوداشت شمسبخش اظهارداشت: او ایرانگرد، جهانگرد، کوهنورد و دوچرخهسوار، اهل موسیقی و تئاتر بود. او دختر امروز و دختر صلح بود. به دنبال نوعدوستی و همزیستی مسالمتآمیزبود، این جمله را بارها از زبان او شنیده بودیم. برای ان تلاش های متعددی کرد. فهمیه اکبر نیز به دنبال صلح بود، به همین خاطر نکوداشت شمسبخش در این برنامه انتخاب شد، که در روز نخست جنگ او را بیگناه از دست دادیم و این مجلس را تقدیم او میکنیم. این بحث نه سیاسی است و نه صرفاً فرهنگی، هنری بلکه عرق و ریشهای ایرانی دارد.

معصومه جوادینسب، نویسنده کتاب «آهنگ سرگذشت» نیز پیش از اهدای لوح یادبود به مادر نجمه شمسبخش، گفت: نجمه دوست بسیار عزیز من بود که هنوز رفتنش باورپذیر نیست. شاید بخاطر روح و لبخند بزرگی بود که همیشه روی صورت داشت. زمانی که خواستم کتاب را به او تقدیم کنم به شباهتهای او با خانم اکبر بسیار پی بردم. ما نجمه را در تمام عکس ها با لبخند میبینیم. او با هر آدمی میتوانست معاشرت و گفتوگو کند. او جوان بود و سنی نداشت ولی فرهنگ گفتوگو مسالمت را یاد گرفته بود. او دائم در گردش در ایران عزیز بود. یادش برای همه ما گرامی است.
در پایان این مراسم نیز گروه موسیقی «جوما» ترانههای فهیمه اکبر و جهانگیر سرتیپپور از کتاب اوخان را که مربوط به جنگ جهانی دوم و اشغال گیلان بود، اجرا کردند.

نظر شما