سرویس تاریخ و سیاست خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) -سیاوش پارسامنش؛ ۱۶ آذرماه در ایران روز دانشجو نامیده میشود. این روز به یاد سه دانشجوی دانشکده فنی دانشگاه تهران به نامهای مصطفی بزرگنیا، احمد قندچی و مهدی شریعترضوی گرامی داشته میشود. این سه «آذر اهورایی» (تعبیر از دکتر شریعتی است) هنگام اعتراض به دیدار رسمی ریچارد نیکسون، معاون رئیسجمهور وقت ایالات متحده آمریکا و همچنین از سرگیری روابط ایران با بریتانیا در تاریخ ۱۶ آذر ۱۳۳۲( حدود چهار ماه پس از واقعه کودتای ۲۸ مرداد همان سال) در دانشگاه تهران به شهادت رسیدند. به این مناسبت با محمدحسین خسروپناه، تاریخنگار و نویسنده کتابهای «جمعیت نسوان وطنخواه ایران»، «سازمان افسران حزب توده ایران»، «فرقه عدالت ایران از جنوب قفقاز تا شمال خراسان» به گفتوگو نشستیم که در ادامه میخوانید:
قبل از انقلاب گردهمایی و میتینگهایی از سوی دانشجویان برگزار میشد؛ آیا این گردهماییها سازماندهی شده بود؟ چه دانشجویانی با چه گرایشهایی در این گردهماییها شرکت میکردند، ریشههای واقعه روز دانشجو چه بود؟
قضیه ۱۶ آذر به مسئله کودتای ۲۸ مرداد برمیگردد، بعد از کودتا در مقابله و مخالفت با کودتا و مقاومت در برابر آن اقدام قاطعای در ۲۸ مرداد و روزهای بعد انجام نشد. حرکتهای اعتراضی در ابتدا از همان اوائل شهریور به صورت میتینگهای موضعی از سوی حزب توده در سطح شهر شکل میگرفت و برگزار میشد. میتینگهای موضعی به این صورت بود که طبق قرار قبلی تعدادی از اعضای سازمان جوانان حزب توده در جایی جمع میشدند و یک نفر در جای بلندی قرار میگرفت و صحبت میکرد، شعار میدادند و به سرعت نیز پراکنده میشدند و به جای دیگری میرفتند و این روند به همین شکل ادامه پیدا میکرد. اینها شکلهایی از مقابله با آن چیزی بود که در مقابله و مخالفت در اعتراض به کودتا انجام میشد.
این روند ادامه داشت تا به تدریج نه تنها حزب توده بلکه جریانهای ملی هم از همین اَشکال در حد امکانی که داشتند برای اعتراض و مخالفت با کودتا استفاده میکردند. مثلاً در همان شهریورماه در مسجد شاه، در بازار تهران تظاهراتی شد و این روند ادامه داشت. با شروع محاکمه دکتر مصدق تظاهرات به صورت پراکنده در دانشگاه، بازار و در برخی از دبیرستانهای تهران انجام شد و ادامه پیدا کرد.
مثلاً در آبانماه هم همین روند ادامه داشت. در ۲۱ آبان تعدادی از کارخانهها و اتوبوسرانی را میخواستند تعطیل کنند که تعطیل نشد ولی در مدارس، دانشگاه و بازار اعتصاب گستردهای شکل گرفت و به دنبال اعتصاب تظاهراتی هم انجام شد، تظاهرات در ۲۱ آبان خیلی گسترده بود و در هر کدام از این تظاهراتهایی هم که انجام میشد، عدهای بازداشت و زندانی میشدند و عدهای از آنها را هم به جزیره خارک تبعید میکردند.
در آن زمان جزیره خارک یکی از تبعیدگاههای ایران بود و مثلاً در همان تظاهرات و اعتصاب ۲۱ آبان، فرماندههای نظامی واکنش نشان دادند اما نتوانستند از تعطیلی بازار جلوگیری کنند و قسمتی از سقف بازار تهران را خراب کردند. این یک تهدید یک شکل بود و با فاصله این ماجرا در دبیرستانها و دانشگاهها ادامه پیدا میکرد. مثلاً امروز اعتصاب میکردند و چند روز بعد دست به تظاهرات میزدند. اینها تمام حاصل بازتاب مخالفتی بود که در جامعه وجود داشت.
احزاب در شکلگیری این اعتراضات و راهپیماییها چقدر نقش داشتند؟
در مورد نقش احزاب باید بگویم که در آن مقطع زمانی حزب قدرتمندی که در ایران وجود داشت، حزب توده بود. و همچنین گروههای ملی که در حد توان خود سعی میکردند این تظاهرات یا حرکتهای اعتراضی را سازماندهی و اجرا کنند و این روند ادامه پیدا میکرد. کانون اصلی اعتراضها یا نیرویی که در این اعتراضها خیلی نقش موثری داشت، دانشگاه و برخی از مدرسهها بود. مثلاً مدرسه دارالفنون به خاطر آن قدمت و سنتی که داشت در این جریانها پیشرو و خیلی فعال بود. این ماجرا ادامه پیدا کرد.
روابط سیاسی در سال ۱۳۳۱ دوره دکتر مصدق با انگلیس قطع شده بود، چند روز مانده به تظاهرات ۱۶ آذر اعلام شد که روابط سیاسی با انگلیس تجدید میشود، اعلام شد که ریچارد نیکسون معاون رئیس جمهور آمریکا ۱۸ آذر به ایران خواهد آمد.
هم انگلیس و هم آمریکا در کودتای ۲۸ مرداد نقش داشتند. این مسئله موجب شد که جریانهای سیاسی و حزب توده و جریانهای ملی خودشان را برای اعتراض به برقراری ارتباط با انگلیس و ورود نیکسون به ایران آماده کنند که آمریکا نقش مهمی در کودتا داشت و این مسئله موجب شد که دانشگاهها و دبیرستانهایی که سیاسی بودند آماده واکنش و اعتراض شوند.
همان طور که عرض کردم از ۲۸ مرداد به بعد اینها به صورت پراکنده در کشور ادامه پیدا کرد و هر چقدر هم که بازداشت و دستگیر میکردند، مانع از تداوم این اعتراضها نمیشد.
یکی از برنامههای رسمی که برای آمدن نیکسون به ایران تدارک دیده شده بود، اعطای دکترای حقوق به نیکسون بود. قرار بود در دانشکده حقوق دانشگاه تهران دیپلم دکترا را به نیکسون هدیه کنند. به همین خاطر دانشجویان دانشکدههای مختلف دانشگاه تهران از چند روز قبل و به طور مشخص از ۱۵ آذر تظاهرات و اعتصاب را شروع کردند. دانشجویان سرکلاس نمیرفتند، در محیط دانشگاه تظاهرات میکردند، روز ۱۵ آذر این تظاهرات حتی به بیرون از دانشگاه نیز کشیده شد و با درگیری که با ماموران انتظامی و فرماندههای نظامی پیش آمد عدهای از دانشجویان بازداشت شدند.
برای برنامه ۱۸ آذر ماه که نیکسون به ایران میآمد و به او دکترای افتخاری اهدا میشد، باید دانشگاه را آرام میکردند. این مسئله باعث شد بر تعداد سربازانی که بعد از کودتای ۲۸ مرداد در دانشگاه تهران مستقر شده بودند، افزوده شود و اینها از قبل میخواستند زهرچشمی نیز از دانشجویان بگیرند تا در روز اهدای مدرک دکترا آرامش در دانشگاه برقرار باشد.
روز ۱۶ آذرماه درگیری در دانشکده حقوق، دانشکده علوم و دانشکدههای دیگر رخ داد. نیروهای نظامی با شدت عمل بیشتری با دانشجویان برخورد کردند. این مسئله موجب شد عدهای از دانشجویان در دانشکدههای مختلف تظاهرات کردند و سرکوب نیز افزایش پیدا کرد، تعدادی از گروهبانها برای سرکوب به دانشکده فنی آمدند و دیدند که دانشجویان اعتراض میکنند. این اعتراض تا بیرون از کلاس ادامه پیدا کرد. در دانشکده فنی درگیری شدت پیدا کرد و در این درگیری نیروی نظامی علاوه بر تیراندازی با سرنیزه به دانشجویان حمله کردند. در این درگیری تعدادی از دانشجویان زخمی شدند و سه نفر به نام مصطفی بزرگنیا، مهدی شریعترضوی و احمد قندچی کشته شدند.

بزرگنیا از کمیته مرکزی سازمان جوانان حزب توده بود که در همان دانشگاه کشته شد. شریعت رضوی عضو سازمان جوانان حزب توده بود که کشته شد و احمد قندچی عضو نیروی سوم بود که او نیز کشته شد. در این مقطع زمانی آن اختلافهایی که از قبل از کودتا وجود داشت، در بین گروههای مخالف کودتا کمرنگ شده بود. یعنی حزب توده و نیروی سوم نسبت به هم دشمنی شدید داشتند ولی در این زمان این دشمنی کمتر شده بود و با هم همکاری میکردند. که این سه نفر کشته میشوند.
بزرگنیا در اثرگلولهای که به او اصابت کرد، کشته شد. شریعت رضوی در اثر ضربه کشته شد. نیروی نظامی با خشونت فوقالعادهای رفتار کردند و بعد از آن هم دانشجویان را به راحتی دستگیر و بازداشت میکردند و سرانجام فضا برای حضور نیکسون در دانشگاه تهران مساعد شد و زمانی که نیکسون در ۱۸ آذر به ایران آمد، توانستند مراسم اهدای دکترای افتخاری نیکسون را در دانشکده حقوق برگزار کنند. دانشکده حقوق یکی از دانشکدههای سیاسی سالهای ۱۳۲۲ به بعد از نظر مقطع زمانی است.
این اتفاق به چه صورت رخ داد؟
این رخداد به این صورت اتفاق افتاد که سالها بعد کنفدراسیون دانشجویان ایرانی خارج از کشور این روز را به عنوان روز دانشجو نامگذاری کرد و بعد از آن واقعه این روز همیشه به عنوان یکی از روزهای اعتراضی محسوب میشود و بعد از آن نیز هر سال دانشجویان مراسمی را با عنوان یادبود ۱۶ آذر برگزار میکنند.
در همان زمانی که این اتفاق افتاد، بلافاصله خبر در روزنامههای کیهان و اطلاعات که روزنامههای بعدازظهر بودند، منتشر شد و بعضی از روزنامههای دیگر نیز اعتراض کردند که این چه رفتاری است و این چه نحوه برخورد با دانشجویان است! چرا باید این خشونت را نیروهای نظامی انجام بدهند که به دنبال آن تعدادی روزنامه نیز توقیف شد. یعنی حکومت به سمت دیکتاتوری و برقراری اختناق در کشور حرکت کرد. با شدت هر چه تمامتر هر گونه اعتراضی سرکوب میشد.
اینگونه بود که این ماجرا در ایران به عنوان سنتی در جنبش دانشجویی تبدیل شد و اما اینکه روند برگزاری در سالهای بعد چگونه بود، بحثهای دیگری است که به فرصت بیشتری برای واکاوی نیاز دارد.
کودتای ۲۸ مرداد در رابطه ایران و آمریکا چه تاثیری بر جای گذاشت؟
حکومت دکتر مصدق تا روز آخر هم مخالفتی با دولت آمریکا نداشت. تلاش میکردند از دولت آمریکا به عنوان نیروی سوم استفاده کنند تا بتوانند آن فشاری را که در مجامع جهانی بر دولت ایران از طرف دولت انگلیس وارد میشد، خنثی کنند یا تاثیر این فشار را کم کنند. این رابطه ادامه داشت تا کودتای ۲۸ مرداد که نیروهای انگلیسی و آمریکایی در آن نقش داشتند و در سازماندهی عمل کردند و نیروهای ایرانی هم اجراکننده آن بودند، این مسئله در خاطره جمعی باقی ماند، اما در رابطه دولت ایران و دولت آمریکا تاثیر نگذاشت. نه تنها تاثیر نگذاشت که روابط تنگاتنگی هم پیش آمد. یعنی بعد از کودتا به تدریج دولت آمریکا دست برتر را در ایران پیدا کرد. در پروسه ۲۸ مرداد به بعد است که بازتاب آن را ما در قرارداد کنسرسیوم نفت میبینیم.
آمریکا تا سال ۵۷ و تا زمان پیروزی انقلاب روابط حسنهای با دولت ایران داشت و مشکلی نبود اما موضوعی که در این وسط به وجود آمد، نیروهای مخالف هستند که حتی آن بخش از نیروهای جبهه ملی که امیدی از طرف آمریکا داشتند با این کودتا موضع دیگری در مقابل دولت آمریکا گرفتند و نسبت به دولت آمریکا جنبه اعتراضی داشتند.
حزب توده هم که از قبل دولت آمریکا را به عنوان کشور امپریالیستی میشناخت که مستعد است در سراسر جهان علیه هرگونه جنبش آزادیبخش یا استقلالطلبانه موضع خود را عوضکند. موضع نیروهای چپ نیز از قبل مشخص بود و کودتا تاثیر خیلی زیادی در ارزیابی اینها از ماهیت دولت آمریکا باقی نگذاشت. یعنی رابطه ایران و آمریکا بهبود پیدا کرد که بدتر نشد.
در رابطه با ۱۶ آذر نکته دیگر اینکه از درون خود حکومت هم بخشهایی به این اتفاق اعتراض کردند. رئیس دانشگاه تهران اعتراض کرد، در هیات دولت به زاهدی که نخستوزیر بود با اعتراض گفت که چرا اینگونه برخورد کردند. حتی از شاه وقت گرفت، به حضور او رفت و از وضعی که پیش آمده بود، اعتراض کرد. واقعیت این است که نه تنها ۱۶ آذر موجب نشد آن جریان اعتراضی که در جامعه ایران به صورت مشخص در دانشگاهها بازتاب و بروز پیدا میکرد، پایان یابد، بلکه تداوم هم داشت و از درون همین جریانهای اعتراضی دانشجویی و دانشجویان معترض در سالهای بعد این سنت ادامه پیدا کرد.
در سالهای بعد میبینیم که احزاب و گروههای سیاسی جدید از طیف چپ یا ملی از درون آنها بیرون میآید و بر جامعه تاثیر میگذارد.
نظر شما