غلامحسین دولتآبادی در گفتوگو با خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، درباره آسیبشناسی سلیقهسازی در بازار کتاب، بیان کرد: سلیقهسازی در بازار کتاب، باید پیش از هر چیز، در حوزههایی چون روانشناسی و رمان بررسی شود. شمار ناشرانی که کتابهای روانشناسی بهاصطلاح زرد، با عناوینی مانند رفتار سمی و خانواده سمی منتشر میکنند، بهطرز قابلتوجهی افزایش پیدا کردهاند. این آثار با وجود اینکه خوراکی نامناسب به مخاطب میدهند، در صدر جریان سلیقهسازی قرار گرفتهاند.
وی با بیان اینکه برای برخی ناشران یا کتابها، تبلیغات شبکهای در فضای مجازی در جریان است، ادامه داد: به عنوان مثال، بعد از معرفی یک کتاب در آموزشگاههای داستاننویسی یا فضاهای مشابه، ناگهان یک اثر پُرفروش میشود؛ علاوه براین حتی گاهی ناشر، دورههای آموزش داستاننویسی برگزار میکند و از شرکتکنندگان میخواهد برای حضور در آن کلاسها، کتابهایی را بخرند و بخوانند.
شبکه پنهان پشت بازار رمان
به گفته مدیر انتشارات یکشنبه، همچنین برگزاری جوایز ادبی از سوی بعضی ناشران در این روند نقش دارد؛ مثلاً تصمیم میگیرند نویسندهای را برنده اعلام کنند تا کتابهایی را که پیشتر روی دستشان مانده، بفروشند. در مسابقهای که خود برگزار کردهاند و خود نیز حامی مالی آن هستند، نتیجه از ابتدا مشخص است؛ بنابراین پیش از اعلام برگزیده، کتابهایش را در ویترین قرار میدهند و مخاطب نیز وقتی میبیند اثری برنده جایزه شده، آن را میخرد.
مخاطبی که حتی نمیداند، محتوای کتاب چیست و آیا اساساً علاقهای به خواندن متن نمایشی دارد یا نه. دولتآبادی، فضای مجازی و سلبریتیها را در سلیقهسازی کتاب بسیار تأثیرگذار دانست و افزود: بهطور اتفاقی در یکی از برنامههای تلویزیونی یا رسانه ملی، مهمان، یکی از نمایشنامههایی را که نشر «یکشنبه» درباره تاریخ قرن بیستم چاپ کرده، معرفی کرد و همین موجب شد، نسخههای زیادی از آن کتاب، فروش برود؛ بنابراین همین برنامه توانست سلیقه مخاطب را جهت بدهد، مخاطبی که حتی نمیداند، محتوای کتاب چیست و آیا اساساً علاقهای به خواندن متن نمایشی دارد یا نه.
این ناشر ادامه داد: حتی من بهعنوان ناشر کتاب، فکر میکنم ممکن است کسی که چندان کتابخوان نیست، پس از خواندن آن پشیمان شده باشد. یکی از دانشجویانم که کتابفروش است، میگفت بسیاری از مشتریان با فهرستی که مهمانان این برنامه معرفی میکنند، برای خرید میآیند. به باور من، مخاطب تصور میکند با مطالعه کتابهای معرفیشده برخی از برنامههای تلویزیونی یا کانالهای مجازی، به سطحی از فرهنگ میرسد.

مدیر انتشارات یکشنبه، با اشاره به دیگر ابزارهای موثر بر ایجاد سلیقه در بازار کتاب، گفت: به عنوان مثال، وقتی نمایشنامهای از فلوریان زلر در ایران روی صحنه میرود، آثارش ناگهان خواهان پیدا اما پس از مدتی این موج فروکش میکند. در عرصه ادبیات داستانی نیز همین روند را میبینیم؛ نویسنده جوانی مطرح میشود، تب او به اصطلاح بالا میگیرد و سپس فروکش میکند و سراغ نفر بعدی میروند. شبکهای پنهان پشت این جریان است. نکته اینجا است که پنج سال پس از پُرفروش شدن کتابهای نویسنده، متوجه میشویم مدتهاست چیزی ننوشته و از نویسندگی دور شده است.
دولتآبادی، با اشاره به «مافیای ادبیات داستانی»، بیان کرد: تصمیم گرفتیم علاوهبر آثار نمایشی، رمان هم منتشر کنیم و واقعاً از هر نظر، کارهای خوبی چاپ کردیم؛ اما فروش آنها بسیار کم بود. متوجه شدیم توان رقابت با این شبکه را نداریم؛ زیرا کتابها ارائه نمیشد، کتابفروشیها آنها را در ویترین یا در قفسههای پُربیننده نمیگذاشتند. این مافیا تنها در ادبیات داستانی نیست؛ در حوزه روانشناسی و ادبیات کودک هم دیده میشود.
وی فضای مجازی را ابزار جدید اثرگذار و جایگزین ویترین کتابفروشیها دانست و بیان کرد: پیش از گسترش فضای مجازی، نوع چیدمان ویترین کتابفروشیها در فروش بسیار اثر داشت؛ اکنون نیز همچنان مهم است، اما تأثیر آن بسیار کمتر شده است.
۷۰ درصد سلیقه مخاطب را اینستاگرام میسازد
مدیر انتشارات یکشنبه ادامه داد: امروزه ۷۰ درصد سلیقه مخاطب را اینستاگرام تعیین میکند و الیته عمق کیفی مطالعه را کاهش میدهد. با این وجود نمیتوان گفت این شیوه در فضای مجازی خطاست؛ باید استفاده درست از شبکههای اجتماعی را آموخت. به گمانم مخاطب باید سطح آگاهی خود را افزایش بدهد و کتابهای ارزشمند بخواند.
به گفته دولتآبادی، انسانها یکبار بیشتر زندگی نمیکنند، پس باید آثاری بخوانند که بر ذهن، مسیر، انتخابها، افکار و جزئیات زندگی، تأثیر بگذارد، نه اینکه فرد دیگری برایشان سلیقه بسازد. باید خودمان درک کنیم که خواندن نمایشنامه یا ادبیات داستانی چه تأثیری در زندگی دارد.
نظر شما