به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، نشست بررسی کتاب روحالله، روایت مستند زندگی امام خمینی (ره) نوشته هادی حکیمیان با عنوان دشوارههای همزیستی مستند و داستان، توسط موسسه فرهنگی و هنری روایت سوره سهشنبه ۴ آذرماه ۱۴۰۴، در سالن جلسات اندیشکده ادبیات پایداری برگزار شد. در این نشست مرتضی قاضی، هادی حکیمیان و جواد کلاته عربی به سخنرانی و ذکر نکاتی درباره کتاب پرداختند.
در ابتدای نشست دبیر برنامه، مرتضی قاضی به ذکر کلیات صحبتهای خود پرداخت و گفت: موضوع دشوارههای همزیستی مستند و داستان چندین سال است که دغدغه ما است و آنرا در حوزههای مختلف هم پیگیری کردیم. بین من و محمد خانی میثاقی بسته شد تا جلساتی را به طور تخصصی در این زمینه برگزار کنیم. ما از حوزه نظری خارج شدیم و کاملاً به سمت مصداق و کتابها رفتیم. این جلسات شکل نقد متعارف کتاب را ندارد بلکه بهانهای برای گفتن حرفهای تخصصی در زمینه مستند داستانی است.
او افزود: پدیدهای شکل گرفته که راهی میان مستند و داستان را شکل میدهد. اینکه مستند به چه صورتی با استفاده از عناصر داستانی زیباتر شود. میخواهیم کتاب را از این جهت بررسی کنیم که آیا در پیوند مستند و داستان موفق عمل کرده است. سوالی که در ادامه از جواد کلاته عربی دارم این است که این کتاب چیست؟ آیا روایتی مستند است؟ اتفاقی که در این کتاب افتاده چیست و چقدر توانسته موفق باشد؟
امام و انقلاب متعلق به همه مردم است
سخنران بعدی، نویسنده کتاب هادی حکیمیان درباره زحمات و مشقتهایی که در راه نوشتن این کتاب داشته و نکات درباره آن گفت: علت اینکه من به سراغ این کتاب رفتم نه یک کار سفارشی بلکه علاقه شخصی من بود. تصویری که از امام عموماً نمایش داده میشود این است که گویی امام مبارزات سیاسی خود را از ۱۳۴۲ شروع کرده و پیش از آن هیچ فعالیتی نداشته است.
حکیمیان گفت: من اتفاقی سندی را دیدم که مربوط به دهه سی بود و نامه امام به یکی از علما مبنی بر تشویق مردم به شرکت در انتخابات دور هفدهم در نخستوزیری مصدق است تا شاید افراد صالحی باشند که وارد مجلس شوند. این نامه در صحیفه امام هم نبود و برای اولینبار در همین کتاب روحالله آمده است. به ذهنم رسیده بود که مقالهای تاریخی درباره فعالیتهای سیاسی و اجتماعی پیش از دهه چهل بنویسم اما این فیشبرداریها به سبب فعال بودن به قدری زیاد بود که در حد یک کتاب شد. اولین بار به دوستان در حوزه هنری پیشنهاد دادم که در ابتدا آنها استقبال کردند، اما پیگیری نشد تا زمانی که این طرح را در موسسه شهرستان ادب مطرح کردم. در مجموع کار مطالعه، فیشبرداری و نگارش کتاب ۶ سال طول کشید.
او در ادامه افزود: در مورد زندگی امام خمینی (ره) کارهای زیادی نوشته شده است که اکثراً هم کارهای خوبی هستند اما همه آنها یک نقطه اشتراک دارند و آن این است که اغلب کارهای پژوهشی انجام شده است. من میخواستم کاری بنویسم که جنبه عام داشته باشد زیرا امام و انقلاب متعلق به همه مردم است. نوشتههای من اکثراً داستانی است و ارجحیت من با تاریخ بود، اما سعی کردم از عناصر داستانی استفاده کنم. این کتاب را به صورتی نوشتم که همه از زنان خانهدار تا دانشجو، بازاری و دانشآموزان سال آخر دبیرستان هم بتوانند بخوانند. من دلنگرانی درباره این داشتم که بازخوردها چگونه خواهد بود. به خوبی میدانستم هم موافقان و هم مخالفان واکنش خواهند داشت. حتی یک منتقد به من گفت چرا در فلان جا از لفظ آیتالله به جای امام استفاده کردی که برای او توضیح دادم براساس آن بستر زمانی که هنوز او را امام خطاب نمیکردند توصیف کردهام. من گمان نمیکردم ابعاد شخصیت امام تا این اندازه بزرگ باشد و بخشی از کمبودهای کار ناشی از بیتجربگی من بود. تفاوتی که این کتاب با بقیه دارد در پرداختن به دوره زمانی امام است. اکثر کتابها تا دوران ۲۲ بهمن بوده و بعد از آن را روایت نمیکند، اما در این کتاب دو فصل به بعد از انقلاب اختصاص دادهام.
ملاحظات اخلاقی کمرنگ
جواد کلاته عربی، منتقدآخرین سخنران برنامه به بیان نظرات خود پرداخت و گفت: کتاب روحالله در خردادماه پیش از تقریظ رهبری به من رسید. بنا بود من این کتاب را بخوانم و پیش از تقریظ مطلبی درباره آن بنویسم. اولین برخورد من با امام خمینی مربوط هجده سال پیش و در رابطه با کتابی بود که درباره نامه او به گورباچف نوشتم. من هم قرار بود مقالهای بنویسم اما فیشهای این طرح زیاد شد و در قالب یک کتاب منتشر گشت. در واقع وقتی کتاب روحالله را تورق کردم نتوانستم آن را بخوانم و دلیل آنهم این بود که بیشتر علاقهمند به روایتهای مستند هستم. البته که رمان هم میخوانم اما مایل به خواندن اثری که تکلیفش مشخص نباشد، نیستم. تصمیم گرفتم کتاب را با توجه به برخی از بخشها و فرازهای کتاب که مرتبط با بخشهای داستانی بود، نخوانم. به نظرم همانطور که در عنوان کتاب آمده، این اثر روایت مستند زندگی امام است و میشود از مقدمه کوتاهی که درباره بحث داستان و داستانواره وجود دارد، صرفنظر کرد.
او ادامه داد: حکیمیان برای نگارش این اثر زحمات فراوانی در تحقیق کشیده و انصافاً نکاتی را دیده که در کمتر کتابی میتوان یافت. بسیاری از آثاری که درباره امام نوشته شدهاند، از پرداختن به این جنبهها خالی هستند و کمتر به این شخصیت بزرگ که رویدادی عظیم سیاسی را در گوشهای از جهان رقم زد و آثار آن امروز در بخشهای مختلف دنیا دیده میشود، توجه کردهاند. این چهره برجسته سیاسی، رویکردهای معرفتی ویژهای نیز داشته که زیر سایه وجه سیاسی امام پنهان مانده است. بهنظر من، حکیمیان توانسته پیش از هر چیز تصویری جامع از امام ارائه دهد. البته شاید بهتر بود جنبه اخلاقی شخصیت امام پررنگتر مطرح میشد، زیرا ملاحظات اخلاقی او در جزئیات زندگی خود و اطرافیانش کمتر در این کتاب دیده میشود؛ بااینحال اثر توانسته امام را بهعنوان فردی چندبعدی نشان دهد.
این منتقد در پایان بیان کرد: عنوان کتاب عنوانی درست و کتاب، کتابی مستند است. ما کاملاً میتوانیم از فرازهای گاه و بیگاه، با ربط و بیربط با شخصیت امام که در این کتاب داستانی شده و در قالب یک قصه آمده است صرفنظر کنیم. اگر از آنها که بسیار اندک است و فصل پنجم که با یک قصه روبهرو هستیم بگذریم، در باقی کتاب در اوایل فصلها، معمولاً با یک روایت داستانی شروع شده و سپس وارد فضایی مستند با یک اسلوب مشخص میشود و گاهی کتاب به سمت یک اثر پژوهشی میرود. از نظر من عنوان داستان که به این کتاب داده شده بسیار اندک و کم است که حتی برخی مواقع فقط عباراتی دارد. شخصیت امام در این کتاب در خلال اتفاقاتی که دارد رخ میدهد معرفی میشود و پله پله به جلو میرود و ربطی به داستان ندارد. در جایگاه یک خواننده عادی گمان میکنم نویسنده قاب نبسته و کشف معنا کرده است. اگر من قرار بود در نوشتن این کتاب مشورت بدهم توصیه میکردم که بخشهای داستانی حذف شود اما در عین حال متن بسیار روان و خوب است.
نظر شما