به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) به نقل از تایم اوت، «الاستیر گری» نویسنده اسکاتلندی در جایی از نوشتههایش گفته بود که شهرهایی مثل «فلورانس، پاریس، لندن» آنقدر هنر تولید کردهاند که هیچکس وقتی برای اولین بار به آنها میآید غریبه نیست چون قبلاً آنها را در نقاشیها، رمانها، کتابهای تاریخ و فیلمها دیده است.»
اگرچه او عمدتاً به این علاقه داشت که داستانها چگونه تجربه شهرهای واقعی را شکل میدهند، اما در همین بیان، درباره شهری که نویسندگان را جذب میکنند هم درست گفته بود. دادههای جدید منتشر شده شرکت انتشاراتی اوراپرینت (Aura) نشان دادهاند که فلورانس، پاریس، و لندن همگی در میان پنج شهر اروپاییای هستند که در ادبیات بیشترین حضور را داشتهاند.
برای کشف شهرهای اروپایی که رماننویسان بیشتر به آنها علاقه نشان دادهاند، اوراپرینت آرشیو کتابهای گوگل بوکس را جستوجو کرده و تعداد دفعاتی که نام هر شهر بزرگ اروپایی بین سالهای ۱۹۲۰ تا ۲۰۲۰ آمده را استخراج کرده است.
در این آمار شهر لندن در صدر قرار گرفته است که به عنوان پایتخت ادبی قاره اروپا بیشتر از سایر شهرها در داستانها قید شده است. (۲۸۶۶۷۵۵۰۰ مورد) در صدر، لندن قرار گرفت که تقریباً سه برابر شهر رتبه دوم است.
در مقام دوم شهر پاریس ذکر شده است که نامش در کتابها و داستان نویسندگان تمام کشورهای جهان بیش از ۹۵ هزار بار قید شده است. از جمله داستانها و رمانهای مشهوری که نام پاریس در آنها به چشم میخورد میتوان به نوتردام و سه تفنگدار ارنست همینگوی نویسنده مشهور آمریکایی اشاره کرد.
در جایگاه سوم، شهر ایستاده است: حدود ۴۸٬۸۴۰٬۹۴۹ ذکر. اگر دوره قبلتر را هم در نظر میگرفتند، ممکن بود این رتبه بالاتر میبود، چون بسیاری از داستانهای مشهور واقع در رم، چند صد سال پیش نوشته شدهاند. امپراتوری روم زمینه تعدادی از آثار شکسپیر بود.
طبق گزارش مذکور رتبه بندی شهرهای اروپایی در ادبیات غرب طبق زیر آورده شده است:
لندن
پاریس
رم
برلین
فلورانس
وین
آتن
دوبلین
آمستردام
بروکسل
یکی از پرسشهای مهم این است: چرا یک شهر تبدیل به «مکان ادبی» میشود؟ عواملی ممکن است شامل تاریخ ماندگار، تنوع فرهنگی، ساختار شهری فراگیر، مهاجرتها، نقش استعاری، و حضور نویسندگان مهم باشد.
به عنوان مثال، لندن به خاطر تاریخ صنعتی، کلاس کارگر، پویایی شهری، تنوع زبانی و مهاجرتها، بستر مناسبی برای رمانهای معاصر، داستانهای شهری و تحلیلهای اجتماعی فراهم کرده است.
پاریس اغلب با تمهای عاشقانه، مهاجرت، هنر و روشنفکری پیوند خورده است. رم با تاریخ امپراتوری، معماری، اسطورهها، و قرار گرفتن در تقاطع گذشته و حال ادبی است.
این یعنی شهرها صرفاً «پسزمینه» نیستند؛ بلکه خودشان «شخصیتی» هستند که نویسنده از آن نیرو و معنی میگیرد.
نظر شما