سرویس دین و اندیشه خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - هستی احمدی؛ کتاب «جستارهایی فلسفی درباره دوستی» نوشته نیرا بدوار، فیلسوف هندیتبار و استاد بازنشسته دانشگاه اوکلاهما، مجموعهای از تأملات فلسفی درباره جایگاه دوستی در اخلاق، جامعه و سیاست است. نویسنده در این اثر تلاش میکند نشان دهد که دوستی، صرفاً یک پیوند عاطفی فردی نیست، بلکه مفهومی بنیادین در فهم عدالت، خیر عمومی و زندگی اخلاقی انسان است.

ساختار کتاب شامل پنج بخش است و در پایان هر بخش قسمتی به نتیجهگیری مباحث آن بخش اختصاص داده شده است. در بخش آغازین نویسنده به بررسی ماهیت کلی دوستی و نظر فیلسوفان مختلف نظیر ارسطو و افلاطون در این باره پرداخته است. بدوار در این قسمت از کتاب به تمایز دوستی از عشق و روابط ابزاری پرداخته و میان دوستی، عشق رمانتیک و عشق والدینی تفاوت قائل شده است.
در همین بخش نویسنده نگاهی به رابطه دوستی با خودشناسی دارد و نقش ممتاز دوستی در خودشناسی را نیازمند بررسی عمیقی میداند. از نظر او بدیهی است که نمیتوان و البته نباید مشکلات روانشناختی دوستی را به ماهیت اساسی آن نسبت داد و از آنها برای زیر سوال بردن ارزش دوستی استفاده کرد و در پایان به این نتیجه میرسد که بهترین نوع دوستی باید غیرابزاری باشد.
در بخش دوم کتاب با عنوان دوستان به مثابه «غایات فینفسه» مییابیم که دوست بهخاطر ذات اصلیاش دوست داشتنی است، نه صرفاً به دلیل ویژگیهای عرضی که اورا مفید یا لذتبخش میکند.
بدوار دوستی را به عنوان رابطهای عملی و احساسی از حسن نیت، عشق و لذت تعریف میکند. دغدغه نویسنده در این بخش تحلیل عشق غایتمحور در دوستی و بررسی تمایز آن از عشق وسیلهمحور است و به نظر او مفاهیم وسیلهمحوری توجیهپذیر نیستند.
او مینویسد که دوستیهای غایتمحور بهترین نوع دوستی هستند؛ زیرا در آن دوستان یکدیگر را به عنوان غایت فینفسه دوست دارند و خیریکدیگر را میخواهند و نه صرفاً به عنوان وسیلهای برای اهداف دیگر مانند پیشرفت اجتماعی یا تفریح و ویژگی این نوع دوستی این است که دوستان برای یکدیگر ارزش قائلند.
در ادامه به نقل قولی از ارسطو اشاره شده که گفته است: کسانی که به راستی دوستان حقیقی هستند یکدیگر را به دلیل ماهیت یکدیگر دوست دارند یعنی بهخاطر همان اشخاصی که هستند.
در بخش بعدی، تحت عنوان «دوستی و جوامع تجاری» که سومین بخش از کتاب است نویسنده به انتقاد از منتقدین جوامع تجاری میپردازد که اعتراض میکنند که سیستم بازار آزاد روابط را کالایی سازی کرده و پیوند دوستیهای شخصی و مدیران تضعیف کرده است.
بهنظر بدوار اگرچه روابط بازار عمدتاً ابزارگرایانه هستند اما افراد درگیر در روابط اینگونه نیستند. او معتقد است که فضایل بازارمعادلهایی در دوستی دارند. بدوار اینگونه نتیجه میگیرد که جوامع بازار نه تنها با دوستی تضاد و ستیزی ندارند، بلکه بستر مطمئنتری برای دوستیهای مدنی و شخصی و همچنین سایر ارزشهای مهم مانند هنر، فلسفه یا علم فراهم میآورند.
همچنین نویسنده در بحث جوامع تجاری و منتقدان آن به بیان استدلالها و دیدگاه های منتقدانی چون اریک فروم، سیبل شوارتزنباخ، الیزابت آندرسون و مارگارت رادین پرداخته و در نهایت به این نتیجهگیری میرسد که این منتقدان مفهوم بازار و دوستی را بد فهمیدهاند و جوامع بازار نسبت به هر نوع جامعه پیشرفتهی دیگر، برای دوستی مدنی و دوستی مبتنی بر شخصیت، سازگارتر و مساعدترند.
فصل چهارم کتاب به موضوع دوستی، عدالت و فراتررفتن از وظیفه اختصاص یافته است. نویسنده در این قسمت تلاش کرده نشان دهد درک ارزش اخلاقی دوستی مستلزم به رسمیت شناختن این نکته است که عدالت فضیلتی اصلی برای دوستی است.
او در دو بخش به نفع مرکزیّت عدالت در دوستی استدلال میکند و به این اشاره میکند که فضیلت اصلی دوستی خیرخواهی است در حالی که عدالت فقط نقش کوچکی ایفا میکند. تبیین بدوار در مورد جایگاه دوستی در زندگی اخلاقی نشان میدهد که یک مکتب فرااخلاق قابل دفاع باید اخلاق را از منظر رفاه خود فرد توجیه کند.
موضوع مورد بحث در آخرین فصل این اثر شرایط عدالت: کثرت گرایی، اجتماع و دوستی است. نظریه سیاسی لیبرال عدالت را فضیلت اصلی جامعه خوب میداند و آزادی برابر همگان را برای پیگیری اهدافشان، تا زمانی که این اهداف عادلانه باشند تضمین میکند. جامعه لیبرال به کرّات مورد انتقاد قرار گرفته است که از شرایط یک جامعه خوب فاصله دارد. یکی از این انتقادات برجسته توسط اجتماعگرایان مطرح شده است.
اجتماع گرایان معتقدند اولویت حقوق در لیبرالیسم نشاندهنده عدم درک ارزش دوستی و اجتماع است و باعث تضعیف امکان تحقق آنها میشود. نویسنده هدف خود در این بخش کتاب را دفاع از نظریه سیاسی لیبرال که مبتنی بر حقوق فردی و عدالت است معرفی میکند. استدلال اصلی او فرضیه وجود تنش ذاتی میان حقوق و عدالت از یک سو، و عشق خانوادگی و دوستی از سوی دیگر است.
نویسنده به استدلال مدعیاتی چند میپردازد. از جمله اینکه عدالت در تمامی روابط انسانی، از دورترین تا نزدیکترین آنها، وجود دارد؛ زیرا ریشه در علایق متنوعی دارد که از تمایزات عددی ما ناشی میشود.
دوم اینکه بر خلاف فرضیه تناسب معکوس، حقوق و عدالت با دوستی و جامعه نسبت معکوس ندارند، بلکه بخشی از ساختار آنها هستند. دوستی و جامعه تمرکز عدالت را از نگرانیهای عمومی به نگرانیهای خصوصی تغییر میدهد اما نیاز به عدالت را کاهش نمیدهند. او یکی از ویژگیهای اساسی عدالت لیبرالی را تعهد به حفاظت از حیطه آزادی و حریم خصوصی فرد میداند.
این کتاب تلاشیست برای اندیشیدن به دوستی فراتر از احساس و عاطفه. نیرا بدوار نشان میدهد که دوستی، امکانی برای درک خویشتن و دیگری است؛ پیوندی که در مرز میان اخلاق و آزادی قرار میگیرد و فلسفه را به زندگی روزمره نزدیک میکند.
کتاب «جستارهایی فلسفی درباره دوستی» نوشته نیرا بدوار در ۲۱۲ صفحه و توسط نشر نقد فرهنگ در نوبت نخست انتشار، در دسترس علاقهمندان قرار گرفته است.
نظر شما