سرویس ادبیات خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) – مرضیه نگهبان مروی: به تازگی، کانال رسمی کتابخانه مرکزی و مرکز اسناد دانشگاه تهران اقدام به انتشار نمونههایی از دستخط سید محمدعلی جمالزاده، نویسنده نامدار و از پیشگامان داستاننویسی مدرن فارسی، کرده است. همین اقدام بهانهای شد تا بار دیگر نگاهها به گنجینهای جلب شود که در سکوتِ کتابخانهها، هویت فرهنگی و ادبی یک ملت را حفظ میکند: اسناد خطی و شخصی نویسندگان ایرانی.
سید محمدعلی موسوی جمالزاده اصفهانی (۲۳ دی ۱۲۷۰ در اصفهان– ۱۷ آبان ۱۳۷۶ در ژنو) نویسنده و مترجم معاصر ایرانی بود. او را پیشتاز قصّهنویسی معاصر، پدر داستان کوتاه در زبان فارسی و آغازگر سبک واقعگرایی در ادبیات فارسی میدانند. او نخستین مجموعهٔ داستانهای کوتاه ایرانی را با عنوان «یکی بود یکی نبود» در سال ۱۳۰۰ در برلین منتشر کرد.
جمالزاده در سال ۱۹۶۵ نامزد جایزه نوبل ادبیات شد. او به همراه زینالعابدین رهنما، حسین قدس نخعی و ابوالقاسم اعتصامزاده فقط چهار فارسیزبانی هستند که آکادمی سوئد، آنها را نامزد این جایزه اعلام کردهاست – و هیچیک جایزه را نبردهاند. وی در سال ۱۹۶۹ نیز در یک قدمی این جایزه بود.
داستانهای جمالزاده داستانهایی ساده و شیرین و حاوی نقدهایی طنزآمیز به اوضاع و احوال سیاسی و اجتماعی و فرهنگی زمانهاند. استفاده فراوان از ضربالمثلها و اصطلاحات عامیانه هم از دیگر ویژگیهای آثار اوست. وی در سال ۱۳۷۶ در ۱۰۵ سالگی در یک آسایشگاه سالمندان در ژنو، سوئیس درگذشت.
کتابخانهها؛ حافظان خاموش میراث ادبی
کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران، کتابخانه ملی ایران، مرکز اسناد و کتابخانه مجلس شورای اسلامی از جمله نهادهایی هستند که بخشی از میراث مکتوب نویسندگان معاصر ایران را در خود جای دادهاند. این مجموعهها شامل نامهها، دفترهای یادداشت، دستنوشتههای آثار منتشرنشده، حاشیهنویسیها بر کتابها، عکسها و اسناد و وسایل شخصیاند. برای مثال، برخی لوازم شخصی صادق هدایت در موزه رضا عباسیاند و در خانه نیما یوشیج در یوش و آرشیو ملی، نسخههای اولیه شعرهای «ققنوس» و «افسانه» نگهداری میشود. دستنوشتهها و یادداشتها و نامههای سیمین دانشور و جلال آلاحمد در موزه خانه سیمین و جلال نگهداری میشوند. همچنین در دانشگاه تهران، اسناد و مکاتبات سید محمدعلی جمالزاده بخش قابل توجهی از گنجینه ادبی معاصر را تشکیل میدهد.
چنین گنجینههایی بهمثابه حافظه زنده فرهنگ ایران عمل میکنند و هر خط از آنها سندی است از روند شکلگیری ادبیات مدرن فارسی. به همین قیاس، نامههای صادق هدایت به حسن شهید نورایی یا مجتبی مینوی و دیگر دوستانش که در دهههای اخیر منتشر شدهاند، دریچهای تازه به ذهن خالق «بوف کور» گشودهاند. همینطور دفتر یادداشتهای نیما یوشیج، حاشیهنویسیهای فروغ فرخزاد بر کتابهای فلسفی، و یا یادداشتهای جلال آلاحمد که بخش اول آن به تازگی منتشر شده و می تواند برای پژوهشگران جلال آلاحمد فصل تازه ای بگشاید.
دستنوشتههای جمالزاده
یکی از این دستنوشتهها که کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران اخیراً منتشر کرده، «دموکراسی خودمانی» نام دارد. کنار کاغذ نوشته: «الکی» و سپس صفحه را از تملق و تعارفهای بی حساب و کتاب پر کرده است: «نمکپرورده، خانزاد، جان و مالمان متعلق به شما، هست و نیست مان از آن شماست، دار و ندارمان…» واین نشان دهنده هجوم افکاری است که در انزجار از تملق رایج در جامعه در ذهن او رژه میرود.

دستنوشته دیگر یک قصه است؛ یک قصه کوتاه عامیانه که مثل حکایت های سنتی است و در قالب آن به نتیجه و حکمت اخلاقی می رسد.

یا یاداشت دیگر مربوط به داستان «کاچی به از هیچی است» که جمالزاده آن را به همان شکل عامیانه «کاچی بعض هیچی» نامگذاری کرده است.

در یاداشت دیگری به بررسی سوررئالیسم و دادائیسم در ادبیات فارسی پرداخته است.

و در نمونههای منتشر شده دیگر به «شمهای درباره علم تاریخ نگاری» پرداخته است.

همچنین یادداشتی در بین این دستنوشتهها به چشم میخورد در مورد قبری در اصفهان که همراه این یادداشت، چندین فیش درباره باقرخان خوراسگانی یا همان شاه باقر هست، و جمالزاده می گوید که مادرش از نوادگان این شاه باقر است.

به دست آوردن دستنوشتههای جدید میتواند پژوهش در مورد یک نویسنده را بهطور چشمگیری متحول کند، زیرا این اسناد ممکن است زوایای ناشناختهای از زندگی، نگرشها و روند فکری او را آشکار سازند. چنین منابع تازهای به پژوهشگر امکان میدهند تا تحلیلهای قبلی را بازبینی کرده و برداشتهای نو و دقیقتری ارائه دهد. علاوه بر این، دستنوشتههای جدید میتوانند جزئیات مرتبط با روند نگارش آثار، تغییرات سبک و اصلاحات ذهنی نویسنده را نشان دهند و به درک عمیقتری از شخصیت و دغدغههای او منجر شوند. در نتیجه، کشف این اسناد نه تنها به غنای محتوایی پژوهش میافزاید، بلکه میتواند مسیر مطالعات انتقادی و تاریخی در مورد نویسنده را نیز دگرگون کند.
این اسناد نشان میدهند که نویسندگان صرفاً تولیدکنندگان متن نیستند، بلکه «شاهدان» دوره خودند؛ و آثار خطی آنها، گزارشهای شخصی از فرهنگ، سیاست و جامعه زمانهشان به شمار میآیند.
اهمیت پژوهشی و فرهنگی اسناد خطی
دستنوشتهها امکان مشاهده «فرآیند» خلق آثاررا فراهم میکنند. حذفها، اضافهها و یادداشتهای حاشیهای نشان میدهد نویسنده چگونه از ایده خام به ساختار نهایی رسیده است.
خط هر نویسنده نشانهای از روح و جهان درونی اوست. خط شتابزده هدایت در برابر خط منظم و سنجیده جمالزاده، یا خط نرم و شاعرانهی فروغ، خود حامل معناست. روانشناسی خط (Graphology) میتواند در کنار تحلیل متن، اطلاعات تازهای درباره منش، خلقوخو و حتی اضطرابهای خلاقه نویسنده آشکار کند.
علاوه براین موارد، این دستنوشتهها دارای ارزش تاریخی و جامعهشناختی نیز هستند. بسیاری از نامهها حاوی اطلاعاتی دربارهی شرایط اجتماعی و فرهنگی دوران خود هستند. مثلاً نامههای جلال آلاحمد به یاران روشنفکرش در دههی ۱۳۴۰، اسنادی زنده از وضعیت روشنفکری ایران پیش از انقلاب بهشمار میآیند.
از نگاهی دیگر این دستنوشتهها میراث فرهنگی و هویت ملی را میسازند. در واقع، سند خطی، پیوند ملموس میان نسل امروز و نسلهای پیشین است. تماشای دستخط یک نویسنده، احساس نزدیکی به گذشته را برمیانگیزد و نوعی ارتباط عاطفی با تاریخ ادبی ایجاد میکند.
از سوی دیگر، گاه نسخههای خطی، حاوی متنهایی هستند که هرگز به چاپ نرسیدهاند یا در چاپ رسمی دچار حذف و تغییر شدهاند. کشف چنین اسنادی میتواند مسیر تازهای در مطالعات ادبی بگشاید.
نظر شما