پنجشنبه ۱۷ مهر ۱۴۰۴ - ۰۹:۰۰
ناتوانی انسان در فهم شرور

نیمن در پایان‌بندی کتاب می‌گوید مسئله شر با تلاش برای درک قصد خدا شروع شد، اکنون به نظر می‌رسد ما از فهم قصد خودمان نیز عاجزیم. اگر آشوویتس بیشتر از لیسبون مایه عجز ما شده، دلیلش این است که ظاهراً منابع مفهومی‌مان تمام شده است.

سرویس دین و اندیشه خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - روح‌الله سپندارند: مسئله «شر» اگر نگوییم مهمترین موضوع فلسفه اما بی‌تردید یکی از جدی‌ترین دغدغه‌های فیلسوفان از اولین تاملات تا امروز بوده است. کتاب «شر در اندیشه مدرن» نوشته سوزان نیمن با عنوان دوم «تاریخ فلسفه از چشم‌اندازی متفاوت» همانطور که از عنوان فرعی‌اش برمی‌آید قرار نیست رویکردی گاه‌شمارانه به تاملات فلسفی پیرامون مسئله شر داشته باشد.

ناتوانی انسان در فهم شرور
سوزان نیمن

سوزان نیمن فیلسوف آمریکایی که تمرکز اصلی‌اش بر اخلاق، مدرنیته و روشنگری بوده است در این کتاب سعی می‌کند تا مسئله شر را به یکی از مباحث مرکزی فلسفه بازگرداند، یا آنطور که در انتهای کتاب مدعی می‌شود، فلسفه را دوباره به اندیشیدن در باب مسائل اصلی فلسفه دعوت کند.

نیمن اگر چه این کتاب را با فاصله کمی از واقعه ۱۱ سپتامبر منتشر می‌کند و در ابتدا و انتهای کتاب هم به این حمله می‌پردازد اما محور مباحث او در پرداختن به مسئله شر از دیدگاه فلسفی حول دو واقعه دیگر می‌چرخد: زلزله لیسبون در قرن هجدهم و آشوویتس در قرن بیستم.

او در این کتاب دسته‌بندی متعارف گاه‌شمارانه از فیلسوفان را کنار می‌گذارد و دسته‌بندی آن‌ها را بر اساس موضع‌شان نسبت به پرسشی در باب شر انجام می‌دهد. این پرسش اساسی این است که آیا نظم دیگری وجود دارد که بهتر و حقیقی‌تر از نظمی باشد که تجربه می‌کنیم یا آیا واقعیاتی که از طریق حواسمان با آن‌ها رویارو می‌شویم تمام چیزی است که وجود دارد؟ در پاسخ به این پرسش او ائتلاف عجیبی میان لایب‌نیتس، پوپ، روسو، کانت، هگل و مارکس تعریف می‌کند که بر یافتن نظمی افزون بر نظم اسف‌باری که تجربه به ما عرضه می‌کند تاکید کردند.

نیمن در دسته دوم فیلسوفانی همچون ولتر، هیوم، ساد و شوپنهاور را جای می‌دهد که منکر واقعیت هر چیزی فراسوی نمودهای صرف شدند. جالب آن است که او در این کتاب باور دارد نیچه و فروید را نمی‌تواند در هیچکدام از این دو دسته قرار دهد.
در واقع شاید به شکل سنتی در کتاب‌های فلسفی پیرامون اخلاق همواره با دسته‌بندی متفکران عقل‌گرا و تجربه‌گرا مواجه می‌شویم و از این منظر به اخلاق وظیفه‌گرا در مقابل اخلاق نتیجه‌گرا می‌رسیم. اما نیمن سعی می‌کند در ارائه تاریخ فلسفه فراتر از این دسته‌بندی برود.

او می‌نویسد اگر قصدم ارائه نسخه‌ای متعارف از تاریخ فلسفه بود، توضیح گذار از کانت به هگل بدون بحث درباره فیشته و شلینگ یا حرکت از هگل به سوی مارکس بدون پرداختن به فوئرباخ غیرمسئولانه بود. نیمن دست به انتخاب آثار نمونه‌واری که از نظرش مهم بوده می‌زند که البته بعد از انتشار کتاب، انتقاداتی به او وارد می‌شود و در موخره‌ای که بر ویراست جدید کتاب می‌نویسد ضمن اعتراف به نادیده گرفتن بعضی از اندیشه‌ها، می‌گوید به هر حال این کتاب را باید تمام می‌کردم و ناگزیر مجال پرداختن به بعضی از فیلسوفان و اندیشه‌ها را پیدا نکردم.

ناتوانی انسان در فهم شرور


بحث‌های ابتدایی کتاب به زلزله لیسبون می‌پردازد که نوعی خوش‌بینی فلسفی لایب‌نیتس را به چالش می‌کشد، اگر گزاره‌ی «این جهان، بهترین جهان ممکن است» که لایب‌نیتس آن را مطرح کرد صادق باشد، چه توجیهی برای شر بزرگی همچون زلزله لیسبون وجود دارد که آدم‌های بیگناهی بی‌هیچ دلیلی باید کشته شوند. اگر خود لایب‌نیتس می‌خواست به آن پاسخ دهد اینگونه می‌گفت که ما هنوز قادر به درک علت این مسئله نیستیم اما در آینده به ابزار درک آن دست پیدا خواهیم کرد. او سه دسته شر را صورت‌بندی کرده بود: شر طبیعی، شر اخلاقی و شر متافیزیکی. بطوری که بخش اصلی دعواهای اندیشه مدرن در مسئله اخلاق حول نسبت شر طبیعی و شر اخلاقی می‌چرخد. باور به اینکه شر اخلاقی علت شر طبیعی است با زلزله لیسبون زیر سوال می‌رود تا جایی که چهره‌هایی همچون روسو، ولتر و کانت را وا می‌دارد به «بهترین جهان ممکن» نقد وارد کنند.

در فلسفه پیشین، تناهی شناخت یک مسئله بود اما کانت آن را یک واقعیت دانست. از نظر کانت شناخت روابط بین خوشبختی و فضیلت نه تنها از حیث متافیزیکی ناممکن است، بلکه از حیث اخلاقی فاجعه‌بار است.

ولتر هم تلاش کرد تا بگوید باید از تلقی وضعیت فعلی جهان واقع به منزله‌ی چیزی که با مشیت تعیین‌شده دست برداریم. چیزی که در مقابل نظر لایب‌نیتس بود که می‌گفت رابطه علّی بین شر طبیعی و شر اخلاقی وجود دارد اما فعلاً ما نمی توانیم آن را درک کنیم.

روسو برای آنکه ایمان و خدا را از نسبت با شر طبیعی نجات دهد، شر را به امر بیرونی و جمعی نسبت داد و معتقد بود ما به خاطر اعمال‌مان رنج می‌کشیم اما نه با مجازات الهی مستقیم. از نظر روسو اکثر شرهایی که طبیعی نامیده می‌شوند بخشی از جهانی‌اند که ما ویرانش کردیم.

نیمن در پرداختن به نظریات هیوم نیز به این نکته تاکید می‌کند که از نظر هیوم مفهوم علیت به چالش کشیده می‌شود چرا که هیوم معتقد بود رابطه ضروری بین دو رویداد وجود ندارد فقط پیوستگی و توالی است.

ناتوانی انسان در فهم شرور
گئورگ ویلهلم فریدریش هگل

نیمن در این کتاب وقتی به هگل می‌رسد می‌گوید همه تلاش او برای حذف امر تصادفی بود چرا که تاریخ آشکارا باید غایتی داشته باشد.

اندیشه هگل شاید به نظر کمی شبیه لایب‌نیتس باشد زمانی که می‌گوید جهان بالفعل همان‌گونه است که باید باشد. در واقع اگر یکی از چالش‌های اصلی در بروز شر، شکاف میان آنچه «هست» با آنچه «بایست» در نظر بگیریم و کانت جهان را به همین دلیل ناقص می‌دانست، هگل می‌گوید این شکاف برساخته است یعنی متافیزیکی نیست و محصول خود تاریخ است. هگل معتقد است هر «هست» و هر «بایست» لزوماً باید یکسان باشند.

هر چند نیمن در این کتاب خیلی کم به مارکس می‌پردازد اما شاید در توضیح اضافه بر آنچه نیمن به آن اشاره می‌کند باید گفت که در مارکس باید از دوگانه شر اخلاقی و شر طبیعی فاصله بگیریم به طوری که شر اخلاقی را باید به دور از هنجارها، و در قالب مناسبات تولید در نظر گرفت.

نویسنده کتاب در ادامه به شوپنهاور و این ایده نزد او می‌پردازد که این جهان بدترین جهان ممکن است؛ درست مقابل لایب‌نیتس.

نیمن در دسته‌بندی متفاوتش وقتی نیچه و فروید را از دیگران جدا می‌کند می‌گوید که این دو، سراغ تبارشناسی رفتند و مسئله شر را به مسئله‌ای درباره ما بدل کردند. نیچه بر این باور بود که مسئله شر داده نشده بلکه ساخته شده است به دست کسانی که ناتوان از زندگی کردن‌اند.

کتاب در ادامه با بررسی نظرات دیگر فلاسفه به آشوویتس می‌رسد و بیشترین تمرکزش را بر آرنت و نگاه به کتاب «آیشمن در اورشلیم» می‌گذارد که نشان می‌دهد حتی جنایاتی چنان بزرگ را که خود زمین خواهان مجازات آن‌ها می‌شود کسانی انجام می‌دهند که انگیزه‌هایشان صرفاً مبتذل است نه بدتر از آن.

نیمن در پایان‌بندی کتاب می‌گوید مسئله شر با تلاش برای درک قصد خدا شروع شد، اکنون به نظر می‌رسد ما از فهم قصد خودمان نیز عاجزیم. اگر آشوویتس بیشتر از لیسبون مایه عجز ما شده، دلیلش این است که ظاهراً منابع مفهومی‌مان تمام شده است.

کتاب «شر در اندیشه‌ی مدرن: تاریخ فلسفه از چشم‌اندازی متفاوت» نوشته سوزان نیمن و با ترجمه حسین نیکبخت توسط نشر برج منتشر شده است.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

پربازدیدترین

تازه‌ها

پربازدیدها