سرویس استانهای خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا): هوای پاییزی شیراز با نسیمی ملایم، آرامگاه حافظ را تازه کرده بود. بوی گلهای محمدی، عطر درختان اطراف و صدای قدمهای بازدیدکنندگان، فضایی شاعرانه و زنده به وجود آورد. مسیرهای سنگفرش باغ، ایوانها و پلکانهای کوتاه، هر قدم را به تجربهای خاص از تاریخ، معماری و گردشگری تبدیل میکرد. کاشیکاریهای رنگارنگ، هندسه دقیق گچبریها و ستونهای مرمرین، بازدیدکنندگان را به دنیای معماری ایرانی میبرد و حس اتصال به سنتهای کهن شیراز را منتقل میکرد.
کنار ایوان شمالی آرامگاه، امیر سبوکی، مولف، مترجم و پژوهشگر میراث فرهنگی، گردشگری با نگاه دقیق به طرحهای کاشیها و ستونها ایستاده بود. او توضیح میداد که معماری آرامگاه حافظ نه تنها جنبه تزئینی دارد، بلکه برای جذب گردشگر، هدایت مسیر بازدیدکنندگان و ایجاد تجربه آرامشبخش طراحی شده است: او معتقد است که بازدیدکننده وقتی وارد میشود، علاوه بر حس شاعرانه، از مسیرهای پیادهروی منظم، ایوانها و باغبندی زیبای آن لذت میبرد. همه این طراحیها برای تجربه گردشگری بهینه شدهاند.
به مناسبت ۲۰ مهر یادروز حافظ با سبوکی، گشتوگذاری در آرامگاه لسان الغیب داشتیم.
شکلگیری آرامگاه و معماری امروزی
سبوکی ادامه داد: آرامگاه حافظ در طول تاریخ چند بار بازسازی شده است. نخستین بنا به قرنها پیش بازمیگردد و بعدها، به ویژه در دوران پهلوی، شکل معماری امروزی آن طراحی شد تا هم بازدیدکنندگان راحتتر از فضای آرامگاه دیدن کنند و هم ارزشهای تاریخی و هنری بنا حفظ شود.
وی افزود: معماری امروزی آرامگاه ترکیبی است از سنت ایرانی و هنر نوین. ایوانها و ستونهای مرمرین، طاقهای گچی و کاشیکاری رنگی، همه با هدف ایجاد فضایی شاعرانه و مناسب گردشگری طراحی شدهاند. مسیرهای پیادهروی باغ نیز با دقت چیده شدهاند تا بازدیدکنندگان بتوانند از هر بخش آرامگاه، باغ و کتابخانه حافظیه تجربهای کامل داشته باشند.
خالق مجموعه عکس تحفه شیراز (عکس پستال) در ایوان آرامگاه حافظ در میان بازدیدکنندگان قرار می گیرد و به ویژگیهای معماری و تاریخ این آرامگاه اشاره کرد و گفت: پس از فوت حافظ در سلسلهها همگان تلاش کردند یادگاری از خود در اینجا به ارمغان بگذارند. تنها چند دهه بعد از فوت حافظ در دوره والی و فرمانروای تیموری فارس بنایی گنبدی شکل بر مزار حافظ قرار داده شدو بعدها در دورههای صفویه، افشاریه، زندیه و قاجار مرمتها و کارهای اساسی در اینجا شکل گرفت اما مهمترین تغییراتی که میتوانیم در اینجا ببینیم و آثار بسیاری از آن باقی مانده است مربوط به دوره زندیه و پهلوی اول است.
سبوکی ادامه داد: در دوران کریم خان زند چهار ستون یکپارچه بسیار زیبا که دارای نقش و نگارهای دلربایی است در اینجا قرار داده شده است. این چهار ستون در مرکز و روبهروی آرامگاه قرار دارند. بقیه ستونهای ایوان در دوره پهلوی اول ساخته شده است که یک تالار و فضای بیست ستونی را فراهم کرده است.
این پژوهشگر میراث فرهنگی سپس به معرفی اشعاری که روی سنگ مزار حافظ ثبت شده است اشاره کرد و یکی از ویژگیهای منحصر به فرد آرامگاه را، فرم سقف مزار حافظ دانست و توضیح داد: این سقف الهام گرفته از کلاه دراویش است. فرم مخروطی آن، نمادی از عرفان و معنویت ایرانی است و حس پیوند شاعر با سنتهای عرفانی و فرهنگی را به بازدیدکننده منتقل میکند.

وی یکی از غزلهای حک شده روی سنگ مزار حافظ را در مدح مولا علی (ع) عنوان کرد و افزود: آن را که دوستی علی نیست کافر است / گو زاهد زمانه و گو شیخ راه باش / امروز زندهام به ولای تو یا علی / فردا به روح پاک امامان گواه باش / قبر امام هشتم سلطان دین رضا / از جان ببوس و بر در آن بارگاه باش.
بر سر تربت ما چون گذری همت خواه
به گفته مولف کتاب عکس «احوال ملک دارا»، یکی از ابیاتی که برای سنگ مزار حافظ انتخاب و خطاطی شده است غزلی است که در دو سوی اضلاع سنگ قرار دارد و این است: بر سر تربت ما چون گذری همت خواه. که زیارتگه رندان جهان خواهد شد. این اوج بینش حضرت حافظ را نشان میدهد.
سبوکی سپس به دوره پهلوی اول پرداخت و گفت: در این دوره با تدبیری که علی اصغر حکمت شیرازی انجام داد، با طراحی آندره گدار فرانسوی یکی از زیباترین معماری روی آرامگاه حافظ دیده می شود. اما غزلی که برای سقف آرامگاه انتخاب شد یکی از بهترین انتخابها بود. نگارش این غزل با خط ثلث و انتخاب آن بعنوان یکی از پر معنیترین انتخابهایی می توانست باشد که بر سقف آرامگاه شکل بگیرد:
حجاب چهره جان میشود غبار تنم
خوشا دمی که از آن چهره پرده برفکنم
چنین قفس نه سزای چو من خوش الحانیست
روم به گلشن رضوان که مرغ آن چمنم
عیان نشد که چرا آمدم کجا رفتم
دریغ و درد که غافل ز کار خویشتنم
چگونه طوف کنم در فضای عالم قدس
که در سراچه ترکیب تخته بند تنم
اگر ز خون دلم بوی شوق میآید
عجب مدار که همدرد نافه ختنم
طراز پیرهن زرکشم مبین چون شمع
که سوزهاست نهانی درون پیرهنم
بیا و هستی حافظ ز پیش او بردار
که با وجود تو کس نشنود ز من که منم
چه بزرگانی در جوار حافظ دفن شدند؟
در کنار آرامگاه حافظ، سنگ قبرهایی خودنمایی میکند؛ که بسیاری دوست دارند بدانند این مزارها متعلق به کیست؟ سبوکی در این باره نیز گفت بسیاری از مردم پس از فوت حافظ دوست داشتند در کنار مزار لسان الغیب بیارامند و در همسایگی مقبره حافظ دفن شوند که هنوز هم بسیاری از سنگهای مزار آنان در آرامگاه باقی مانده است. از شیخ محمد بن یوسف اهلی شیرازی که وفات او به سال ۹۴۲ هجری قمری است و یا شاعر، نویسنده و نقاش معروف فرصت الدوله شیرازی و بسیاری از بزرگان دیگر که هنوز هم مقبره آنها در این اطراف باقی مانده است.
بازدیدکنندگان وقتی از این بخش باغ عبور میکنند، لحظهای مکث میکنند؛ ب برخی عکس میگیرند و عدهای در سکوت به سنگ یادبودها نگاه میکنند. این تعامل ساده با فضای تاریخی، نشاندهنده پیوند زنده مردم با گذشته فرهنگی خود است.
سبوکی درباره جذابیتهای بصری آرامگاه گفت: برای من، آرامگاه حافظ یک منبع بیپایان برای عکاسی است. ترکیب باغ، مسیرهای سنگفرش، ایوانها، ستونهای مرمرین و کاشیکاریهای رنگارنگ، هر زاویهای را به قاب عکاسی تبدیل میکند. وقتی نور صبحگاهی یا عصرگاهی روی کاشیها میافتد، رنگها و سایهها جلوهای شاعرانه پیدا میکنند که به راحتی در تصویر ثبت میشود.
او ادامه داد: یکی از ویژگیهای مزار، فرم سقف آن شبیه کلاه دراویش است. این فرم در عکاسی به من امکان میدهد حس عرفان و معنویت مکان را منتقل کنم. تلاش میکنم با زاویه و نور مناسب، حس شاعرانه و تاریخی مکان را به بیننده منتقل کنم.
سبوکی درباره عکسهای برفی خود نیز گفت: روزهای برفی شیراز یک تجربه کاملاً متفاوت از آرامگاه حافظ را به من نشان میدهند. وقتی باغ و مسیرها پوشیده از برف میشوند، رنگهای سبز و طلایی درختان با سفید برف ترکیب میشود و فضایی شاعرانه و ساکت ایجاد میکند. صدای قدمهای روی برف، سکوت باغ و نور ملایم زمستان، همه عناصر بصری و حسی هستند که در عکس منعکس میشوند.
او افزود: برای ثبت این لحظهها، تلاش میکنم زاویهها و نور را طوری انتخاب کنم که حس آرامش، سکوت و جادوی زمستانی انتقال یابد. فرم سقف مزار که شبیه کلاه دراویش است، وقتی روی پسزمینه سفید برف قرار میگیرد، جلوهای شاعرانه و عرفانی پیدا میکند که در هیچ فصل دیگری تجربه نمیشود.
در طول روز، بازدیدکنندگان با هیجان به گوشههای مختلف باغ میرفتند، عکس میگرفتند، به کتابخانه سر میزدند و از تجربه حضور در آرامگاه لذت میبردند. صدای پرندگان و وزش نسیم همراه با تابش نور خورشید روی کاشیها، تجربهای پنجحسی برای بازدیدکنندگان ایجاد میکرد.
در پایان روز، وقتی آفتاب پایین میرفت، نور طلایی روی کاشیها و درختان افتاد و فضایی شاعرانه و جذاب برای گردشگران ایجاد کرد. بازدیدکنندگان با لبخند و حس رضایت، باغ را ترک میکردند و هر یک تجربهای متفاوت از گردشگری فرهنگی، معماری و هنر شیراز را با خود میبردند.
آرامگاه حافظ با باغ، معماری منحصر به فرد، سقف الهام گرفته از کلاه دراویش، کتابخانه حافظیه و مسیرهای طراحیشده، نمونهای بینظیر از گردشگری فرهنگی و هنری در ایران است و بازدیدکنندگان را به سفری زنده و آموزنده در دل تاریخ، هنر و معماری ایرانی دعوت میکند.
نظر شما