سه‌شنبه ۱۵ مهر ۱۴۰۴ - ۱۰:۱۳
بعضی کتاب‌ها دوره بارداری طولانی دارند

نویسنده اهل جنوب آسیا و نامزد فهرست بلند جایزه بوکر ۲۰۲۵، از الهام‌های پشت جدیدترین رمانش، کتاب‌هایی که او را شکل داده‌اند و نیازش به آرامش، سکوت و قهوه برای نوشتن می‌گوید.

سرویس بین‌الملل خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - الهه شمس: جنوب( The South) تازه‌ترین اثر تاش او، نویسنده مالزیایی و نامزد فهرست بلند بوکر ۲۰۲۵، روایتی ظریف و عاطفی از خانواده، دگرگونی و میل است. داستان با سفر «جی» و خانواده‌اش به مزرعه‌ای آغاز می‌شود که میراث پدربزرگ فقیدشان است؛ زمینی که روزگاری خرم و پررونق بود، اما اکنون زیر سایه خشکسالی طولانی و بیماری درختان به مرز نابودی رسیده است. پدر، «جک»، استاد کالجی محلی، پسرش را برای کار به مزرعه می‌فرستد؛ و روزهای داغ و سنگین تابستان، به بازگشت خانواده به گذشته و مواجهه با وضعیت امروز گره می‌خورد. تاش او در گفتگو با بوک پریزرز بیان کرده است:

دربارهٔ الهام‌های پشت کتاب نامزد بوکرتان بگویید.

سال‌ها بود که قصد نوشتن این رمان را داشتم، اما انگار بعضی کتاب‌ها دوره بارداری طولانی‌تری دارند. داستان، درباره یک خانواده کاملاً معمولی است که در برخی جنبه‌ها به خانواده خودم شباهت دارد. لازم بود زمان کافی صرف کنم تا بهترین شکل ممکن را برای روایت آن پیدا کنم.

کتابی که شما را عاشق خواندن کرد؟

وقتی حدوداً ۱۲ یا ۱۳ ساله بودم، رمان موش‌ها و آدم‌ها اثر جان اشتاین‌بک را خواندم. این کتاب مرا از جهان ادبیات کودکانه به دنیایی پرتاب کرد که می‌دانستم می‌خواهم تا پایان عمرم در آن بمانم؛ دنیای کتاب‌هایی که با پیچیدگی‌های تجربه انسانی دست‌وپنجه نرم می‌کنند.

کتابی که شما را نویسنده کرد؟

رمان دلبند ( Beloved) اثر تونی موریسون. کتابی که رؤیای تقلید از آن را در سر داشتم، در حالی که می‌دانستم هرگز نمی‌توانم به بزرگی‌اش دست پیدا کنم. هنوز هم همین احساس را نسبت به نویسنده و خودِ کتاب دارم.

کتابی که بارها و بارها می‌خوانید؟

این روزها دوباره مشغول خواندن در جست‌وجوی زمان از دست رفته اثر مارسل پروست هستم. این کتابی است که باید بارها خوانده شود، بارها چشیده شود و با آن کلنجار رفت. اثری که همان‌قدر که الهام‌بخش شگفتی است، گاهی هم ملال‌آور می‌شود، اما با گذر سال‌ها، عمدتاً این شگفتی است که باقی می‌ماند. این یک اثر مفصل است و حالا دومین بار در طول دو دهه است که به سراغش می‌روم. جالب است که خاطره من از شخصیت‌ها و صحنه‌ها به شکلی جادویی تغییر کرده؛ البته این عجیب نیست، چون خود کتاب درباره همین است: چگونگی یادآوری زندگی.

کتابی که نگاه شما را به جهان تغییر داد؟

کتاب‌های زیادی بودند، اما اثری که بیش از همه به ذهنم می‌آید، یادداشت‌های پسر بومی ( Notes of a Native Son) اثر جیمز بالدوین است. آن را در اواخر نوجوانی خواندم و بیش از آنکه جهان را تغییر دهد، شیوه درک من از رابطه‌ام با جهان را دگرگون کرد؛ به‌ویژه رابطه‌ام با مالزی، جایی که تقریباً تمام عمرم را تا آن زمان در آن گذرانده بودم. هرچند شرایط زندگی‌ام با بالدوین بسیار متفاوت بود، اما بازتاب خودم را در بسیاری از توصیفات او می‌دیدم.

کتابی که نگاه شما را به رمان‌نویسی تغییر داد؟

تقریباً هر کتابی از مارگریت دوراس، اما چون ربایش لول اشتاین و معشوق اولین آثارش بودند که خواندم، هنوز هم این قدرت را دارند که مرا به فکر وادارند که یک نویسنده تا کجا می‌تواند پیش برود. آثارش گاهی یکدست نیستند، اما آن آزادی بی‌پروایی که روی صفحه به نمایش می‌گذارد، حتی وقتی خودِ کتاب را دوست ندارم، مرا تحت‌تأثیر قرار می‌دهد، چون به هیچ قاعده‌ای تن نمی‌دهد.

این روزها چه می‌خوانید؟

هنرمندانه ( Artful) اثر الی اسمیت. به دلیلی هرگز پیش از این آن را نخوانده بودم و حالا کشف کرده‌ام که یک پرسش‌گری خیره‌کننده درباره «فرم» است: اینکه داستان و نقد ادبی برای خواننده چه معنایی دارند؟ چگونه با متن‌ها ارتباط برقرار می‌کنیم و گاهی توسط آن‌ها تسخیر می‌شویم؟ و با وجود ذهنیت تندوتیزش، به شکلی شگفت‌آور صمیمی و احساسی هم هست.

کدام کتاب نامزد بوکر را همه باید بخوانند؟

دو کتاب فوراً به ذهنم می‌آیند: ستاره تا شونده ( The Folding Star) اثر آلن هولین‌هورست، یا صخره ( Reef) اثر رومش گونسکرا.

زمان و مکان محبوب شما برای نوشتن، و ابزارهای مورد نیازتان؟

پشت یک میز (هر میزی)، صبح‌ها، زمانی که هنوز کاملاً بیدار نشده‌ام؛ همراه با آرامش، سکوت و کمی قهوه. دوست دارم پیش از آنکه کاملاً از دنیای بیرون و خواسته‌های بی‌پایانش آگاه شوم، کار را شروع کنم. غیر از این، خیلی سخت‌گیر نیستم که کجا بنویسم.

باشگاه کتاب رؤیایی شما شامل چه کسانی است؟

تصور کردن مهمانان خیالی برایم سخت است! من آن‌قدر خوش‌شانسم که دو سه دوست صمیمی نویسنده دارم که سر میز شام با آن‌ها درباره کتاب‌ها صحبت می‌کنم. پس در واقع بهترین حالت ممکن را دارم: مهمانانی بی‌نقص برای یک مهمانی شام و یک باشگاه کتاب غیررسمی.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

پربازدیدترین

تازه‌ها

پربازدیدها