دوشنبه ۱۴ مهر ۱۴۰۴ - ۱۰:۲۰
مهم‌ترین تهدید تغییرات اقلیمی، از بین رفتن امنیت غذایی است

در روزگاری که سایه تغییرات اقلیمی بر زندگی مردم گسترده شده، رسانه‌های ایران هنوز از حضور جدی کارشناسان جوی بی‌بهره‌اند. «هوا بی‌قلم مانده است» بازتابی انتقادی از این غیبت و تلاشی برای رساندن علم اقلیم به جامعه است.

خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - مهتاب دمیرچی: در سال‌های اخیر همواره پرسش‌ها و ابهامات فراوانی در خصوص آب‌وهوا در ذهن مردم شکل گرفته است؛ ابهاماتی که غالباً شایعات علمی به آن‌ها دامن زده است. برای مثال، برخی گمان می‌کنند باروری ابرها باعث خشکسالی شده، یا کشورها عمداً آب‌وهوای ایران را دستکاری می‌کنند، یا تغییرات آب‌وهوایی صرفاً یک توطئه جهانی است. واقعیت آن است که ذهن پرسشگر مردم، بر اساس انتظاری که از طبیعت داشته‌اند، در جست‌وجوی توضیحی برای تناقض‌های اقلیمی سال‌های اخیر بوده است نه هیچ چیز دیگر.

ایران کشوری است با تنوع اقلیمی کم‌نظیر؛ در این سرزمین می‌توان نمونه‌ای از اغلب آب‌وهوای شناخته‌شده جهان را یافت. همین گستردگی موجب می‌شود بحث ترویج علم در حوزه آب‌وهوا بیش از هر زمان دیگری اهمیت یابد. با این حال، هنوز بسیاری از دانشگاهیان ضرورتی احساس نمی‌کنند که یافته‌ها و دانش تخصصی خود را با جامعه در میان بگذارند.

کتاب «هوا بی‌قلم مانده است» تلاشی است برای پر کردن این خلأ. این کتاب نقش «ترجمان علم» را ایفا می‌کند؛ به این معنا که مفاهیم پیچیده اقلیم و تغییرات آب‌وهوایی را به زبانی ساده و قابل فهم برای عموم مردم بازگو می‌کند. موضوعی که اگرچه سال‌هاست روزنامه‌نگاران و خبرنگاران حوزه محیط‌زیست در گزارش‌ها و مقالات خود به آن پرداخته‌اند، اما همچنان در بطن جامعه مغفول مانده است. یکی از دلایل اصلی این بی‌توجهی، نبود تعامل جدی و مستمر سازمان‌های متولی همچون سازمان هواشناسی و سازمان محیط‌زیست با رسانه‌هاست. همین فقدان ارتباط، زمینه‌ساز تداوم ابهامات در ذهن مردم شده است؛ ابهاماتی که کمتر در کشورهای توسعه‌یافته مشاهده می‌شود.

در حالی که نباید خود را با کشورهای پیشرفته مقایسه کنیم، اما پیامدهای تغییرات اقلیمی چنان عمیق است که هر فرد آگاهی را وادار می‌کند درباره آن بداند و بخواند. برای نمونه، کمتر شهروند اروپایی را می‌توان یافت که از تأثیر مستقیم تغییرات اقلیمی بر زندگی روزمره‌اش بی‌خبر باشد. اما در ایران، به دلیل مشکلات اقتصادی و اجتماعی، توجه به این موضوع اغلب در اولویت نیست و حتی گاه به‌عنوان موضوعی لوکس و غیرضروری تلقی می‌شود. حال آنکه واقعیت این است که تغییرات اقلیمی همانند بحران‌های اقتصادی می‌تواند بر امنیت، سلامت و کیفیت زندگی روزمره مردم تأثیر بگذارد.

نمونه‌های آشکار این تغییرات کم نیستند: سال‌هایی که خشکسالی فراگیر می‌شود و باران نمی‌بارد؛ شهرهایی که سال‌هاست بارش سنگین برف به خود ندیده‌اند؛ نسل‌هایی که خاطره‌ای روشن از زمستان و سپیدی برف ندارند؛ یا افزایش حشرات و موجودات موذی که بهداشت زندگی شهری را مختل می‌کند. اما شاید مهم‌ترین تهدید ناشی از تغییرات اقلیمی، «امنیت غذایی» باشد؛ مؤلفه‌ای که هم‌پای امنیت فیزیکی اهمیت دارد و امروز به‌طور مستقیم از سوی تغییرات آب‌وهوایی تهدید می‌شود. تأسف‌بارتر آنکه بسیاری از مردم نسبت به این خطر آگاهی کافی ندارند.

کتاب «هوا بی‌قلم مانده است» در چنین فضایی منتشر شده است؛ اثری که مجموعه‌ای از یادداشت‌ها و مقالات پیرامون آب‌وهوا و تغییرات اقلیمی در ایران را گردآوری کرده است. این نوشته‌ها حاصل کار پژوهشگران و روزنامه‌نگاران حوزه آب‌وهوا، سمانه نگاه و نیما فرید مجتهدی، طی یک دهه اخیر یعنی از سال ۱۳۹۲ تا ۱۴۰۲ است. هدف اصلی این مجموعه، ارائه مباحث پیچیده جوی به زبانی ساده‌تر برای عموم مردم است. هرچند در حوزه محیط‌زیست، کارشناسان در سال‌های گذشته حضوری ملموس در رسانه‌ها داشته‌اند، اما در حوزه هواشناسی و مسائل جوی، چنین حضوری کمتر به چشم می‌خورد.

یکی از دغدغه‌های محوری نویسندگان کتاب، نبود حضور جدی و مؤثر کارشناسان هواشناسی در فضای رسانه‌ای کشور است. آن‌طور که در کتاب آمده، در حالی که جهان با بحران‌های بزرگی همچون گرمایش زمین، تغییرات اقلیمی و خشکسالی‌های گسترده دست‌وپنجه نرم می‌کند، متخصصان و سازمان‌های علمی در بسیاری کشورها نقشی کلیدی در آگاه‌سازی جامعه و حتی در شکل‌گیری سیاست‌های کلان ایفا می‌کنند. در ایران اما رسانه‌ها کمتر از ظرفیت علمی این متخصصان بهره می‌گیرند و به همین دلیل گفت‌وگوهای عمومی در این زمینه غالباً سطحی و بدون پشتوانه علمی باقی مانده است.

کتاب تأکید می‌کند که سال ۱۴۰۲ نقطه عطفی در بروز بحران‌های جوی در ایران بود؛ از بارش‌های سیل‌آسا در برخی مناطق گرفته تا خشکسالی شدید در نقاط دیگر. این رویدادها نشان داد که جامعه بیش از هر زمان دیگری به تحلیل‌های دقیق و هشدارهای علمی نیاز دارد. نبود چنین تحلیل‌هایی سبب شده است که مردم و رسانه‌ها به شایعات یا برداشت‌های غیرکارشناسی روی بیاورند و از فهم درست واقعیت‌ها بازبمانند.

با وجود این، کتاب رویکردی صرفاً انتقادی ندارد، بلکه بر همکاری میان رسانه‌ها، روزنامه‌نگاران و سازمان‌های علمی تأکید می‌کند. نویسندگان معتقدند چنین همکاری ساختاریافته‌ای می‌تواند به انتشار اسناد علمی جامع، ساده‌سازی مفاهیم تخصصی و در نهایت جلب اعتماد عمومی بینجامد. در این میان، نقش روزنامه‌نگاری علمی بی‌بدیل است؛ روزنامه‌نگاران می‌توانند پلی باشند میان زبان علمی و فهم عمومی و مباحثی همچون گرمایش زمین، خشکسالی، تغییرات اقلیمی و پیامدهای آن‌ها را به شیوه‌ای روشن برای مردم بیان کنند.

کتاب «هوا بی‌قلم مانده است» همچنین به نمونه‌هایی از چالش‌های ملموس ایران اشاره دارد: سیلاب‌های ویرانگر در خوزستان و لرستان، ریزگردهای جنوب، بحران کم‌آبی در شمال و بسیاری موارد دیگر. این‌ها همگی نشانه‌هایی از وخامت اوضاع اقلیمی کشور است و به باور نویسندگان، اگر به‌درستی به آن‌ها پرداخته نشود، می‌توانند به تهدیدی برای امنیت اجتماعی، اقتصادی و حتی سیاسی کشور تبدیل شوند.

از نکات مهم کتاب، توجه به مسئولیت اجتماعی سازمان هواشناسی است. این سازمان باید داده‌ها و پیش‌بینی‌های علمی را نه‌تنها دقیق، بلکه به زبان ساده در اختیار جامعه قرار دهد. هرچند گام‌هایی در این مسیر برداشته شده، اما هنوز فاصله زیادی تا شرایط مطلوب وجود دارد.

در پایان کتاب، نویسندگان از همکاری روزنامه‌نگاران، کارشناسان و همکاران متعددی یاد کرده‌اند که در فراهم‌سازی این مجموعه نقش داشته‌اند. آن‌ها تأکید می‌کنند که مقالات گردآوری‌شده در این کتاب پیش‌تر در رسانه‌های مختلف منتشر شده و بازتاب‌دهنده دغدغه‌ای مشترک میان جامعه علمی و رسانه‌ای ایران است.

به‌طور کلی، «هوا بی‌قلم مانده است» اثری است که هم ارزش آموزشی دارد و هم کارکرد هشداردهنده. از یک سو جای خالی تحلیل علمی در رسانه‌ها را پر می‌کند و از سوی دیگر، جامعه را نسبت به خطرات بی‌توجهی به تغییرات اقلیمی آگاه می‌سازد. این کتاب می‌تواند منبعی ارزشمند برای روزنامه‌نگاران، دانشجویان و علاقه‌مندان به مسائل اقلیمی باشد و دعوتی است برای آغاز گفت‌وگویی گسترده‌تر میان علم و جامعه.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

پربازدیدترین

تازه‌ها

پربازدیدها