بهگزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) – رضا دستجردی: هشتم مهر مصادف با سیام سپتامبر، روز جهانی ترجمه است. این روز که از سال ۱۹۵۳/ ۱۳۳۲ به افتخار سنتجروم مترجم انجیل جشن گرفته میشود، فرصتی شد تا بعدها فدراسیون بینالمللی مترجمان در سال ۱۹۹۱/ ۱۳۷۰، با هدف نمایش همبستگی جامعه مترجمان جهان، این مناسبت را بهعنوان یک روز بینالمللی پیشنهاد کند. ایبنا بدین مناسبت، به گفتوگو با علی خزاعیفر صاحبامتیاز، مدیر مسئول و سردبیر فصلنامه علمی-فرهنگی «مترجم» پرداخته است. «غرور و تعصب»، «شریک مخفی و مرز سایه» و «روایت اگزیتانسیالیسم سارتر در ایران» از جمله آثار خزاعیفر هستند.
آقای خزاعیفر، ضمن تبریک روز مترجم به شما، بفرمائید پیام این روز برای مترجمان ایران چیست؟
تقویم ایران مملو از روزهایی است که به نام مشاغل، شخصیتها یا رویدادها ثبت شدهاند. در این میان، برخی روزها مثل روز پزشک یا روز معلم بهانهای برای تبریکگفتن و قدردانی کردن از کسانی است که روز به نام آنها ثبت شده، اما همه روزهای تقویم چنین کارکردی ندارند. روزهایی مثل «روز جهانی فلسفه»، «روز محیطزیست» یا «روز ترجمه» هشدار یا دعوتیاند برای تامل و بازاندیشی. فلسفه وجودی «روز ترجمه» نشاندادن جایگاه خطیر ترجمه در حیات فکری و فرهنگی جامعه است. ترجمه پلی است که دانش بشری را از مرزهای ملی عبور میدهد، فرهنگها را به گفتوگو مینشاند و حتی حافظه تاریخی ملتها را از نابودی نجات میدهد. از این منظر، تبریک گفتن به مترجم در این روز تقلیل دادن موضوع است زیرا به جای اندیشیدن به اهمیت و چالشهای ترجمه، آن را در حد یک آیین تشریفاتی فرو میکاهد. «روز ترجمه» روزی برای «سپاس فردی» نیست؛ روزی برای «آگاهی جمعی» است. فرصتی است برای اینکه جامعه بپرسد: ما چه اندازه به کیفیت ترجمه در کشور اهمیت میدهیم؟ چه تعداد از کتابهایی که میخوانیم ترجمههای دقیق و وفادار به متن اصلیاند؟ آیا مترجمان ما در شرایط عادلانه و شرافتمندانه کار میکنند؟ «روز ترجمه» اگر درست فهمیده شود، باید بهانهای برای گفتوگو باشد؛ گفتوگو درباره ضرورت تقویت آموزش ترجمه، حمایت نهادی از مترجمان، و توجه جدی به جایگاه فرهنگی آنان. در چنین نگاهی، «روز ترجمه» تبریک ندارد، بلکه تأمل دارد؛ فرصتی است برای بازاندیشی در سازوکار فعالیتی که هدفش پیوند دادن زبانها و فرهنگهاست. شاید علت اینکه در ایران برخی در این روز به مترجمان تبریک میگویند این است که «روز ترجمه» را «روز مترجم» نامیدهاند، حال آنکه اصل نامگذاری بینالمللی «روز ترجمه» است نه «روز مترجم». همین تفاوت کوچک، پیام را عوض میکند: روز ترجمه یادآوری یک رسالت فرهنگی جهانی است، نه صرفاً مناسبتی برای تبریک گفتن به کسانی که به این حرفه اشتغال دارند.

دلیل اختصاص این روز به ترجمه چیست و این روز چگونه با تاریخ و تجربه ترجمه در ایران پیوند میخورد؟
اتحادیه بینالمللی مترجمان (FIT) در سال ۱۹۹۱ روز ۳۰ سپتامبر (۸ مهر) را به افتخار سنت جروم «روز جهانی ترجمه» نامیده است. جروم در سده چهارم میلادی انجیل را از یونانی و عبری به لاتین ترجمه کرد و بعدها قدیس حامی مترجمان شناخته شد. یونسکو هم بعدها این روز را به رسمیت شناخت. پس ریشه نامگذاری در درجۀ اول مذهبی و سپس صنفی-فرهنگی است. بدین ترتیب «روز ترجمه» در ایران ریشهای ملی ندارد و حاصل یک اتفاق تاریخی در داخل کشور نیست، بلکه یک مناسبت بینالمللی است. مزیت این نامگذاری این است که ما را از مرزهای خودمان بیرون میبرد و یادآور میشود که موضوع، فقط مسئله یک کشور نیست؛ ترجمه ذاتاً عمل فراملی است؛ مترجم همیشه میان زبانها و فرهنگها رفتوآمد میکند. پس «بینالمللی بودن» این روز با ذات موضوع کاملاً سازگار است و حتی آن را معتبرتر میکند. در عین حال، در این روز باید یادآوری کرد که اگرچه این روز از دل تجربه تاریخی خود ما نیامده اما ایران نقش بسیار بزرگی در روایت جهانی ترجمه دارد (چه قبل از اسلام، چه در نهضت ترجمه بغداد و چه از دوران قاجار تا به امروز).
به نظر شما یکی از مهمترین موضوعاتی که در این روز باید مطرح شود چیست؟
به نظر من یکی از اساسیترین چالشهای پیشروی مترجمان، مسأله نظریه ترجمه است. منظورم از نظریه، یک نظریه خاص نیست؛ بلکه تأمل درباره چیستی و ماهیت ترجمه است. در بحثهای ترجمه، معمولاً ترجمه را یا اصلاً تعریف نمیکنند و آن را بدیهی میگیرند، یا اگر تعریفی میدهند، تعریفی ناقص و تقلیلگرایانه ارائه میشود. ترجمه زمانی بهدرستی تعریف میشود که همه عوامل دخیل در آن در نظر گرفته شوند: متن اصلی، نیت و سبک مؤلف، خواننده مقصد، فرهنگ خواننده مقصد، و زبان مقصد. تجربه ما در ایران نشان داده است که بسیاری از مترجمان تنها بر یکی از این عوامل تمرکز کردهاند و نسبت به سایر مؤلفهها بیتوجه ماندهاند.
برای رسیدن به تعریفی جامعتر، به گمان من باید ترجمه را در یک بستر گفتمانی تعریف کرد؛ بستری که خود با ذات ترجمه همخوانی دارد. هدف اصلی ترجمه چیزی جز برقراری پیوند میان دو فرهنگ نیست، و این هدف هیچگاه محقق نمیشود مگر آنکه ترجمه برای خواننده نوشته شود. اگر خواننده از معادله کنار گذاشته شود، ترجمه در حقیقت نقض غرض خواهد بود. منظور از توجه به خواننده تنها در نظر گرفتن فهم زبانی او نیست، بلکه شامل افق فکری، زبان مادری، و توانایی او در درک کامل متن نیز میشود. البته این به معنای نادیده گرفتن سایر عوامل نیست؛ هر متنی با توجه به جنس و کارکردش اقتضائات خاص خود را دارد. بنابراین تعریف مطلوب از ترجمه باید جامع و در عین حال منعطف باشد؛ تعریفی که همه مؤلفههای اثرگذار را در برگیرد و در عین حال با ذات فرهنگی ترجمه، یعنی «رساندن معنا و تجربه یک متن از یک فرهنگ به فرهنگ دیگر»، منافات نداشته باشد.

بجز مساله نظری درحال حاضر مهمترین چالشهای عملی که مترجمان ایران با آنها روبرو هستند چیست؟
ترجمه فعالیتی است که عوامل موثری در توفیق آن دخیلند. توفیق ترجمه صرفاً به مترجمان بستگی ندارد ضمن اینکه گاه مترجمان خود مهمترین عامل شکست پروژه ترجمه در یک کشور میتوانند باشند. ازجمله عواملی که در حال حاضر بر کیفیت ترجمه تاثیر منفی دارند عبارتند از: وضعیت اقتصادی جامعه، ناشران، فقدان ضابطه در انتخاب کتاب برای ترجمه، بنیه ضعیف بسیاری از مترجمان در زبان و ادبیات فارسی و کمبود ویراستاران دو زبانه. ولی شاید مهمترین این عوامل ناشران باشند. نشر ترجمه از ناشر شروع میشود نه از مترجم. بدون ناشر نه ترجمهای سفارش داده میشود نه ترجمهای چاپ میشود. ناشر میتواند بر کیفیت ترجمه، ویرایش و چاپ دخالت تام داشته باشد. ناشر حتی میتواند کاری را که نظام آموزشی ما نتوانسته انجام دهد در حد خود انجام دهد، یعنی مترجم و ویراستار تربیت کند و بنیه مترجمان در زبان و ادبیات فارسی را ارتقا دهد. بنابراین من در حال حاضر مهمترین مشکل در حوزۀ ترجمه را کمبود ناشران متعهد و زیادبود ناشران غیرآگاه یا بیاعتنا به رسالت فرهنگی میدانم. این را هم اضافه کنم که کارهای بسیار خوبی هم که در حوزۀ ترجمه صورت گرفته و میگیرد مرهون تلاش ناشران متعهد است.

با توجه به پیشرفتهای صورت گرفته در حوزه هوش مصنوعی، آیا ورود هوش مصنوعی به دنیای ترجمه در ایران تاثیری در وضعیت ترجمه ایجاد خواهد کرد؟
بله حتماً. من در دو مقاله که اخیراً در دو شماره مترجم (شماره های ۸۹ و ۹۰) نوشتهام به تفصیل دربارۀ این موضوع صحبت کردهام. هوش مصنوعی نه صرفاً یک ابزار ترجمه مثل فرهنگ لغت است، و نه قادر است جای مترجم را بگیرد. در ترجمه، هوش مصنوعی فراتر از ابزار و فروتر از هوش انسانی است چون خود قادر به ترجمه کردن و ویرایش کردن هم هست. چالش بزرگی که پیش روی مترجمان و ناشران قرار دارد شناخت دقیق ضعفها و توانائیهای هوش مصنوعی است. در حوزه فهم متن، هوش مصنوعی نعمت بزرگی است. بعد از این انتظار نمیرود در هیچ ترجمهای شاهد خطاهای ناشی از درک غلط متن باشیم. اما در حوزه عمل ترجمه، هوش مصنوعی فقط به کسانی میتواند کمک کند که خود مترجمان قابلی هستند و میتوانند در مورد ترجمه هوش مصنوعی به درستی قضاوت کنند و آن را اصلاح کنند. بنابراین گرچه هوش مصنوعی قادر است از بروز خطا در درک متن جلوگیری کند و حتی متن را ترجمه کند ولی کیفیت کار هوش مصنوعی فقط به کیفیت هوش انسانی بستگی دارد که بر آن نظارت و آن را هدایت میکند.
نظر شما