بهگزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) – رضا دستجردی: «دالان زنگزور و امنیت ملی ایران» نوشته غلامعلی مرادی دانشآموخته رشته روابط بینالملل و مهرداد صالحییگانه دانشجوی دوره دکتری همین حوزه، از تازههای نشر انتخاب است که مولفین در آن، به تبیین وجوه گوناگون دالان زنگزور پرداختهاند. پس از تحولات مرتبط با جنگ قرهباغ، قفقاز جنوبی با موقعیت ژئواستراتژیک خاص خود، توجه بیشتری از سوی برخی قدرتهای فرامنطقهای به سوی خود جلب نمود که بهباور مولفین، موضوع دالان زنگزور، فراتر از یک دالان ترانزیتی صرف میان جمهوری آذربایجان و نخجوان، درصدد ایجاد یک دگرگونی ساختاری در نظم ژئوپلیتیکی منطقه است که پیامدهای آن میتواند تهدیدی جدی علیه امنیت ملی ایران باشد.

مولفین در این کتاب، با نگاه به بحران قرهباغ و طرح ایجاد دالان زنگزور، تهدیدات ژئوپلیتیکی، اقتصادی و فرهنگی این تحولات را بر امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران بررسی میکنند. این اثر با ردیابی تاریخی بحران از دوران شوروی تا جنگهای اخیر ۲۰۲۰ و ۲۰۲۳، نشان میدهد که چگونه دخالت بازیگرانی چون ترکیه، اسرائیل و روسیه، مرزهای شمالی ایران را در معرض خطر قرار داده و میتواند به انسداد مسیرهای ترانزیتی، تضعیف روابط اقتصادی و تقویت پانترکیسم منجر شود. کتاب با بهرهگیری از مدل مدیریت بحران مایکل برچر و روش ردیابی فرایند، نهتنها چالشها را تحلیل میکند، بلکه طرحی عملی برای مقابله با این تهدیدات پیشنهاد میدهد.
برای درک اهمیت کتاب، باید به ریشههای بحران قرهباغ بازگشت. همانطور که در فصل اول کتاب توصیف شده، اختلاف بر سر قرهباغ بین آذریها و ارامنه پس از جدایی این منطقه از ایران وجود داشته، اما درگیریهای جدی از انقلاب روسیه در سال ۱۹۰۵ آغاز شد. نویسندگان نشان میدهند که چگونه این درگیریها از باکو به شوشی، گنجه، نخجوان و ایروان گسترش یافت و هزاران کشته بر جای گذاشت. در دوران شوروی، قرهباغ بهعنوان منطقهای خودمختار در قلمرو آذربایجان قرار گرفت، اما با سیاست گلاسنوست گورباچف در سال ۱۹۸۸، زخمهای کهنه سر باز کرد. درخواست ارامنه برای الحاق قرهباغ به ارمنستان، تظاهرات در استپاناکرت و شعار «یک قوم، یک جمهوری»، جرقه بحران را زد.
فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در سال ۱۹۹۱، بحران را به جنگ تمامعیار تبدیل کرد. جنگ اول قرهباغ (۱۹۹۱-۱۹۹۴) با آتشبس مسکو پایان یافت، اما صلح پایداری برقرار نشد. نقضهای مکرر آتشبس، از جمله جنگ چهارروزه ۲۰۱۶ که بیش از صد کشته بر جای گذاشت، نشاندهنده شکنندگی وضعیت بود. نویسندگان تأکید میکنند که تغییرات ژئوپلیتیکی، همچون تضعیف شوروی، نقش کلیدی در شعلهور شدن درگیریها داشت. جنگ دوم قرهباغ در سال ۲۰۲۰، با کمک ترکیه و اسرائیل به آذربایجان، منجر به بازپسگیری مناطق اشغالی شد و آتشبس ۱۰ نوامبر ۲۰۲۰، جمهوری آرتساخ را محاصره کرد. نهایتاً در سال ۲۰۲۳، حمله آذربایجان منجر به انحلال آرتساخ و خروج ارامنه شد. این تحولات، پیکربندی جدیدی در قفقاز جنوبی ایجاد کرد و دالان زنگزور را بهعنوان یک چالش راهبردی برجسته ساخت.
کتاب نشان میدهد که چگونه عوامل خارجی – از روسیه و ترکیه تا آمریکا و اسرائیل – بحران را شکل دادهاند. ترکیه با تسلیحات، تبلیغات و بهکارگیری گروههای تروریستی، مسیر جنگ را تغییر داد، در حالیکه روسیه بهعنوان میانجی عمل کرد. ایالاتمتحده و گروه مینسک نیز نقش داشتند، اما منافع ژئوپلیتیکیشان در اولویت بود. این تحلیل، بحران را نهتنها یک درگیری محلی، بلکه بخشی از بازی بزرگ قدرتها میبیند.
فصل دوم کتاب به طرح دالان زنگزور اختصاص دارد. این دالان، مسیری ترانزیتی از خاک ارمنستان است که آذربایجان را به نخجوان متصل میکند و میتواند مرز ایران-ارمنستان را قطع کند. نویسندگان ویژگیهای جغرافیایی و تاریخی منطقه را بررسی میکنند و این سوال را مطرح میکنند که «چرا روسیه از آن حمایت میکند؟» پاسخ در توافقهای ژئوپلیتیکی نهفته است. روسیه میخواهد نفوذ خود را حفظ کند، در حالیکه ترکیه و آذربایجان به دنبال تعمیق روابط هستند. توافق تهران-باکو بر سر دالان ارس، بهعنوان گامی موقت پیشنهاد شده، اما نویسندگان هشدار میدهند که دالان زنگزور میتواند این تعادل را برهم زند.
در سال ۲۰۲۵، تحولات جدیدی رخ داده که اطلاعات بهروز کتاب را نشان میدهد. بر اساس گزارشها، آمریکا نقش کلیدی در میانجیگری ایفا کرده و توافق «مسیر ترامپ برای صلح و رفاه بینالمللی» Trump Route for International Peace and Prosperity (TRIPP) به امضا رسیده که حقوق توسعه انحصاری منطقه را به ایالاتمتحده میدهد. این توافق، دالان را به یک مسیر ۴۴ کیلومتری تبدیل کرده که آذربایجان را به نخجوان وصل میکند و میتواند تجارت منطقهای را تا ۵۰-۱۰۰ میلیارد دلار افزایش دهد. ترکیه نیز عملیات ساخت خط ریلی قارص-دیلوجو را آغاز کرده، که گام مهمی برای تکمیل دالان است. این تحولات، مدل آمریکایی مدیریت دالان را نشان میدهد، که در آن، ایالاتمتحده بهدنبال کاهش هزینههای انرژی اروپا و مقابله با روسیه است.
فصل سوم کتاب به تهدیدات ژئوپلیتیکی میپردازد. نویسندگان با اشاره به دکترین بنگوریون نشان میدهند که چگونه اسرائیل ایران را محاصره میکند و اتحاد باکو-تلآویو میتواند به تجزیه ایران منجر شود. دالان زنگزور، با قطع مرز ایران-ارمنستان، دسترسی ایران به قفقاز را محدود و عدمدسترسی آذربایجان به نخجوان را حل میکند، اما به قیمت امنیت ایران. در سال ۲۰۲۵، این تهدیدات تشدید شد. توافق صلح ارمنستان-آذربایجان در واشنگتن، دالان را برقرار کرده و نگرانیهای تهران را افزایش داده است. ایران مخالف احداث دالان از سوی شرکتهای آمریکایی است، زیرا میتواند کشور را از منطقه جدا کند. بازدید پزشکیان از ارمنستان برای گفتوگو در خصوص این دالان، نشاندهنده تلاشهای دیپلماتیک است. همچنین، احتمال حضور ناتو و آمریکا در منطقه، قفقاز را به بازیچه تبدیل میکند. این تغییرات، موازنه قدرت را به نفع ترکیه و آذربایجان برهم میزند و ایران را در موقعیت ضعیف قرار میدهد.
فصل چهارم بر تهدیدات اقتصادی تمرکز دارد. دالان زنگزور، مسیرهای تجاری ایران از طریق ارمنستان را رقابتپذیر کرده، ترکیه با پروژههای انرژی قفقاز، چالشهایی برای ایران ایجاد میکند. نیز این دالان، سدی در برابر دالان خلیجفارس-دریای سیاه است و میتواند برتری ترانزیتی ایران را پایان دهد. تحولات سال ۲۰۲۵ نشان میدهد که این دالان میتواند حملونقل کالا را افزایش دهد و تجارت ترکی را تقویت کند. علیاف پیشبینی کرده که راهاندازی دالان، حجم مبادلات را افزایش میدهد. این برای ایران به معنای تضعیف روابط اقتصادی با قفقاز است. تحلیلگران روس معتقدند حتی برای روسیه و ایران، مزایایی همچون دسترسی آسان به ترکیه وجود دارد، اما بسیار پر ریسک است. بهعلاوه، دالان بهعنوان یک شریان جدید رشد، اتصال به آسیای مرکزی را تسهیل میکند، اما ایران را به کشوری حاشیهای بدل میسازد.
فصل پنجم به بعد فرهنگی موضوع میپردازد. پانترکیسم، ابزار دالان زنگزور برای تجزیه ایران است. تحولات سیاسی میتواند هویت فرهنگی مناطق مرزی را تحت تأثیر قرار دهد. در سال ۲۰۲۵، دالان افقهای جدیدی برای جهان ترک باز میکند که میتواند تجارت و اعتماد را افزایش دهد، اما برای ایران، تقویت پانترکیسم موجب تهدید است. نمایندگان مجلس ایران تأکید کردهاند که چنین طرحهایی منافع منطقه را تهدید میکند.
فصل پایانی کتاب، طرحی علیه دالان زنگزور ارائه میدهد. در این فصل، نویسندگان با بهرهگیری از مصاحبه با نخبگان و منابع مکتوب، راهکارهایی همچون تقویت دیپلماسی با ارمنستان و روسیه پیشنهاد میکنند.
«دالان زنگزور و امنیت ملی ایران» در ۲۳۳ صفحه بههمت نشر انتخاب منتشر شده است.
نظر شما