سرویس دین و اندیشه خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - وحید بهرامی عین القاضی: در جهانی که نامها، جای معنا را گرفتهاند، و اسامی بزرگتر از پرسشهایشان فهمیده میشوند، کتابی در سکوت برمیخیزد و سؤال میپرسد: آیا آنچه ما خواندهایم واقعاً اندیشه سیاسی بوده است؟ آیا واقعاً با مفاهیم زیستهای چون عدالت، قدرت، فضیلت و مقاومت گفتوگو کردهایم؟ یا صرفاً نامهایی را حفظ کردهایم که هیچ نسبتی با بحرانهای اکنون ندارند؟
۱) تازگی و تفاوت کتاب با کتابهای مشابه: جایی که مفاهیم پیش میروند و نامها جا میمانند
کتاب تاریخ اندیشه سیاسی در غرب اثر جان مارو، که در ترجمه فارسی با عنوان منظومهی فکر سیاسی در غرب منتشر شده است؛ نه روایتی خشک از بزرگان اندیشه، نه مرور سطحی تاریخ سیاست، بلکه تلاشی برای بازخوانی مفاهیم بنیادین سیاست، آنگونه که در بستر زمان تغییر کردهاند، به چالش کشیده شدهاند و گاه، دوباره متولد شدهاند. این کتاب تاریخ نیست، تبارشناسی است؛ کتابِ رخدادهای سیاسی نیست، بلکه کتابِ گسستها و تداومهای مفهومی است.
در این اثر، «سیاست» دیگر فقط نامی برای حکومت نیست؛ بلکه میشود میدان درگیری اندیشهها بر سر اینکه چرا قدرت باید وجود داشته باشد؟ چه کسی باید آن را در اختیار گیرد؟ و از کجا مشروعیت میگیرد؟
نویسنده، جان مارو، خواننده را به درون یک منظومه مفهومی میبرد که در آن، واژهها بیطرف نیستند، بلکه حامل تاریخاند. عدالت، دیگر یک آرمان نیست، بلکه میدانی از جدالهای هزارساله است؛ مقاومت، نه واکنش به زور، بلکه تبلور اندیشهایست که میپرسد: اطاعت تا کجا فضیلت است، و از کجا خیانت به خِرد؟
تفاوت اصلی این کتاب با آثار رایج در همینجاست: اغلب مقدمهها به اندیشمندان میپردازند، اما مارو به مفاهیم نظر دارد؛ اغلب به ترتیب زمانی وفادارند، اما این کتاب بر الگوهای مفهومی حرکت میکند. در آن، افلاطون نه صرفاً آغازگر، که یکی از صداها در گفتوگویی است که تا نیچه، مارکس، میل و فراتر از آن تا همین قرن حاضر ادامه مییابد.
این اثر با همان پرسشهایی سروکار دارد که هنوز در قلب سیاست مدرن میتپند:
آیا قدرت باید محدود باشد یا مطلق؟
چه کسی حق دارد فرمان دهد؟
آیا نافرمانی میتواند شکل برتر وفاداری باشد؟
و اساساً، سیاست برای چیست؟ برای نظم؟ فضیلت؟ آزادی؟ یا بقا؟

منظومه فکر سیاسی در غرب نه فقط تاریخ تحول مفاهیم را ترسیم میکند، بلکه نشان میدهد چرا برخی واژهها هنوز ما را تسخیر میکنند. در دنیایی که گفتار سیاسی به کلیشهها تقلیل یافته، این کتاب به ما یادآوری میکند که سیاست، پیش از آنکه برنامهای برای اداره کشور باشد، شیوهای از اندیشیدن درباره انسان و جهان اوست.
ترجمه فارسی این اثر نیز کوشیده تا این بار مفهومی را به متن منتقل کند، نه صرفاً واژگان را. با تصحیح لغزشهای رایج و بازیابی معناهای اصلی واژگان، زبان فارسی را دوباره به ساحت اندیشه سیاسی نزدیک کرده است. این، دعوتیست برای آنان که هنوز به قدرت مفاهیم باور دارند.
۲) ساختار مفهومی کتاب: نقشهای برای بازاندیشی سیاست از غایت سیاست تا مشروعیت مقاومت
اگر اغلب کتابهای رایجِ اندیشه سیاسی، همچون موزهای مرتب، اندیشمندان را از یونان تا آمریکا در قابهایی جداگانه میچینند، کتاب جان مارو راه دیگری میرود. او نه با اسامی، که با مفاهیم کار دارد. نه با ترتیب زمانی صرف، که با سیر درونی تحولات ذهن سیاسی. نتیجه، کتابی است که بیشتر شبیه به یک نقشهی مفهومی زنده است تا «تاریخ» به معنای متعارف آن.
کتاب بر پایهی چهار محور اصلی سامان یافته که بهجای «چه کسی چه گفت»، میپرسد:
۱. غایت قدرت سیاسی چیست؟
۲. چه کسانی باید حکومت کنند؟
۳. قدرت چگونه باید اعمال شود؟
۴. چگونه و با چه دلایلی میتوان در برابر آن مقاومت کرد؟
هر یک از این چهار محور، همچون رودی است که از دل تاریخ غرب عبور کرده و در هر مقطع، زمین را شکافته و دوباره شکل داده است. درونمایههایی همچون نظم، عدالت، فضیلت، آزادی، قانون طبیعی، حکومت نخبگان، دموکراسی، اطاعت، مشروعیت، مقاومت، و انقلاب، نه بهعنوان اصطلاحاتِ مستقل، بلکه در پیوند با یکدیگر فهمیده میشوند. هیچ مفهومی در این کتاب ایستا نیست؛ همه در حال ستیز، تغییر و بازتعریفاند.
در فصلهایی که به «غایت سیاست» اختصاص دارد، تقابل میان دو سنت بنیادین به تصویر کشیده میشود: سنتی که سیاست را برای تحقق فضیلت اخلاقی میخواهد، و سنتی که آن را ابزاری برای تأمین نظم و بقا میداند. از افلاطون تا ماکیاولی، از آکویناس تا بنتام، از روسو تا میل، مفاهیم نه بهعنوان پاسخهای حاضر، بلکه بهمثابه میدانهای کشمکش مطرح میشوند.
در بخشهایی که به «چگونگی سیاست» میپردازد، نویسنده نشان میدهد که تقسیمبندیهای کلاسیک (سلطنت، آریستوکراسی، دموکراسی) چگونه در سنتهای مدرن به نظریههای نخبهگرایی، اقتدارگرایی مدرن، یا حتی مردمسالاری تودهای ترجمه شدهاند. هیچ شکلی از حکومت، بهخودیخود «خوب» نیست؛ بستگی دارد که در پاسخ به کدام پرسش، و در کدام بستر شکل گرفته باشد.
بخش مربوط به «چگونگی اعمال قدرت» به یکی از پربارترین و چالشیترین مباحث کتاب بدل میشود. از قانون طبیعی تا قانون وضعی، از محدودیت قدرت تا نظریههای مشروطه، از نافرمانی مدنی تا مشروعیت دولت مطلقه، همه در این بخش، در نسبت با دغدغههایی بسیار امروزی بازخوانی میشوند.
و در نهایت، جان مارو در بخشی ویژه به نظریههای مقاومت میپردازد؛ مقاومت نه فقط در معنای سیاسی و انقلابی، بلکه در معنای فلسفی: لحظهای که انسان در برابر شکل مستقر قدرت میایستد، زیرا دیگر نمیتواند اطاعت کند. این بخش از کتاب، از قرون وسطی تا مارکس و گاندی، طیف وسیعی از نظریهها را در بر میگیرد و نشان میدهد چگونه هر مقاومت، پیش از آنکه عمل باشد، یک موضع مفهومی است.
ویژگی مهم ساختار کتاب، آن است که مفاهیم را همچون زنجیرههایی بههم پیوسته ارائه میدهد. اندیشهها نه در اتاقهای دربسته، بلکه در نسبت با زمینهی تاریخی، اخلاقی، و بحرانهای زمانهشان معرفی میشوند. مارو با مهارتی کمنظیر نشان میدهد که چرا مثلاً توماس هابز نمیتوانست چیزی جز «حاکم مطلق» بیندیشد؛ یا چرا جان لاک، بهرغم باور به حقوق طبیعی، نظریهی انقلاب را بهدقت محدود میکرد.
این رویکرد، بیش از آنکه دانش انباشته عرضه کند، حس اندیشیدن به خواننده میدهد. مخاطب نه فقط میفهمد که «چه گفته شد»، بلکه درمییابد که «چرا چنین اندیشیده شد» و «چه چیزی در آن زمانه اندیشیدنی نبود».
برای همین، منظومه فکر سیاسی در غرب نه صرفاً کتابی آموزشی، بلکه راهنمایی است برای بازاندیشی در خود اندیشیدن سیاسی؛ پرسشی همیشگی که از درون سیاست مدرن ایران نیز میتوان دوباره طرحش کرد:
چرا برخی پرسشها، در زمانههایی خاص، ناپدید میشوند؟
و بازگشت به آنها چه نسبتی با آزادی دارد؟
۳) چرا باید این کتاب را اکنون بخوانیم؟
ما در زمانهای زندگی میکنیم که سیاست، نه یک مسئله فکری، که یک بحران روزمره شده است. سیاستی که هر روز در اخبار، شبکههای اجتماعی، تصمیمهای اجرایی، هیاهوهای رسانهای یا سکوتهای سرنوشتساز جلوه میکند. اما زیر این همه نشانههای سطحی، پرسشی بنیادی در حال محو شدن است: سیاست چیست؟
این کتاب، بازگشت به همین پرسش فراموششده است.
در فضای آموزشیای که مفاهیم سیاسی را با حفظ تعاریف و پر کردن گزینههای تستی به دانشجو میآموزد، منظومه فکر سیاسی در غرب راهی دیگر پیشنهاد میکند: ورود به تاریخ اندیشه، نه بهعنوان گذشتهای تمامشده، بلکه همچون میدان مبارزهای که هنوز ادامه دارد. مبارزهای میان آنچه باید باشد و آنچه هست، میان اقتدار و مقاومت، میان شکل حکومت و معنای آن.
ما اغلب سیاست را از بیرون تماشا میکنیم، بیآنکه بدانیم چگونه اندیشههایی چون «حق»، «عدالت»، «قانون»، «قدرت»، «اطاعت» یا «آزادی»، طی هزاران سال شکل گرفتهاند، تغییر کردهاند، به بنبست رسیدهاند یا دوباره احیا شدهاند. این کتاب، شما را به درون آن فرایند میبرد. نه برای اطلاعات بیشتر، بلکه برای بینش عمیقتر.
چرا باید این کتاب را اکنون بخوانیم؟
زیرا امروز، سیاست بیش از همیشه به اندیشیدن نیاز دارد؛ نه به شعار، نه به تکرار، بلکه به فهم.
زیرا در زمانهای که زبان از معنا تهی شده، باید دوباره به واژگان فکر کرد. زیرا بدون دانستن اینکه چگونه فکر سیاسی شکل گرفته، نقد آن نیز ناممکن میشود.
این کتاب، مخاطب خود را جدی میگیرد. نه با سادهسازی، نه با تحمیل، بلکه با دعوت به مشارکت در بازاندیشی مفاهیم. بهجای فروکاستن اندیشه سیاسی به الگوهای آماده، از ما میخواهد خود در متن اندیشه قدم بگذاریم؛ قدم به قدم، در کنار افلاطون، آکویناس، هابز، لاک، روسو، مارکس، میل، آرنت، و دیگرانی که هر یک، در زمانهی خود، پرسشی تازه طرح کردند یا پاسخی متفاوت دادند.
ترجمهی این اثر نیز، نه با هدف تزئین قفسههای آکادمیک، بلکه با دغدغهی بازیابی قدرت مفاهیم انجام شده است. تلاشی است تا واژهها دوباره حامل معنا شوند، و دانشجو، استاد، و خواننده عمومی، بتوانند به زبان سیاست بیندیشند، نه صرفاً دربارهاش بخوانند.
اگر بهدنبال کتابی هستید که فقط «دانستههای بیشتر» در اختیار شما بگذارد، این کتاب مناسب شما نیست.
اما اگر هنوز باور دارید که واژگان سیاسی، باید از دل بحرانها، آرمانها، آزمایشهای فکری و رنجهای انسانی سر برآورند، این کتاب شما را صدا میزند.
پرسشهای بزرگی در این کتاب طرح شدهاند؛ پرسشهایی که روزی مفاهیمی را ساختهاند که جهان را تغییر دادند. شاید حالا وقت آن است که ما هم، در گوشهای از این منظومه، دوباره بپرسیم:
سیاست برای چیست؟
اگر قرار است چیزی را از نو بسازیم، بهتر نیست از اندیشه آغاز کنیم؟
نظر شما