جمعه ۲۸ شهریور ۱۴۰۴ - ۰۹:۴۸
فاتح تهران ناتوان از پرداخت انعام پستچی

محمد ولی خان تنکابنی، سپهسالار فاتح تهران با آن حشمت و جاه، و نیروهای وابسته که گاه گفته شد به هزار نوکر می‌رسید، فرد ثروتمندی که در برهه‌ای خود یک تنه حقوق همه عوامل دولت را در زمان عهده‌داری مسولیت ریاست وزرایی پرداخت کرده بود در وضعیتی قرار گرفت که فی‌المثل نتوانست به مامور پستی که برایش نامه‌ای آورده بود انعامی پرداخت کند!

‌سرویس تاریخ و سیاست خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - فضل‌الله ایرجی کجوری؛ پژوهشگر و مولف کتاب «یادداشت‌های ولی خان تنکابنی»: اواخر تابستان مصادف با سالروز مرگ خودخواسته یکی از شخصیت‌های تأثیرگذار و مهم تاریخ ایران در اواخر دوره سلطنت قاجاریه است. محمد ولی خان تنکابنی (خلعتبری) که القاب متعددی را به سبب خدمات نظامی و اداری از دوره سلطنت ناصرالدین شاه تا حکومت احمد شاه قاجار کسب کرد که مشهورترین آنها نصرالسلطنه، سپهدار تنکابنی و سپهسالار اعظم بود. هم ولایتی‌ها و هم زبانانش نیز لقب تاجبخش را بر آن القاب حکومتی برای او؛ که شخصی متنفذ در سراسر ایران بویژه در شمال ایران و به‌طور خاص در غرب مازندران بود؛ افزودند.

فاتح تهران ناتوان از پرداخت انعام پستچی
فضل‌الله ایرجی کجوری

محمد ولی خان در خانواده‌ای متنفذ، زمیندار و ثروتمند در ییلاقی از منطقه تنکابن مازندران متولد شد. وی علاوه بر ماموریت‌های نظامی و اداری که از دوره ناصرالدین شاه در قسمت‌های شمالی ایران اعم از استر آباد، مازندران، گیلان، آذربایجان، اردبیل و مشکین شهر داشت؛ باز به سبب همان وظایف و تکالیف اداری بیشتر در تهران روزگار گذراند. پدر محمد ولی خان تنکابنی از ملاکانی بود که هم به دلیل ثروت و هم سابقه خدمت پدرش محمد ولی خان (اول) ملقب به ساعدالدوله که از فرماندهان قوای محمدشاه قاجار در جنگ هرات بود و در آن میدان نبرد کشته شد؛ فردی متنفذ، ثروتمند و معتبر در روزگار خود شمرده می‌شد.

محمد ولی خان پسر با استفاده از این موقعیت خاندانی و به مدد استعداد و تلاش خود به مراتب بالاتری هم از نظر ملک و مال و ثروت و هم از جهت نفوذ و اعتبار و هم موقعیت‌های نظامی و اداری در دولت قاجار نائل شد. به طوری که از خدمات نظامی نه چندان پر اهمیتی چون فرماندهی فوجی محلی بزودی به فرماندهی قوای محافظ پایتخت و سپس در چند ماموریت نظامی مسولیت سرکوبی شورشیان از جمله مزاحمت‌های ترکمن‌های یموت و گوکلان و تکه در سوریه جنوبی اترک را یافت. زمانی نیز امتیاز ضرب سکه به او واگذار شد که احتمال تقلب و تخلف موجب سلب این امتیاز از او شد. زمانی نیز بخشی از گمرک شمال ایران به وی سپرده شد.

فاتح تهران ناتوان از پرداخت انعام پستچی

محمد ولی خان در تکاپوهای افزایش ثروت امتیاز استخراج نفت در بخشی از مازندران را از ناصرالدین شاه دریافت کرد که بعدها به یک تاجر گرجستانی تبعه روس بنام «خوشتاریا» واگذار کرد. سپهدار تنکابنی در همین تلاش‌هایی که برای برکشیدن خود داشت به مقام وزارت گمرکات در زمان مظفرالدین شاه رسید. همچنین حکومت استرآباد، مازندران، گیلان، مشکین شهر و اردبیل و....نیز برای چندین بار در فهرست مسئولیت‌هایی است که به هر دلیل به وی واگذار شد.

یکی از رویدادهای تاثیر گذار دوره قاجار جنبش مشروطیت و حوادث ناشی از مطالبات مشروطه‌خواهی بود.حوادث ایام مشروطیت گویی همه را تحت تاثیر قرار داد. گاه افراد رفتار دوگانه‌ای نسبت به تحولات ناشی از این جنبش و تبعات آن در صیرورت این جنبش داشتند. بسته به تغییرات بینشی افراد بویژه تغییر در تمایلات سیاسی و انگیزه‌های اقتصادی و مدارج ترقی مرتبط با فرصت‌هایی که جنبش مشروطه‌خواهی ممکن بود برای افراد ایجاد کنند، کنش‌های متفاوتی از سوی کنش‌گران سیاسی و دولتمردان دوره قاجار دیده می‌شد. سپهدار تنکابنی در زمانی که جنبش مشروطه نضج می‌گرفت و می‌بالید در جرگه مخالفان این جنبش بود. به طوری که بعد از به توپ بسته شدن مجلس بدستور محمدعلی شاه و فرماندهی لیاخوف روسی، وی نیز همچنان بر مشی سابق بود و با شاه مستبد قاجار همکاری موثر می‌کرد. به‌گونه‌ای که پس از شعله‌ور شدن جنبش مشروطه‌خواهان تبریز، سپهدار تنکابنی (محمد ولی خان) بنابه خواسته عبدالمجید میرزا عین‌الدوله حاکم خودکامه آذربایجان و موافقت محمدعلی شاه، به فرماندهی فوجی گماشته شد که ماموریت داشتند تا مشروطه‌خواهان تبریز را سرکوب کنند. اما روزگار تقدیر دیگری را برای سپهدار تنکابنی تقریر کرد و او بدنبال اختلافاتی با عین‌الدوله متکبر؛ پنهانی با ستارخان و دیگر رهبران مشروطه‌خواه تبریز ارتباط برقرار کرد و با بخشی از قوای تحت فرمانش از محاصره تبریز دست کشید و روانه مازندران شد! در میانه راه محمدعلی شاه از وی خواست به پایتخت برگردد و نافرمانی نکند تا ماموریتی دیگر به وی واگذار کند اما محمد ولی خان به فرمان شاه تمکین نکرد و به بهانه سرکشی به املاک راهی شمال ایران شد. گرچه محمدعلی شاه به سبب این نافرمانی، محمد ولی خان را از همه مناصب دولتی و همه القاب خلع کرد اما او نه از کرده خود اظهار پشیمانی کرد و نه از کردارش عقب نشینی!

پس از به توپ بسته شدن مجلس، تکاپوهای مشروطه‌خواهان در خارج از ایران و در نقاط دورتر از مرکز شدت بیشتر و موثرتری گرفت. در گیلان مشروطه‌خواهان هنگامه‌ای بر پا کردند و با کشتن حاکم گیلان زمام امور را بدست گرفتند. ظاهراً هم زمان با ارتباط پنهانی سپهدار تنکابنی با مشروطه‌خواهان تبریز؛ مشروطه‌خواهان گیلان و شمال نیز از او خواستند به رشت بیاید و رهبری آنان را علیه محمدعلی شاه بر عهده گیرد. او نیز خواسته آنان را رد نکرد.

مشروطه‌خواهان شمال ترکیب نامتقارنی از نیروهای متاثر از جنبش سوسیال دموکراسی روسیه و قفقاز که برخی از آنان خود ایرانی نبودند (چون پانف بلغاری، یپرم خان ارمنی و…) تا مخالفان سنتی و مشروطه‌خواهان محافظه کاری را در بر می‌گرفت که ظاهراً هدف مشترکی را برای سرنگونی محمدعلی شاه و احیای مجدد مشروطه پیگیری می‌کردند و محمد ولی خان باید این اردوی در واقع ناهمگون را هدایت می‌کرد.

فاتح تهران ناتوان از پرداخت انعام پستچی
نقاشی فتح تهران در کاخ موزه سعدآباد در مرکز تصویر محمد ولی خان تنکابنی و سردار اسعد بختیاری دیده می‌شوند

مشروطه‌خواهان شمال ایران در هماهنگی با مشروطه‌خواهان اصفهان و بختیاری و تبریز و آذربایجان بسمت تهران به راه افتادند و پس از بهم پیوستن بختیاری‌ها و مشروطه‌خواهان شمال ایران در حوالی تهران، آنها به اتفاق در ۲۳ جمادی الثانی/۲۲ تیر ۱۲۸۸ وارد تهران شدند و پس از سه روز کشمکش با نیروهای نظامی حامی محمدعلی شاه در ۲۷ جمادی الثانی ۱۳۲۷ ه‌. ق / ۲۵ تیر ۱۲۸۸ ه‌.ش بر تهران استیلای کامل پیدا کردند و محمدعلی شاه را که به سفارت روسیه پناهنده شده بود از سلطنت خلع کردند.فاتحان با تشکیل شورایی از مشروطه‌خواهان امور را در دست گرفتند و به انتخاب وزرا پرداختند که سپهدار تنکابنی به وزارت جنگ رسید و کمی بعد رئیس الوزرا شد. ریاست وزرایی دو بار دیگر و جمعاً حدود دو سال و وزارت جنگ و وزارت داخله چند دوره در آن سال‌های پرحادثه برای سپهدار تنکابنی رقم خورد و بخاطر خدماتش به مشروطه توسط احمد شاه به لقب پر طمطراق سپهسالار اعظم ملقب شد.

مناصب نظامی و اداری برشمرده شده در کنار ثروت بسیار زیاد سپهسالار اعظم که در برخی منابع و بررسی‌های تاریخی یکی از بزرگترین زمینداران ایران در آن روزگار شمرده می‌شد و قسمت زیادی از املاکش در حاصلخیزترین و پر آب‌ترین منطقه جغرافیایی سرزمین غالباً خشک و کم آب ایران قرار داشت؛ از او فردی مقتدر و با نفوذ ساخته بود. اما حوادث روزگار و مداخله اجانب و بویژه جنگ جهانی اول که همه کشورها را تحت تاثیر قرار داده بود، پیامدی جز فقر، فلاکت، ورشکستگی، بیچارگی و گرسنگی توده مردم و ناکارآمدی دولت‌های اواخر سلطنت قاجار و آخرین سلطان فجر در پی نداشت.در این گیرودار ثروتمندان نیز بخش زیادی از ثروت‌شان را از دست دادند. پیروزی بلشویک‌ها گرچه قدری از فشارهای روسیه تزاری که نفوذی بی چون و چرا در بخش‌های وسیعی از ایران و بویژه بر سیاست و اقتصاد ایران داشت، کاسته بود. اما تاثیرات استقرار بلشویک‌ها در کشورهای منطقه از جمله ایران نیز یکی داستان است پر آب چشم!

در هیاهوی بی نظمی‌های ناشی از جنگ و مشکلات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی در ایران در سوم اسفند سال ۱۲۹۹ شمسی با حمایت انگلستان، کودتایی در همکاری سید ضیا و رضاخان میرپنج شکل گرفت و بار دیگر تهران فتح شد! پیامد این کودتا به قدرت رسیدن سید ضیاالدین طباطبایی و نخست وزیری او بود. کابینه سید ضیا؛ که در تاریخ به کابینه سیاه شهرت دارد؛ تنها سه ماه دوام داشت. بازداشت متنفذان یکی از سیاست‌های این دولت بود که سپهسالار تنکابنی نیز به عنوان یکی از همین متنفذان دستگیر و روانه بازداشتگاه شد و تا آخر کابینه سیاه در بازداشت ماند و کمی پس از نخست وزیری رضاخان متنفذان بازداشت شده و از جمله محمد ولی خان آزاد شدند.

پیش از این حوادث محمد ولی خان تنکابنی از مناصب دولتی و نظامی کناره می‌جست و در تفاهمی دو سویه کاری نیز از سوی شاه و رییس الوزرا و....به وی ارجاع نمی‌شد. در این موقعیت تنها رسیدگی به املاک و اموال در دستور کارش قرار داشت. محمد ولی خان خدماتی که به سلاطین قاجار انجام داد و ماموریت‌های سختی را که به انجام رساند، رشادت‌هایی که در میدان‌های جنگ و آشوب از خود نشان داد و مسئولیت‌های خطیری که به وی سپرده شد، نیز برخی از سوانح ایام را در حاشیه کتاب‌هایی که غالباً به همراه داشت و می‌خواند، از جمله دیوان حافظ و گلستان و بوستان سعدی و شاهنامه فردوسی و حتی نسخه‌ای از قرآن نوشت و از خود به یادگار گذاشت.

فاتح تهران ناتوان از پرداخت انعام پستچی

باری بر مبنای یادداشت‌های محمد ولی خان، پسران سپهسالار نیز که بالیده بودند، خودخواسته یا ناخواسته در متن برخی حوادث سیاسی قرار گرفتند. از جمله امیر اسعد که زمانی با برخی از نیروهای حامی میرزاکوچک خان (که برخی از فرماندهانشان پیش از این از نیروهای تحت فرمان محمد ولی خان بودند) علیرغم هشدار پدر، همسو شده بود.اما حوادث ایام رشته اتحاد را گسست و کار به گونه‌ای پیش رفت که جنگ بین متحدان سابق در گرفت و در پی شکست امیر اسعد، خانه وی در خرم آباد (مرکز حکومت تنکابن در آن روزگار) توسط فاتحان غارت شد. محمد ولی خان از این حادثه تاسف‌ها خورد و متاثر بود که توصیه‌های ناصحانه وی نشنیده گرفته می‌شود. پسر دیگرش علی اصغر خان با رضاخان میرپنج همراه شد و دل پدرش را برای این همسویی به درد می‌آورد و خان سالمند نمی‌توانست پسر را از این کارهای خودسر بازدارد.

بر مبنای همان یادداشت‌ها کشته شدن مشکوک علی اصغرخان در حین سوارکاری، دل پیرمرد را بیشتر به درد آورد و اندوهی تلخ وجودش را آزرد. در این اثنا و به مرور زمان که روزگار تلخی‌هایش را بیشتر به رخ سپهسالار پیر مصیبت‌زده نشان می‌داد. رهبر حکومت بلشویکی شوروی (لنین) اعلام کرد همه قراردادهای استعماری روسیه تزاری را یک جانبه لغو می‌کند. از جمله قراردادهای استعماری امتیاز تاسیس و فعالیت بانک استقراضی روسیه در ایران بود که توسط لنین لغو شد. اما البته سرزمین‌های اشغال شده بالاتر از رودخانه اترک و ارس را که بر اساس همان قراردادهای استعماری آخال و گلستان و ترکمنچای از ایران جدا شده بود را به ایران بازنگرداند! پس از انقراض سلطنت قاجاریه و استقرار سلطنت پهلوی، دولت که پیش از این اموال بانک استقراضی را مصادره کرده بود، از بدهکاران بانکی خواست که وام‌های بانک را با سودهای چندین ساله بدلیل عدم بازپرداخت به وزارت دارایی پرداخت کنند. در غیر این صورت وثیقه‌های ملکی آنان به نفع دولت ضبط خواهد شد.

محمد ولی خان که چندین سال قبل وامی را از بانک استقراضی دریافت کرده بود و املاکی را وثیقه وام‌های دریافتی قرار داده بود با مشکل مصادره املاک مواجه شد چون تادیه وام و سودهای متعلقه و به تاخیر افتاده، برایش مقدور نبود. ضمن آنکه محمد ولی خان می‌اندیشید که وی از بانک روسی و دولت روسیه وام گرفت نه از اموال دولت ایران، لذا تادیه آن هم ربطی به دولت ایران ندارد. اضافه بر این دیگر دولت پهلوی مقرر کرده بود که ملاکان اراضی باید به دولت مالیات پرداخت کنند و القاب افراد و خدمات آنان به شاهان قاجار موجب تخفیفی در پرداخت مالیات نمی‌شود! در این میانه سپهسالار تنها و بی سلاح در میانه میدان به تکاپو افتاد تا بتواند با قانع کردن سردارسپه یا مجلس شورای ملی و یا صاحب منصبان دولت از این فشار مالی رهایی پیدا کند اما گوش شنوایی برای درخواست محمد ولی خان افتاده از زین اسب وجود نداشت. مشکلات عاطفی نیز هر روز بیشتر عرصه را بر او تنگ می‌کرد. به طوری که یادداشت‌های مایوس کننده سپهسالار نشان از ناامیدی از حوادث روزگار و سوانح عمر و تنفر از دنیا و بازی‌های دنیا دارد. در هنگامه از دست رفتن همه آن سمت‌ها و موقعیت‌های نظامی و اداری، مشکلات عاطفی و نارضایتی از فرزندان و اقوام گریبان خان تنکابنی را گرفت و تصرف املاک و نادیده گرفتن اختیاراتش بر املاک شخصی‌اش بر او گران آمد و شاه خودکامه پهلوی نیز بر آن نبود تا زبان گفتگو با کارگزاران و عوامل دولت قاجار داشته باشد. از این رو به درخواست پیر سالیان خدمات نظامی و دیوان‌سالاری وقعی نمی‌گذاشتند! اگر تصور کنیم که آن سپهسالار فاتح تهران با آن حشمت و جاه، و نیروهای وابسته که گاه گفته شد به هزار نوکر می‌رسید، فرد ثروتمندی که در برهه‌ای خود یک تنه حقوق همه عوامل دولت را در زمان عهده‌داری مسولیت ریاست وزرایی پرداخت کرده بود در وضعیتی قرار گرفت که فی‌المثل نتوانست به مامور پستی که برایش نامه‌ای آورده بود انعامی پرداخت کند! حال او چکار باید می‌کرد؟ محمد ولی خان راه حل را در نوشتن وصیتی کوتاه برای تدفین بدون آداب خود به پسر بزرگترش و چکاندن ماشه تپانچه‌ای بر شقیقه خود دید تا دیگر شاهد این تالمات و رنج‌ها نباشد!

محمد ‬ ولی‬ خان‬ تنکابنی‬ ۲۷ شهریور ۱۳۰۵ ش در هشتاد سالگی جان باخت و در امامزاده صالح تجریش به خاک سپرده شد.‌

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

پربازدیدترین

تازه‌ها

پربازدیدها