سرویس هنر خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - محمد حسینی باغسنگانی، پژوهشگر؛ اگر رادیو را «عشق دوم» بهروز رضوی بدانیم، کتاب بیتردید «عشق نخست» اوست. رضوی سالها پیش از آنکه با صدای متمایز و گرمش در رادیو بدرخشد، در مطبوعات دهههای ۴۰ و ۵۰ خورشیدی حضوری فعال داشت.
او در مجلات فرهنگی آن دوران ستونی داشت که هر بار به معرفی یک کتاب تازه اختصاص مییافت. این ستون بهزودی به یکی از منابع قابلاعتماد اهل مطالعه بدل شد. بسیاری از شاعران و نویسندگان کتابهای تازه خود را برای او میفرستادند تا در همان ستون معرفی و نقد شوند.
رضوی بعدها در گفتوگویی در برنامه «کتابباز» یادآور شد که این بخش از کارش نه یک شغل، بلکه یک شوق بوده است: «کتابهای تازه را برایم میفرستادند، میخواندم، نقد میکردم و معرفی مینوشتم. آن سالها برای من دانشگاهی بود که از طریق آن با ادبیات معاصر زندگی کردم.»
همین مسیر مطبوعاتی، پلی شد برای ورود او به رادیو؛ رسانهای که بعدها به دومین عشق زندگیاش بدل شد. در رادیو، بهسرعت در کنار شاعرانی چون نادر نادرپور و مهدی اخوان ثالث قرار گرفت و با تکیه بر پیشینه ادبی و صدای کمنظیرش، به یکی از درخشانترین چهرههای گویندگی ایران تبدیل شد.
«کتاب شب»؛ حافظه جمعی ادبیات معاصر
برنامه «کتاب شب» که بیش از سه دهه است هر شب از رادیو تهران پخش میشود، بیتردید یکی از نمادینترین جلوههای پیوند رضوی با کتاب است. نویسندگی این برنامه برعهده محمدباقر رضایی و تهیهکنندگی آن برعهده رضا قربانی است. «کتاب شب» در اصل، تریبونی شنیداری برای معرفی ادبیات معاصر ایران و جهان است؛ متونی که اگر روی کاغذ میماندند شاید هرگز به گوش طیف گستردهای از مخاطبان نمیرسیدند.
راز ماندگاری این برنامه در دو عامل نهفته است: نخست، انتخاب هوشمندانه داستانها و کتابها از میان آثار نویسندگان برجسته؛ و دوم، صدای طلایی بهروز رضوی که متن را از سطح واژهها به جهان تجربه بدل میکند. بسیاری از مخاطبان ایرانی نخستین بار با داستانهای جلال آلاحمد، سیمین دانشور، رضا براهنی یا نویسندگان خارجی در قالب صدای رضوی آشنا شدند.
محمدباقر رضایی، نویسنده برنامه، در گفتوگویی تأکید کرده است: «هنگام نگارش متنهای کتاب شب، همیشه تصور میکنم این جملات قرار است با صدای آقای رضوی خوانده شود. همین تصور باعث میشود در انتخاب واژهها دقت و وسواس بیشتری داشته باشم.» این پیوند میان قلم نویسنده و صدای گوینده سبب شد «کتاب شب» از یک برنامه رادیویی ساده فراتر رود و به سنتی فرهنگی و بخشی از حافظه جمعی ادبیات ایران بدل شود.
«هزاره ادب فارسی»؛ روایت صدا از هزار سال شعر و نثر
اگر «کتاب شب» به ادبیات معاصر میپردازد، «هزاره ادب فارسی» پروژهای بلندپروازانه است که قصد دارد تاریخ ادبیات ایران را در سه هزار قسمت روایت کند. این برنامه از آبان ۱۴۰۱ در رادیو فرهنگ آغاز شد و تاکنون حدود ۱۰۰۰ هزار قسمت آن پخش شده است.
نویسندگی و تنظیم برنامه برعهده محمدباقر رضایی است و تهیهکنندگی آن را محمدحسینی باغسنگانی انجام میدهد. اما ستون اصلی این بنا، صدای بهروز رضوی است. او متونی از تاریخ گرانسنگ ادبیات فارسی را بر پایه هشت جلو از دوره تاریخ ادبیات فارسی دکتر ذبیح الله صفا با نونویسی و نثری امروزی ارایه می دارد. رودکی، فردوسی، نظامی، حافظ و سعدی را با همان وقار و آهنگ ویژهای میخواند که گویی از دل تاریخ برآمده است. هر شب ساعت ۲۳:۳۰، هزاران شنونده به صدای او گوش میدهند و به کمک روایتش با میراث ادبیات فارسی پیمانی تازه میبندند.
مدیر گروه هنر و ادب رادیو فرهنگ، درباره این برنامه گفته است: «هزاره ادب فارسی تنها بازخوانی تاریخ نیست، بلکه نوعی تفسیر فرهنگی است. هدف ما نشان دادن حقیقت ادبیات ایران است؛ اینکه هر اثر چگونه محصول جامعه، اندیشه و تجربههای زمانه خود بوده است.» رضوی در این میان، نقش حلقه اتصال میان پژوهش مکتوب و تجربه شنیداری مخاطب را ایفا میکند.
از مطبوعات تا رادیو؛ خاطرات یک مسیر
بازگشت به کارنامه مطبوعاتی رضوی، نشان میدهد او همواره کتاب را در مرکز فعالیتهای خود قرار داده است. ستونهای مطبوعاتی او نه فقط معرفی ساده، بلکه نقد و تحلیل اجتماعی بودند. همین نوشتهها بود که نام او را در دهههای ۴۰ و ۵۰ بر سر زبانها انداخت.
او در گفتوگویی با «کتابباز» یادآوری میکند که بسیاری از شاعران و نویسندگان بزرگ کتابهای خود را به او هدیه میدادند تا درباره آنها یادداشتی بنویسد: «کتابها را با دستخط و امضا میآوردند، من میخواندم و سعی میکردم نکتهای تازه دربارهشان بگویم.» این خاطرات نشان میدهد که رضوی تنها یک گوینده نبود، بلکه در متن جریان فرهنگی و ادبی آن دوران حضور داشت.
ادبیات؛ عشق نخست و پایدار
رضوی بارها گفته است: «ادبیات عشق اول من است و رادیو عشق دوم.» همین جمله کلید فهم مسیر حرفهای اوست. حتی زمانی که در سینما یا تلویزیون بازی کرد، باز هم صدایش بود که به شخصیتها جان میبخشید. او در جمع شاعران معاصر نیز جایگاهی ویژه دارد. حسین منزوی را دوست نزدیک و شاعر محبوب خود میدانست و بارها اشعارش را خوانده است. با جلال آلاحمد و هوشنگ ابتهاج نیز دوستی و معاشرت داشت و از آنها بهعنوان مشوقان بزرگ خود یاد کرده است.
تجربهای معنوی؛ قرائت ترجمه قرآن
یکی از تجربههای کمنظیر رضوی قرائت کامل ترجمه فارسی قرآن کریم است. او ترجمه مسعود ریاعی را برگزید، چراکه به تعبیر خودش «فارسیترین» ترجمه موجود بود. این پروژه برای او تنها یک وظیفه حرفهای نبود، بلکه نوعی عبادت بود: «از بای بسمالله تا تای تمت» را با عشق و دقت قرائت کرد.
این تجربه نشان میدهد که برای رضوی، کتاب تنها یک کالای فرهنگی نیست، بلکه پلی است میان فرهنگ و معنویت. همانگونه که در ادبیات به دنبال حقیقت انسانی میگردد، در کتاب آسمانی نیز جستوجوی معنای زندگی را میبیند.
چرا دوبلور نشد؟
با وجود مهارت بیبدیل در صدا، رضوی هیچگاه دوبلور نشد. خودش میگوید: «در گویندگی من صددرصد هستم، اما در دوبله فقط پنجاه درصد؛ چون نیم دیگر شخصیت مربوط به تصویر است.» او ترجیح داد انرژیاش را در حوزهای صرف کند که صدا همه میدان را در اختیار دارد.
استمرار در هفتادسالگی
امروز در ۷۷ سالگی، همچنان هر شب پای میکروفن مینشیند و برای برنامههایی چون «کتاب شب» و «هزاره ادب فارسی» روایت میکند. محمدباقر رضایی درباره او میگوید: «اگر این برنامه مهم نبود، ۳۰ سال دوام نمیآورد. راز ماندگاریاش همراهی و صدای رضوی است.»
این استمرار نشان میدهد که رضوی حتی در زندگی روزمره نیز پیوندش با کتاب را حفظ کرده است. او همچنان اهل مطالعه است، کتابهای تازه را میخواند و در گفتوگوها از آثار جدید سخن میگوید.
نتیجهگیری: صدا و کتاب، دو بال پرواز
بهروز رضوی نمونهای نادر از هنرمندی است که کتاب و صدا را در کنار هم به کمال رسانده است. ستوننویسی در مجلات، ورود به رادیو، اجرای «کتاب شب» و «هزاره ادب فارسی»، قرائت قرآن و روایت آثار مستند، همه حلقههایی از زنجیرهای واحدند: زنجیره عشق به کلمه.
او نشان داده که کتاب تنها وقتی زنده است که با صدا پیوند بخورد؛ صدایی که از عمق جان برآید و با عشق ادا شود. رادیو نیز رسانهای است که با وجود پیشبینیها مبنی بر افولش در عصر تصویر، با صداهایی چون رضوی همچنان زنده و پویاست.
امروز اگر کسی بخواهد تاریخ شفاهی ادبیات معاصر ایران را مرور کند، ناگزیر باید به صدای بهروز رضوی گوش دهد؛ صدایی که کتاب را از صفحه کاغذ بیرون کشید و به حافظه جمعی یک ملت سپرد.
نظرات