یکشنبه ۳۰ شهریور ۱۴۰۴ - ۰۷:۵۴
روایتی نیش‌دار از نادیده گرفتن نژاد و جنسیت در کتاب‌های پزشکی

متیو هاچینسون، پزشک و کمدین بریتانیایی، در کتاب خاطرات خود با عنوان «آیا واقعاً شما دکتر هستید؟»، به نقد ساختارهای معیوب در نظام درمانی می‌پردازد. او در این اثر نشان می‌دهد چگونه پیش‌داوری‌های نژادی و جنسیتی، نه فقط در برخورد با بیماران، بلکه در متن کتاب‌های درسی پزشکی نیز ریشه دوانده و می‌تواند منجر به تشخیص‌های نادرست و حتی به خطر افتادن جان انسان‌ها شود.

سرویس بین‌الملل خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - الهه شمس: کتاب خاطرات متیو هاچینسون، آیا واقعاً شما دکتر هستید؟، که روایتی از تجربه‌اش به عنوان یک پزشک سیاه‌پوست در نظام درمانی بریتانیاست، با صحنه‌ای در بخش اورژانس آغاز می‌شود: بیماری با سردرد شدید «تندرآسا»، در میان درد وحشتناک خود فرصت می‌یابد تا به هاچینسون کنایه بزند که «خیلی ژولیده‌ای». نویسنده شرح می‌دهد: «من لباس اسکراب پوشیده بودم؛ همان لباس بیمارستانی شبیه پیژامه که تقریباً محال است بتوانی شیکش کنی.» و با خستگی نتیجه می‌گیرد که بیمار احتمالاً به چیز دیگری واکنش نشان داده است: «رنگ پوست، مو یا کلاً… حس‌وحال.»

شاید نتوان آن را «ریزتجاوز» نامید، اما این فرض که چون او سیاه‌پوست است پس احتمالاً متخصص نیست، نمونه‌ای کوچک از طیف وسیع پیش‌داوری‌هایی است که هاچینسون در کتابش با نگاهی تیز و نیش‌دار روایت می‌کند؛ از تعصبات بیماران نسبت به پزشکان و نادیده گرفتن جنسیت و نژاد در کتاب‌های درسی پزشکی گرفته تا نژادپرستی‌هایی که می‌توانند جان بیمار را به خطر بیندازند (زنان سیاه‌پوست چهار برابر بیش از سفیدپوستان در دوران زایمان جان خود را از دست می‌دهند).

هاچینسون که علاوه بر پزشکی، استندآپ کمدین نیز هست، می‌گوید نوشتن این کتاب درباره نژاد یک ضرورت بود، اما می‌افزاید: «با زنان غیرسفیدپوست صحبت کرده‌ام که حتی پیش از پرسش من گفته‌اند: در واقع بیشتر از رنگ پوست، زن بودنم علیه من عمل کرده است.» او ادامه می‌دهد: «همین‌طور، کتابی درباره پزشک بودن با وجود معلولیت هم نداریم؛ و نبود دسترسی به دانشکده پزشکی برای معلولان یک مشکل جدی است.»

این روحیه منصفانه که هر نکته را از زوایای مختلف بررسی می‌کند، فوراً نوع پزشکی را که او هست، نمایان می‌سازد. طنزنویسی و انگیزه نوشتن کتاب، نتیجه سال‌هایی است که به عنوان پزشک در اواسط دهه ۲۰۱۰ کار می‌کرد. «کمی از پزشکی دل‌سرد شده بودم و فکر می‌کردم چه کارهای دیگری می‌توانم انجام دهم. نهایتاً چند استندآپ اجرا کردم و واقعاً لذت بردم.» مهارت‌های استندآپ آن‌قدرها هم با پزشکی تفاوت ندارد: «باید جمعی از مردم را همراه خود کنی تا باور کنند می‌دانی چه می‌کنی.» کتاب گاهی شوخ‌طبعی نفس‌گیری دارد اما صرفاً برای خنده نوشته نشده است (یکی از پزشکان بخش زوال عقل روزی آن را «دامپزشکی برای آدم‌ها» نامید). روایت‌های درد بیمار مبتلا به لوپوس چنان دقیق و نزدیک است که خواننده حس می‌کند کنار او ایستاده است.

در بخشی از کتاب، هاچینسون به چالش‌های روماتولوژی و واداشتن بیمار به شرح دقیق نوع درد می‌پردازد. توصیفات خود او از درد—از سنگ کلیه گرفته تا آرتریت روماتوئید—آن‌قدر دقیق و ملموس است که بیشتر به شعر می‌ماند تا گزارش پزشکی. «ماهیت درد از نظر تشخیصی اغلب بسیار مهم است؛ بنابراین وقت زیادی را صرف بررسی دقیق طبیعتش می‌کنیم. سردرد “تندرآسا” دقیقاً شبیه ضربه خوردن با پُشت چکش به سر است… درد قفسه سینه قلبی بیشتر شبیه فشار یا له‌شدگی است. درد تیز و چاقومانند ممکن است بیشتر با لخته خون در ریه همراه باشد. و البته کلمات تحت‌تأثیر فرهنگ، زبان و پیش‌زمینه آدم‌ها قرار دارند.»

در دنیای پزشکی، روماتولوژیست‌ها همان کسانی‌اند که وقتی همه آزمایش‌ها بی‌نتیجه مانده باشد، به سراغشان می‌روند. هاچینسون می‌گوید: «این تخصص ارتباط نزدیکی با ایمنی‌شناسی دارد؛ حوزه‌ای پرزرق‌وبرق و کاوشگر برای بیماری‌های عجیب و شگفت‌انگیز.» اما این کار می‌تواند فرساینده هم باشد. او دو رویکرد ممکن را شرح می‌دهد: یکی رویکرد مدیریتی که بیمار را به یک تصمیم دودویی تقلیل می‌دهد و دیگری، رویکردی انسانی‌تر که در آن پزشک می‌پذیرد بیمار «شاید در چارچوب مجموعه بیماری‌های ایمنی‌شناختی‌اش جای نگیرد. اگر وقت داشته باشی با او گپ بزنی… و بگویی: “می‌دانم دردی داری، هرچند هنوز علتش را پیدا نکرده‌ایم… اما می‌خواهم همچنان روی مشکلت کار کنم.”» از دید بیمار، این‌که احساس کند دردش جدی گرفته شده، بهتر از آن است که به‌خاطر پیدا نشدن علت، او را کنار بگذارند.

او می‌گوید حضور در دنیای کمدی و نشر «باعث شد ببینم پزشکی واقعاً نکات مثبت زیادی دارد. وقتی می‌بینی دیگران در کارهایشان چه می‌کشند، قطعیت و مسیر پیشرفت شغلی در نظام درمانی عالی به نظر می‌رسد.» اکنون که در آستانه کسب عنوان «مشاور» است—و احتمالاً آماده مواجهه با پرسش جدید «واقعاً شما مشاورید؟»—مصمم است روش رفتارش در کنار تخت بیمار یا نگاه کلی‌اش به کار را تغییر ندهد.

منبع: theguardian, Mon 1 Sep 2025

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

پربازدیدترین

تازه‌ها

پربازدیدها