به گزارش خبرنگار سرویس کودک و نوجوان خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، تصویرگریهای یگانه یعقوبنژاد امضای خاص خود را دارند؛ با شور و حال و سرزندهاند و حال و هوای داستان را به شکل سادهای که به دنیای کودکان نزدیک است، نشان میدهند. مجموعهی «یک جور دیگر» نوشتهی فاطمه سرمشقی از انتشارات سوره مهر برای کودکان و همینطور «خوبی چه رنگی است؟» نوشتهی زهرا شاهی از نشر افق از آثار جدیدیاند که او تصویرگریشان را بر عهده داشته است. این آثار جزو کتابهای تصویری محسوب میشوند؛ کتابهایی که تصویرگر هم نقش مهمی در روایت داستان ایفا میکند و به کمک شخصیتها و اتفاقات، باید داستان را به انتها برساند. همچنین دو جلد از مجموعه «انسانهای کوچک، آرزوهای بزرگ» از کتابهای فیل انتشارات گهگاه با تصویرگریهای این هنرمند جوان منتشر شده است. «روباه و کمک به دوستانش» هم اثر دیگری از یگانه یعقوبنژاد است. به مناسبت این آثار تازه برای کودکان، با او در مورد دنیای خلاقانهی ذهنی و شکل کار کردنش به گفتوگو نشستیم.
برای تصویرگری یک کتاب کودک چه مراحلی را طی میکنید؟ اول با نویسنده تعامل میکنید و یا ایده و طرح خودتان را پیاده میکنید؟
اگر با نویسنده از قبل همکاری کرده باشم، معمولاً میدانم که کار را بر چه اساسی پیش ببرم. اگر اولین همکاری با نویسنده باشد و در شرایطی که مدیر هنری این اجازه را بدهد حتماً در ابتدا با مولف مشورت میکنم و بعد با همکاری مدیر هنری کار را پیش میبرم. بعد از اتمام کارها آنها را به مدیر هنری نشان میدهم و اگر صلاح بداند با نویسنده به اشتراک میگذارد و ویرایش نهایی اعمال خواهد شد.
برای انتخاب داستان برای تصویرگری، چه معیارهایی را در نظر میگیرید و چه چیزهایی در داستان باید توجهتان را جلب کند؟
یکی از مهمترین نکات برای پذیرفتن یک پروژه برایم داستان و ماجرای آن است. داستانهایی که پیش از این کمتر به موضوعشان پرداخته شده باشد و تازگی داشته باشند، بهطور مستقیم به یک اتفاق یا نصیحت اشاره نداشته باشند، کودکان امروزی بیشتر به شنیدنشان نیاز داشته باشند و یا آنها را کمی از دنیای دیجیتال و فضای مجازی دور و به دنیای واقعی نزدیک کند ارزشمندهستند و میتوان در تصویرگری آنها نیز ابتکار نشان داد.

در کتاب «خوبی چه رنگی است؟» و مجموعهی «یک جور دیگر» با توجه به اینکه کتاب تصویری هستند، بخشی از بار داستانگویی بر دوش تصویرگر است و کلمهها حضور کمرنگتری دارند. در این نوع کتابها کار شما چقدر سخت میشود و با چه چالشهایی روبهرو میشوید؟
قطعاً کتابهای تصویری با متن کمتر یا حتی بدون متن (فقط شامل دیالوگ بین کاراکترها) خیلی سخت پیش میروند و در ابتدا باید کاراکترها را آنقدر جذاب انتخاب کرد که حین کار شما را خسته نکنند، اما اگر داستان به اندازهی کافی جذاب و پُرکشش باشد، روند تصویری به خودی خود راحت جلو میرود.

در مجموعهی «یک جور دیگر» چطور شخصیتهای زرافه، فیل یا گورخر را سعی کردید به تصویر دربیاورید که مخاطب کودک با آن ارتباط برقرار کند؟
معمولاً کاراکترهای حیوانی به دلیل اینکه محدود نیستند و هرکاری را راحتتر انجام میدهند برای کودک در داستانها جذابتر هستند. انتخاب رنگ کاراکتر و جزئیاتش و رفتار قابل درک برای کودک و سادگی ظاهریشان بسیار در جذب کردن مخاطب کودک تاثیر دارد. امیدوارم توانسته باشم در این زمینه موفق باشم.
شما در خلق کتابهای «هوشنگ سیحون» و «لیلیت تریان» از مجموعه «انسانهای کوچک، آرزوهای بزرگ» همکاری کردهاید. تصویرگری برای آثار زندگینامه چه تفاوتی با داستان دارد و برای تصویرگری این کتابها، از چه منابعی کمک گرفتید؟
تصویرگری برای آثاری که زندگینامه محسوب میشوند، طبیعتاً برای من خیلی از داستان سختتر است و نیاز به زمان بیشتر و پژوهش و تحقیق دارد. روزها در کتابها و مقالهها و اینترنت جستوجو میکردم تا اطلاع درستی از آنها به دست بیاورم. عکسهای کودکی و نوجوانی خیلی کمی ازشان در دسترس بود. گاه به سختی یکی از آشنایان نزدیکشان را پیدا میکردم و آنها محبت میکردند و از آلبومهای قدیمیشان، عکسهایی را که داشتند، میفرستادند که تا جایی که میتوانم فضاها و کاراکترها را با شباهت بیشتری به تصویر بکشم. در کل آثار زندگینامه را جزو روتین کارهایم قرار نمیدهم اما زندگی بعضی از بزرگان آنقدر تاثیرگذار بود که حیفم میآمد کودکان و نوجوانان و حتی بزرگسالان از خواندن و دیدنشان محروم بشوند. به لطف نشر فیل، هم کیفیت چاپ و هم داستانها بسیار برایم جذاب بوده و هست.

لطفاً در مورد سبک تصویرگریتان بفرمایید. و اینکه آیا از ابتدا به صورت دستی انجام میدهید یا دیجیتالی؟
اتود کارها بهشکل مدادی و دستی است و بعد از تایید اتودها، کارها را روی مقوا و کاملاً دستی انجام میدهم. با توجه به نوع و سبک داستان و گروه سنی کتاب، تکنیکهای تصویرگری کمی متفاوت خواهد بود، اما همهشان پایهی آبرنگ دارند که گاه با مدادرنگی، پاستل گچی و پاستل روغنی و مداد و قلم فلزی ترکیب میشوند.
راستش اولین بار که تصویرگری شما را دیدم، فکر کردم اثر هنرمند خارجی است. آیا این شباهت به نظر خودتان وجود دارد؟ و آیا مرزبندی جغرافیایی را میتوان برای تصویرگری قائل بود؟
به نظرم انتخاب استایل تصویرگری به روحیهی تصویرگر و نوع زندگیاش برمیگردد. از ابتدای کارم داستان ایرانی کار نکردم و بعدها هم کارهایم هیچوقت تِم ایرانی نداشت، اما گاه برای نمایشگاهها و مجلات، آثار ایرانی کار کردم. ولی در نهایت تصویرگری از نظر من باید در تمام دنیا ملموس باشد. با ناشران آمریکایی، انگلیسی و مخصوصاً عربی زیاد همکاری کردهام و در همکاری با آنها نوع تصویرگریها باید شبیه به سنت خودشان میشد.
آثار کدام تصویرگران کودک و نوجوان در ایران یا دنیا را دوست دارید و دنبال میکنید؟
با تصویرگریهای لیزبت زورگر، عاشق تصویرسازی و مخصوصاً استفاده از تکنیک آبرنگ شدم و همیشه و هنوز کارهایش را دنبال میکنم. تصویرگریهای موریس سنداک را هم همیشه تحسین میکنم و از هر صفحه از هنرش درس میگیرم.
اگر نکته خاصی دارید بفرمایید.
صحبتم با دوستانی است که تازه شروع به کار تصویرگری کردهاند: تمرین کنید، تمرین کنید و تمرین کنید. اگر عاشقانه تصویرگری را دوست دارید، با هر نقد و نظر یا پیش آمدن هر مشکلی جا نزنید و راهتان را ادامه بدهید.
نظرات