سرویس بینالملل خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - الهه شمس: آیا جهان ورای آن چیزی است که با حواس پنجگانهمان درک میکنیم؟ این پرسشی است که قرنهاست ذهن بشر را به خود مشغول کرده و پاسخی قطعی برای آن نیافته است. بن ماچل، روزنامهنگار تحسینشده روزنامه تایمز، در کتاب جدیدش «در تعقیب تاریکی: ۱۴۰ سال پژوهش در فعالیتهای ماوراءالطبیعه»(In Pursuit of the Dark)، که در تاریخ ۲۱ اکتبر ۲۰۲۵ توسط انتشارات Grand Central به چاپ میرسد، نه به دنبال اثبات یا رد پدیدههای فراطبیعی، بلکه در پی ترسیم چهره یکی از سرسختترین کاوشگران این حوزه است: تونی کورنل. ماچل با قلمی دقیق و روایتی انسانی، زندگی مردی را به تصویر میکشد که عمر خود را وقف جدا کردن توهم از حقیقت کرد و نشان داد که گاهی شجاعانهترین پاسخ، اعتراف به ندانستن است.
محور اصلی کتاب «در تعقیب تاریکی»، زندگی و کار تونی کورنل (۱۹۲۴-۲۰۱۰)، پژوهشگر داوطلب انجمن تحقیقات روانی بریتانیا (SPR) است. ماچل به زیبایی نشان میدهد که کورنل هیچ شباهتی به کلیشه هالیوودی «شکارچی ارواح» نداشت؛ او بیشتر شبیه یک کارشناس دقیق بیمه بود که با حوصله و منطق، به بررسی گزارشهای عجیبوغریب میپرداخت. پیغامگیر تلفن او پر بود از داستانهای حیرتانگیز مردم عادی.
ماچل با دسترسی به بایگانی شخصی کورنل – جعبههایی مملو از نوار کاست، یادداشتها و یک دستنوشته منتشرنشده – تصویری زنده از روش کار او ارائه میدهد. کورنل رویکرد خود را «شکاکی کاوشگر» مینامید؛ ترکیبی از کنجکاوی بیپایان و سختگیری علمی. او بدون سادهلوحی به هر پرونده نزدیک میشد، اما هرگز در را به روی احتمالات غیرقابل توضیح نمیبست.
یکی از برجستهترین نمونههای این رویکرد، نقش او در ماجرای جنجالی «پولترگایست انفیلد» در سال ۱۹۷۷ بود. در حالی که همکارانش با هیجان ماجرا را واقعی پنداشته و از آن کتابی پرفروش نوشتند، کورنل پس از بررسی دقیق، با قاطعیت اعلام کرد که ماجرا ساختگی است. این تصمیم، او را از شهرت و پاداش مالی دور کرد، اما پایبندیاش به حقیقت را به اثبات رساند و نشان داد که هدف او نه سرگرمی، که کشف واقعیت بود.
«در تعقیب تاریکی» صرفاً یک زندگینامه نیست؛ ماچل از طریق داستان کورنل، تاریخچه پر فراز و نشیب پژوهشهای فراطبیعی در بریتانیا را نیز مرور میکند. او ما را به قرن نوزدهم میبرد، به دوران اوجگیری «اسپیریتوالیسم» و تأسیس انجمن تحقیقات روانی (SPR) توسط چهرههای شاخصی چون لوئیس کارول و ویلیام جیمز. این انجمن با هدف بهکارگیری روش علمی برای بررسی پدیدههایی چون تلهپاتی و اکتوپلاسم شکل گرفت، اما در عمل بسیاری از مدیومهای متقلب را رسوا کرد. این رویکرد شکاکانه چنان غالب شد که سر آرتور کانن دویل، خالق شرلوک هولمز و از معتقدان سرسخت به معنویتگرایی، در سال ۱۹۳۰ در اعتراض به این سختگیری، انجمن را ترک کرد.
کتاب نشان میدهد که کورنل چگونه در این سنت دیرینه قرار میگیرد و حتی پس از آنکه بسیاری از همنسلانش از این حوزه رویگردان شدند، او به کار خود ادامه داد. جرقه این اشتیاق مادامالعمر، تجربهای حیرتانگیز در سفرش به هند پس از جنگ بود که هیچ توضیح منطقی برای آن نیافت. با این حال، او در طول دههها فعالیت، بیش از ۹۵ درصد از گزارشها را به دلایلی چون توهم، شیطنت یا جلب توجه رد کرد.
ماچل با ظرافت، افول تدریجی این نوع پژوهش محتاطانه را در دهه ۱۹۹۰ به تصویر میکشد؛ زمانی که به گمان کورنل، تئوریهای توطئه و سرگرمیهای دیجیتال جایگزین حساسیت عمومی به ناشناختهها شدند. این روند با مرگ او در سال ۲۰۱۰ به اوج خود رسید و جای خود را به موج جدیدی از «شکارچیان ارواح» در یوتیوب داد که با سبکهای نمایشی و بدون ذرهای از تحلیل دقیق و بیطرفانه کورنل، به دنبال جلب مخاطب هستند.
در نهایت، کتاب ماچل یادآوری میکند که در دنیای مملو از اطلاعات و باورهای افراطی، میراث تونی کورنل نه در یافتن ارواح، بلکه در شجاعت پذیرش مرزهای دانش و پایبندی به حقیقت، هرچقدر هم که معمولی باشد، نهفته است.
منبع: آمازون و گاردین
نظر شما