سرویس استانهای خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - شنو نوری: آراکو محمودی، مترجم و پژوهشگر ادبی، تجربههای خوبی در ترجمه آثار بختیار علی و دیگر نویسندگان کُرد دارد. او به شدت به وفاداری به متن اصلی معتقد است و چالشهای ترجمه و اهمیت حفظ اسامی و اصطلاحات فرهنگی و نقش خلاقیت و دقت فنی در بازآفرینی آثار ادبی را در این گفتوگو بررسی کرده است.
او متولد سال ۱۳۵۴ است و در سال ۱۳۷۳ برای ادامه تحصیل در رشته زبان و ادبیات فارسی وارد دانشگاه زاهدان شده و اکنون بازنشسته فرهنگی است او همان سالهای دانشجویی به زاهدان رفته و یک نسخه از مجموعه شعر «ئەم ڕووبارە وشک ناکات» (این رودخانه خشک نمیشود) اثر لطیف هلمت را همراه داشته و مدام آن را میخوانده و همین علاقه باعث شده به انجمن ادبی «ریشه در سنگ» بپیوندد. در این انجمن علاوه بر سرودن شعر، به ترجمه هم پرداخته و برای نخستین بار ترجمههایی از شعرهای هلمت را در بخش «شعر جهان» مجله ادبی دانشگاه منتشر کرده و همان دوران نقطه آغاز جدی آشناییاش با ادبیات کُرد و جهان و شروع مسیر ترجمه بوده است.
چه آثاری از شما تاکنون منتشر شده است؟
از جمله کتابهایی که ترجمه کردهام میتوان به «نردبانی در غبار» بختیار علی، گزیده شعر (نشر افراز)، «به سوی دوزخ ای بیگناهان» بختیار علی، نمایشنامه (نشر افراز)، «زیباتر از عشق، دشوارتر از جنگ» هفت مجموعه شعر اثر بختیار علی (نشر چلچله)، «۱۰۱ حاشیه درباره زندگی بیکس» اثر عطا محمد، رمان (نشر افراز) و «نفرت نوبهاران» رمان اثر بختیار علی (نشر نگاه) اشاره کرد. در حال حاضر هم ترجمه نمایشنامه «کاوه آهنگر» نمایشنامه اثر شیرکو بیکس و مجموعه داستان «تارزن رنگ» مجموعه داستان اثر عطا محمد در انتظار انتشار هستند.
آیا ترجمه حرفه اصلی شما بوده یا در کنار فعالیتهای دیگر، آن را دنبال کردهاید؟
خیر، ترجمه تاکنون حرفه اصلی من نبوده است. اما اکنون که بازنشسته شدهام، فرصت بیشتری برای این کار دارم و چندین کتاب را همزمان در دست ترجمه و آمادهسازی برای چاپ دارم.
چرا نخستین ترجمه شما با تأخیر منتشر شد و تاکنون هم به چاپهای بعدی نرسیده است؟
کتاب پس از سه سال انتظار مجوز گرفت و منتشر شد و در فاصله دو ماه به چاپ دوم رسید. اما با وجود گذشت بیش از ۱۰ سال، هنوز به چاپ سوم نرسیده و امروز هم با قیمتی بسیار بالا در بازار دیده میشود. در حالیکه معمولاً کتابی که در مدت کوتاهی به چاپ دوم میرسد، چنین سرنوشتی ندارد. این مسئله برای من هم جای پرسش است، اما واقعیت این است که فضای نشر در کشور ما چندان شفاف و قابل پیشبینی نیست.
در روند ترجمه، تا چه اندازه به متن اصلی وفادار هستید و چه مواقعی ناچار به بومیسازی میشوید؟
هرگاه تصمیم به ترجمه کتابی میگیرم، پیش از آغاز، برنامهای دقیق و نظاممند برای آمادهسازی خود طراحی میکنم. نخستین گام، مطالعه چندباره متن اصلی است تا با سبک، لحن، ریتم و مضامین آن کاملاً آشنا شوم. در صورت دسترسی، به نسخه صوتی اثر هم گوش میدهم تا فضای کلام را بهتر درک کنم. مطالعهای جامع درباره نویسنده و زمینه اثر نیز انجام میدهم تا انگیزهها، دغدغهها و جهانبینی او را بهتر بشناسم. هدف من انتقال «روح» متن و بافت زبانی و فرهنگی آن است. برای آمادهسازی ذهن و زبانم، متونی در زبان مقصد مطالعه میکنم که از نظر سبک و لحن با متن اصلی همخوانی داشته باشند. این فرآیند، معادلیابی پویا است؛ یعنی هدف، انتقال معنا و کارکردِ متن خواهد بود.
در زمینه بومیسازی، ترجیح میدهم اصطلاح «فارسیگرایی» را به کار ببرم؛ یعنی همسوسازی متن با قواعد و بافت زبان فارسی بدون آنکه اصالت متن مبدأ از بین برود. در ترجمههای من، بهویژه آثار بختیار علی، اسامی خاص را ترجمه یا تغییر نمیدهم، بلکه به آوانگاری آنها بسنده کرده و توضیحات لازم را در پاورقی ارائه میکنم. این روش وفاداری به متن و حفظ ریشههای فرهنگی را تضمین میکند.
انگیزه اصلی شما برای ترجمه «نفرت نوبهاران» چه بود؟
در همان دورهای که مشغول ترجمه رمان «کشتی فرشتگان» و کتاب «زنجیرههای دونکیشوت» از بختیار علی بودم هر دو با اجازه کتبی نویسنده رمان تازهای از او با عنوان «نفرت نوبهاران» منتشر شد. ساختار روایی نوآورانه و غنای ادبی این رمان مرا به شدت مجذوب کرد. البته قرار نبود که آن را ترجمه کنم. ولی ابتدا تنها فصل نخست را ترجمه کردم و کنار گذاشتم، اما کشش و جذابیت متن باعث شد ادامه دهم.
سبک منحصربهفرد بختیار علی هم برایم بسیار الهامبخش است. پیشتر تجربه ترجمه اشعار و نمایشنامههای او را داشتم و این شناخت، انگیزهام را بیشتر کرد. افزون بر این، علاقه روزافزون مخاطبان فارسیزبان به آثار او ضرورت ترجمه این رمان را دوچندان میکرد. در این مسیر، همراهی دکتر امید ورزنده، استاد و دوستم، بسیار تأثیرگذار بود و انتشارات نگاه هم با استقبال این کار را پذیرفت. با این حال، انگیزه اصلی من همان شیفتگی شخصی به این اثر بود. خواندن و ترجمهاش حتی در میان فشار کار بر روی «کشتی فرشتگان»، نوعی آرامش ذهنی برایم فراهم آورد.
به باور من، معیارهای انتخاب یک رمان معتبر برای ترجمه شامل ارزش ادبی و هنری، جایگاه نویسنده، پیوند فرهنگی با مخاطب، سبک زبانی اثر، نیاز بازار نشر و البته انگیزه شخصی مترجم است. «نفرت نوبهاران» همه این ویژگیها را داشت. امیدوارم ترجمه فارسی آن دریچهای تازه به جهان ادبی بختیار علی برای مخاطبان بگشاید.
ترجمه را بیشتر یک کار فنی میدانید یا خلاقانه؟
ترجمه تلفیقی از دقت فنی و خلاقیت است. جنبه فنی شامل انتقال دقیق معنا، حفظ ساختار دستوری و رعایت قواعد زبان مقصد است، اما در ترجمه ادبی نیاز به خلاقیت برای بازآفرینی روح اثر و سبک نویسنده نیز وجود دارد. این خلاقیت به تجربه خواننده کمک میکند تا تجربهای مشابه خواننده متن اصلی داشته باشد.
فکر میکنید کتاب رمان «نفرت نوبهاران» چه تأثیری بر خوانندگان ایرانی خواهد داشت؟
رمان «نفرت نوبهاران» مثل «آخرین درخت انار دنیا» ظرفیت آن را دارد که تأثیری چشمگیر بر مخاطبان ایرانی بر جای بگذارد. در این اثر، زن، بهعنوان شخصیتهای محوری حضور دارد و از خلال روایت، موضوعاتی همچون روابط قدرت، جنسیت، ساختارهای قبیلهای، خشونتهای تکرارشونده بازنمایی میشود. این رویکرد، بهخوبی نشان میدهد که چگونه ساختارهای اجتماعی بر سرنوشت فردی و جمعی تأثیر میگذارند.
آنچه اهمیت اثر را دوچندان میکند، روایت نوآورانه رمان است. به همین دلیل، این اثر نهتنها میتواند خوانندگان عام را تحتتأثیر قرار دهد، بلکه برای پژوهشگران و علاقهمندان به حوزههای نقد فرهنگی، مطالعات جنسیت و بررسی روابط قدرت نیز منبعی ارزشمند خواهد بود. در نتیجه، میتوان انتظار داشت که این کتاب در فضای ادبی و فکری ایران بهعنوان نمونهای شاخص از نقد فرهنگی و اجتماعی با استقبال قابل توجهی مواجه شود.
مخاطب اصلی کتاب چه گروهی است؟
مخاطب کتاب میتواند طیف گستردهای از جامعه باشد، اما با توجه به محوریت زن در روایت، به نظر میرسد زنان بیش از سایر گروهها مخاطب اصلی باشند.
اگر به گذشته بازگردید، آیا بار دیگر همین کتاب را برای ترجمه برمیگزینید؟
بله، قطعاً. انتخاب این اثر برای من آگاهانه و سنجیده بود؛ زیرا به نظرم رمان نفرت نوبهاران یکی از برجستهترین رمانهای بختیار علی و در عین حال اثری شاخص در ادبیات معاصر کُردی است. پیچیدگیهای روایی، غنای زبانی و عمق اندیشههای مطرحشده در آن، فرصتی ارزشمند برای مترجم فراهم میکند تا هم در سطح ادبی و هم در عرصه فرهنگی، تجربهای تازه بیافریند. از این رو، اگر بار دیگر در موقعیت انتخاب قرار بگیرم، باز هم بدون تردید همین اثر را برای ترجمه برمیگزینم.
در حال حاضر مشغول ترجمه یا تألیف اثر تازهای هستید؟
بله، در حال ترجمه رمان «کشتی فرشتگان» بختیار علی هستم. این رمان اکنون در مرحله ویرایش و نمونهخوانی قرار دارد و امیدوارم پس از اتمام این فرایند، امکان انتشار آن فراهم شود.
مشکلات اصلی حوزه نشر در استان کردستان از نگاه شما چیست؟
یکی از بزرگترین چالشها، مسئله توزیع کتاب است. بسیاری از آثار منتشرشده در کردستان محدود به همان شهر محل چاپ باقی میمانند و به شبکه سراسری کتابفروشیها راه پیدا نمیکنند. این محدودیت مانع میشود که حتی آثار ارزشمند بازخورد گستردهای دریافت کنند یا به دست مخاطبان بیشتری برسند. به باور من، رفع این مشکل نیازمند برنامهریزی هدفمند و ایجاد سازوکارهای مؤثر برای توزیع سراسری است.
علاوه بر این، فعالان نشر در استان با چه مشکلات دیگری مواجه هستند؟
مشکلات اقتصادی بسیار جدی است. افزایش مداوم قیمت کاغذ، بالا رفتن هزینههای لیتوگرافی و چاپ و نبود تسهیلات مالی مناسب عرصه را بر ناشران و کتابفروشان کوچک تنگ کرده است. در چنین شرایطی برخی ناشران ناگزیر میشوند برای بقای مؤسسه خود، آثاری منتشر کنند که بیشتر سودآور باشد تا فرهنگی. این وضعیت هم کیفیت آثار را پایین میآورد و هم انگیزه نویسندگان متعهد را تضعیف میکند.
نظر شما