سه‌شنبه ۱۱ شهریور ۱۴۰۴ - ۰۹:۵۷
برای نویسنده بودن باید خوش‌بین باشید

مارگارت اتوود، نویسنده سرشناس کانادایی و خالق رمان «سرگذشت ندیمه»، در گفت‌وگویی تازه تأکید کرد که خوش‌بینی شرط اصلی نویسندگی است. او با وجود شهرت جهانی و جایگاه تثبیت‌شده‌اش، همچنان خود را نویسنده‌ای «ماجراجو» می‌داند که بدون پروا از ملاحظات رسمی، دیدگاه‌هایش را بیان می‌کند.

خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) _مریم سیفی‌پور: به نقل از گلوب اند میل، استیون مارشه، نویسنده و روزنامه‌نگار کانادایی، در تازه‌ترین قسمت پادکست خود با عنوان Gloves Off که به بررسی تهدیدهای ایالات متحده علیه حاکمیت کانادا می‌پردازد، میزبان مارگارت اتوود، نویسنده سرشناس و خالق رمان «سرگذشت ندیمه» بوده است.

مارشه در روایت خود می‌نویسد گفت‌وگو با اتوود برای یک نویسنده کانادایی شبیه دیدار با چهره‌ای افسانه‌ای است. او در توضیح این تجربه آورده است: همان‌طور که اگر نویسنده‌ای آمریکایی می‌توانست با مارک تواین گفت‌وگو کند یا شاعری فرانسوی با بودلر. به گفته مارشه، کانادا هنوز کشوری جوان است و دیدار با چهره‌ای همچون اتوود به معنای گفت‌وگو با مهم‌ترین نماد ادبیات ملی است.

این گفت‌وگو به دلیل مشغله‌های شخصی اتوود در خانه مارشه انجام شد. او از اضطراب و نگرانی خود پیش از دیدار با این نویسنده بزرگ سخن گفته و اعتراف کرده است که آثار و نام اتوود آن‌قدر در ذهنش حضور داشته که حضور او را بیش از هر نام تجاری جهانی، حتی کوکاکولا، تجربه کرده است.

مارشه نوشته است که اتوود برای او هرگز یک قهرمان شخصی نبوده بلکه نماد نهاد ادبی کاناداست؛ نهادی که خود او به‌عنوان نویسنده کمتر در آن پذیرفته شده است. با این حال، قدرت آثار اتوود از جمله «یادداشت‌های سوزانا مودی»، «چشم گربه» و «سرگذشت ندیمه» انکارناپذیر است. او همچنین به نخستین دیدارشان در مراسم جایزه گی‌لر اشاره کرده و اتوود را نویسنده‌ای شوخ‌طبع و صریح دانسته است.

مارشه خاطره‌ای را بازگو می‌کند که در کتاب «درباره نوشتن و شکست» خود آورده بود: دوستی نویسنده در دیداری با اتوود برای معرفی خود به یادداشتی در نیویورک تایمز درباره اورهان پاموک اشاره می‌کند و اتوود بی‌درنگ و با حالتی دفاعی پاسخ می‌دهد که او نیز برای این روزنامه نوشته است. این خاطره برای نویسندگان جوان آن نسل نشانه‌ای بود که همه در برابر اتوود احساس «ماجراجو بودن» می‌کردند. مارشه توضیح می‌دهد که بعدها دریافت اتوود نیز خود را ماجراجو می‌داند؛ همان‌طور که هر نویسنده‌ای ذاتاً ماجراجو است.

در بخش اصلی گفت‌وگو، اتوود درباره خوش‌بینی‌اش سخن گفته و تأکید کرده است: «من همیشه خوش‌بین هستم. برای نویسنده بودن باید خوش‌بین باشید. همیشه این پرسش‌ها وجود دارد: آیا این کتاب را تمام می‌کنم؟ خوب خواهد شد؟ کسی آن را می‌خرد یا می‌خواند؟ نقد بد دریافت می‌کنم؟ این‌ها اضطراب نیستند، بدیهیات نوشتن‌اند.»

مارشه می‌نویسد این نگاه اتوود او را از فضای رسمی ادبی کانادا متمایز می‌کند. به باور او، نهادهای ادبی کانادا بیش از هر چیز درگیر ملاحظات اخلاقی و سیاسی‌اند و هر جمله‌ای باید با معیارهای «درست‌نمایی سیاسی» سنجیده شود. اما اتوود برخلاف جریان، بدون ملاحظه دیدگاه خود را بیان می‌کند.

او در ادامه به ماجرای استیون گالووی، نویسنده‌ای که در اوج جنبش «می‌تو» با اتهاماتی مواجه شد، اشاره می‌کند. در حالی‌که بسیاری از چهره‌های ادبی همراه موج اتهام شدند، اتوود سکوت نکرد و در برابر فشارها عقب‌نشینی نکرد. همین موضع سبب شد برخی او را «فمینیست بد» بنامند؛ لقبی که اتوود با طنز پاسخ داد. او در گفت‌وگو با مارشه اظهار داشته است: «امروز مردان به گناه نخستین متهم شده‌اند.» جمله‌ای که به‌گفته مارشه نشان‌دهنده جسارت و بی‌پروایی اوست.

به باور مارشه، اتوود توانسته است از ضعف‌هایی که نهادهای ادبی گرفتار آن شده‌اند، فاصله بگیرد؛ همان‌طور که قدیسان از کاستی‌های کلیسا دور می‌مانند. او با وجود شهرت و جایگاه جهانی‌اش، نقش بازی نمی‌کند و همان چیزی را که می‌بیند، بیان می‌کند.

در ادامه این گفت‌وگو، اتوود درباره ملی‌گرایی جدید نیز هشدار داده و گفته است نباید ضدآمریکایی بودن را با طرفداری از کانادا اشتباه گرفت، چرا که دست‌کم نیمی از مردم آمریکا در این قاره در کنار کانادا برای دموکراسی تلاش می‌کنند.

مارشه در پایان روایت خود می‌نویسد وقتی اتوود چمن‌زار سوخته خانه‌اش را دید، پیشنهاد کرد آن را به باغچه‌ای از گل‌ها و گیاهان بومی تبدیل کند که برای پروانه‌ها مفیدتر خواهد بود. او تأکید کرده است که همانند بسیاری از توصیه‌های اتوود، این بار هم احتمالاً حق با اوست.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

پربازدیدترین

تازه‌ها

پربازدیدها