به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)؛ جلد اول کتاب «ابن سینا و خرد ایرانی» با عنوان واکاوی سرچشمه های حکمت مشرقی نوشته قاسم پورحسن استاد فلسفه دانشگاه علامه طباطبایی در سال ۱۴۰۰ توسط انتشارات صراط منتشر شد.
در معرفی این اثر آمده است: تاکنون بسیاری از ابن سیناپژوهان و همچنین مستشرقان، فلسفۀ ابن سینا را ذیل فلسفۀ یونانی، ارسطویی و مشائی مورد بررسی قرار داده و التفاتی بنیادین به جایگاه وی در سنت فکری مشرقی نداشتهاند. خرد ایرانی که ریشه در حکمت و تفکر فرزانگان خسروانی دارد، سرچشمۀ فلسفۀ مشرقی شمرده میشود. این سنخ از خرد که فارابی، ابنسینا و سهروردی در درون آن میاندیشیدند، به باور ابنسینا، در برابر سنت یونانی قرار دارد.
این اثر دارای سه بخش است. بخش نخست بنیانهای حکمت مشرقی است، بخش دوم بیان میکند که در فلسفه اسلامی فارابی و ابنسینا با نظام فلسفی مستقلی روبهرو هستیم، در اینجا به تأکید گفته شده که خرد ایرانی و اسلامی جامعتر از آنچه است که در سنت یونانی ظهور کرده و بخش سوم مباحث هستیشناسی ابن سینا است.
پس از تلاش چهارساله مولف به زودی جلد دوم از این مجموعه با عنوان ابن سینا؛ جامعه و اخلاق در ۹۰۰ صفحه به همت انتشارات صراط منتشر میشود.
فهرست کلی این اثر عبارت است از:
دفتر نخست: حکمت نظری و حکمت عملی؛ پیشینهها و مفاهیم بنیادین
دفتر دوم: ابن سینا و حکمت عملی
دفتر سوم: جامعه، انسان، شهر (مدینه)
دفتر چهارم: اخلاق؛ رهیافت تلفیقی
دفتر پنجم: قدرت، دانایی و حکمرانی عقلانی
دفتر ششم: جامعۀ آرمانی و آینده
جلد دوم مجموعه با عنوان مسئله اخلاق و قدرت در ابنسینا هدفش پاسخ مستدل و متقن به نقدها و دعاوی بیاساس درباره حکمت سینوی است. در جلد سوم نیز به مسئله مهم نفس و انسانشناسی پرداخته میشود.

پورحسن معتقد است بازخوانی دقیق و صحیحی از ابنسینا همانند فارابی تاکنون صورت نگرفته، اگرچه این هدف، کار آسانی نیست و گرفتار خوانش مستشرقان شدهایم، رایج است که فارابی، ابنسینا و فلسفه اسلامی بر اساس دیدگاه مستشرقان و متفکران غربی خوانده شود. فارابی و ابنسینا بنیانگذاران فلسفه اسلامی هستند که آموزه اسلامی، حکمت مشرقی، خرد ایرانی و خوانش مستقل یک فیلسوف در آن وجود دارد.
قاسم پورحسن، دانشیار گروه فلسفه دانشگاه علامه طباطبائی بعد از مجموعه فارابیپژوهی که در سه جلد با عناوین «فارابی پژوهی؛ خوانش نو از فلسفه فارابی»، «فارابی و الحروف» و «نظام معرفتشناسی فارابی» منتشر شده به تدوین مجموعه سهجلدی ابنسینا و خرد ایرانی پرداخت. برای اولین بار است که در دنیای اسلام براساس متون فارابی نشان داده شد که فارابی شارح ارسطو، پیرو سنت یونانی و نوافلاطونی مسلمان نیست، این عبارتها بارها در بازخوانی فارابی از جانب مستشرقان و مورخان عرب تکرار میشد.
فلسفه اسلامی یک ساحت و قلمرو مستقل است و این موضوع در مجموعه فارابی و ابنسینا پرداخته شده است. عدم اهتمام به بنیانهای خرد ایرانی مسئله بسیار مهمی است.
پورحسن معتقد است خرد ایرانی اولین بار توسط فارابی مورد توجه قرار گرفت و سپس ابنسینا در بسط این خرد، نقشی اساسی ایفا کرد.
او در مقدمه این اثر نوشته است: در وضعیت کنونی نیاز مبرمی به خوانش البته هرمنوتیکی و انتقادی از حکمت عملی نزد متفکران اسلامی داریم. مسئلۀ مهم این است که در وهلۀ نخست باید میان خوانشهای چهارگانۀ مستشرقان، مورخان و محققان عرب، مدافعان مشائی یا نوافلاطونی پنداشتن ابنسینا و خوانش اصیل که بر بنیانهای متون و آراء اصلی خود ابنسینا استوار بوده و بر گسست و محوریت فلسفۀ مشرقی تأکید دارد، تمایز ایجاد کرد و سپس با ابتناء بر عبارات و آراء خاص شیخ، دست به فهم و داوری زد.
بزرگترین آفت در فهم فلسفۀ ابن سینا این است که مقهور رویکردها، پژوهشها، تفسیرها و ارزیابیهای رایج و غالب قرار گیریم. اکنون نیازمند بازخوانی مستقل اندیشه های ابن سینا ازجمله در ساحت حکمت عملی هستیم که اساساً توجه و مطالعهای درخور در بارۀ آن صورت نگرفته است. برخلاف ایده و نگرش برخی محققان، چنین نبود که تنها فارابی به حکمت عملی اعتناء داشته و سایر فیلسوفان تفطنی بدان نداشته باشند. این دیدگاه ریشه در فهم نادرست میراث عقلی و تفاوت سنخ مواجهۀ یک فیلسوف یا حوزۀ اخلاق و جامعه داشته و نباید پنداشت که فیلسوفان اسلامی بدان توجه نداشتهاند.
نمیتوان تحلیل یکسانی از اندیشۀ فارابی به عنوان نخستین فیلسوف اسلامی و رهیافتش به حوزۀ عمل و جامعه و تأملات خاص علامه طباطبایی در باب عقل و اجتماع بدست داد. گرچه اعتباریات حیثی دیگر از حکمت عملی است، اما با آن یکسان نیست. باید توجه داشت که بازخوانی ما از مدینۀ فاضله فارابی با خوانش ما از اعتباریات، باید متفاوت باشد. براین اساس مواجهههای گوناگونی ازسوی فیلسوفان اسلامی با ساحت اجتماع و انسان صورت گرفته و در فهم خود باید به این تنوع و تمایز مواجههها التفاتی اساسی داشت، همان گونه که انسان در عرفان اسلامی متفاوت از سنت فلسفی مورد فهم و تبیین قرار گرفت.
میتوان گفت تمامی تأملات انضمامی فیلسوفان اسلامی خواه در باب نفس و سعادت مانند کتاب تحصیلالسعادة فارابی یا ابنسینا، خواه در باب انسان یا اخلاق و خواه در باب مدینه و سیاست و حقیقت و قدرت، بخشی از حکمت عملی شمرده میشود، اما نکتۀ مهم این است که برخلاف تصور بسیاری از پژوهشگران حوزۀ سنت عقلی اسلامی، همۀ متفکران اسلامی، به تأمل در باب اجتماع پرداخته و کوشیدند تا بنیانهای اخلاقی مدینه را فراهم سازند.
به عبارت دیگر چنین نیست که ادعا کنیم تنها تعداد معدودی از آنها در باب اجتماع و انسان اندیشیدند. کسانی که مدعی هستند پس از فارابی، حکمت عملی رو به افول رفته و ابنسینا تأمل چندانی در باب اجتماع نداشته و یا اساساً به آن روی نیاورده است، آگاهی صحیحی از آثار و آراء وی نداشته و متأسفانه نکوشیدند تا مطالعهای ژرف از خود آثار و دیدگاههای شیخ صورت دهند.
تاکنون نه نوشتههایی مانند الاخلاق و الانفعالات النفسانیه، فی علم الاخلاق، تدبیرالمنزلیة و رسالۀ السیاسة ابنسینا مورد شرح و بحث بنیادین قرار گرفته و نه اساساً مطالعهای تطبیقی از آنها با ارسطو و فارابی صورت گرفته است. ابنسینا در رسالۀ الارزاق علاوه بر طرح بحث حکمی در بارۀ انسان و معیشت و رزق و روزی انسان، مباحث مهم اخلاقی همچون قناعت، صبر، زندگی مبتنی بر حکمت و کوشش، حسادت و آز و طمع طرح کرده است. وی در رسالۀ العهد، حیات معقول اخلاقی را مورد بحث و توجه قرار داده و در آن از مضرات زندگی غیراخلاقی برای اجتماع انسانی سخن به میان آورده است. رسالۀ تدبیرالمنزلیه از آثار مهم ابن سینا در باب نظام تعلیم و تربیت است که اساساً مغفول مانده است. ابنسینا در این رساله از مقام زن همانند دفاع فارابی در کتاب آراء اهل المدینة الفاضلة سخن گفته و نقش زن در نظام تربیتی را بنیادین برشمرده است. خانواده و اخلاق و تعلیم و تربیت و زندگیِ مبتنی بر حکمت در رسالۀ تدبیرالمنزلیة مورد توجه ابن سینا واقع شده و وی از نقش اجتماعی زن و اهمیت تربیت در حیات معقول سخن گفته است.
نظر شما