سرویس هنر خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - بهاره گلپرور؛ هنر معاصر که از اواخر قرن بیستم شکل گرفت نسبت به هنر کلاسیک، هنری چند وجهی است. هنرمندان معاصر به دنبال شکستن قواعد سنتی و تجربه فرمهای جدید هستند. این هنر، مخاطب را به فکر وامیدارد و گاهی او را به مشارکت میطلبد.
کتاب «رمزگشایی از هنر معاصر» نوشته جسیکا کراسی و ترجمه شراره آذر، توسط انتشارات افراز منتشر شده است. این کتاب مخاطبان را با مفاهیم، تاریخچه و روندهای فعلی هنر معاصر آشنا میکند. نویسنده با استفاده از مثالهایی از آثار هنری شناختهشده و کمتر دیده شده، به زبان ساده و قابل فهم، به بررسی سؤالاتی مانند «آیا هر چیزی میتواند هنر باشد؟» میپردازد. کتاب در تلاش است تا رمز و راز هنر امروز را برای مخاطبان عام، بدون نیاز به پیشزمینه هنری، توضیح دهد. شراره آذر، مترجم این کتاب، پیش از این کتاب «چه کسی از هنر معاصر میترسد؟» را با همین نویسنده داشت و امسال کتاب «رمزگشایی از هنر معاصر» نوشته جسیکا کراسی را ترجمه کرده است؛ درباره این کتاب با او به گفتوگو نشستم.

برای کسانی که کتاب را نخواندهاند در ابتدا توضیح دهید که عنوان کتاب به چه معناست و چه مباحثی در آن مطرح میشود؟
همانطور که عنوان کتاب اشاره میکند، نویسنده قصد دارد از هنر معاصر رمزگشایی کند اما در ابتدای کار به این نکته اشاره میکند که رمز و کدی وجود ندارد. چون هنر ذاتاً کلیشهای نبود و مبتنی بر قالب خاصی نیست.
هنر معاصر به دنبال شکستن قواعد، چهارچوبها و کلیشههای فرهنگی و پیشداوریهایی ست که نسل به نسل به ما منتقل شده است. هنر معاصر ما را به چالش میکشد تا طور دیگری به مسائل نگاه کنیم و دست از قضاوتها و پیشداوریهای رایج برداریم.
مفاهیم در هنر چندگانه و سیال هستند. به تعداد هر ناظری که آن اثر هنری را میبیند یا تجربه میکند میتوان از آن اثر برداشت متفاوتی کرد. از آنجا که دیدگاه و نگاه ما انسانها با هم یکی نیست مفاهیم متفاوت است و همین ماجرا را زیباتر میکند. طیف وسیعی از موضوعات در کتاب مطرح میشود که عبارتند از تغییرات آب و هوا، جنسیت، مهاجرت، برابری نژادی و مسائلی که امروز در همه کشورهای دنیا مطرح است و آثاری را معرفی میکند که به این مسائل اشاره دارد. موضوع قابل توجهتر اینکه نویسنده در این کتاب به نامهای قدیمی که بارها تکرار شده اکتفا نمیکند و در اینجا از زنان بیشتری نام میبرد و داستانهای دیگری را بازگو میکند. داستاهایی که اغلب نادیده گرفته شده و به آن توجهی نکردهاند.
نویسنده از چه زاویهای به هنر معاصر نگاه میکند و چه رویکردی به این موضوع دارد؟
نویسنده سعی دارد این مفهوم را القا کند که هنر معاصر چیز جدیدی نیست و در طول تاریخ همواره با آثاری روبرو بودهایم که از زمانه خودشان جلوتر بودهاند. اما به نظر نویسنده دیگر وقت آن رسیده که هنر از قابلیتهای خود استفاده کند و عملگرا شود و به حل مشکلات در جهان بپردازد.
هنر معاصر در غرب با زمینههای خاص اجتماعی و تاریخی گره خورده و شناخته شدهتر است. به نظر شما مخاطب ایرانی چقدر با آن ارتباط برقرار میکند؟
مخاطب ایرانی هر چقدر از آن فرهنگ سنتگرا و فرمگرا فاصله میگیرد، همانقدر به هنر معاصر، مفاهیم و ارزشهای آن نزدیکتر میشود. یعنی هر چقدر از آن حالت کلیشهای حتی در حل مسائل روزمره خودش وقتی تعصبات سنتی خود را کنار میگذارد به مسائلی که جدیدتر نزدیکتر میشوند و تنها از یک زاویه به مسائل نگاه نمیکند. هنر معاصر هم همین را میخواهد؛ این هنر میگوید، هنر در آنچه که در ظاهر میبینید محصور نیست، بلکه به مفاهیم عمیقتری اشاره دارد و مخاطب را به تفکر وا میدارد. فکر میکنم مخاطب ایرانی بسیار به این هنر نزدیک میشود و دیگر این هنر میان مردم، غریبه نیست.
به نظر شما آیا در هنر معاصر، سنت جایی دارد؟
چیزی که در هنر معاصر مطالعه کردم و ترجمه کردم هنر معاصر الگوها را زیر سوال میبرد و تا جایی که بشود با الگوها بازی میکند. حتی گاهی خندهدار میشود. در قسمتی از متن این کتاب آمده: هنرمند ایتالیایی، پیرو مانزونی، به جای پیروی از قواعد مجسمهسازی، که مجسمه را روی پاستون به نمایش می گذاشتند، پاستون را برداشت و برعکس روی زمین گذاشت. این یعنی کشتن همه قالبها. کره زمین در این هنر تبدیل به مجسمه میشود. در واقع سنت در هنر معاصر جایی ندارد.
آیا از نظر نویسنده این کتاب، دوره هنر فرمگرا را تمام شده باید بدانیم؟
از آنجا که نویسنده در سرتاسر این کتاب روی آثاری تمرکز کرده که نشانی از هنر فرمگرا در آن دیده نمیشود و آثاری را نشان داده که فرمگرا بودهاند و سوالاتی را مطرح کرده بود که مردم را به چالش کشانده بوده، به نظرم نویسنده روی هنری تمرکز کرده که هنر سودمندی است، برای جامعه و مردم مفید است و به مشکلات و چالشهای امروز میپردازد. مسائلی که بالاتر گفتم نظیر مسائل زیست محیطی، مهاجرت، تغییرات آب و هوا، برابری نژادی و … نویسنده میخواهد هنری را به ما معرفی کند که به این مسائل میپردازد و برایشان راه حل پیدا کند؛ نه اینکه فقط اشارهای کند و بگذرد. آثاری را نشان میدهد که به مردم کمک کردهاند تا دیدگاهشان را عوض کنند و فکر چاره باشند.

دیدگاههای کنشگرایانه نسبت به هنر در طول سالها بسیار محل بحث بود. فکر میکنید امروز و با توجه به تغییر دنیا در بحث شبکههای اجتماعی مفهوم هنر، میان مردم چقدر تغییر کرده است؟
ما در سالهای اخیر با آثاری مواجه شدهایم که هیچ شباهتی به اثر هنری ندارند بلکه حرکتی کنشگرانه محسوب میشوند. دقیقاً به همین دلیل هم برنده جوایز معتبر هنری شدند. در همین کتاب هم به تعدادی از آنها اشاره شده است. این نشان میدهد که حتی نهادهای هنری هم رویکردشان را نسبت به هنر تغییر دادهاند. هنری که کنشگر است و عملاً به حل مشکلات جوامع و شهروندان میپردازد، ارتباط عمیقتری با مردم برقرار میکند و آنها را به حرکت وامیدارد تا برای زندگی بهتر تلاش کنند. هنر کنشگر امروز دیگر با مردم فاصلهای ندارد. آنها دست به دست هم میدهند تا با استفاده از راهکارهای خلاقانه دنیای بهتری بسازند.
با توجه به تازه بودن موضوع کتاب و انتشار آن، ترجمه کتاب «رمزگشایی از هنر معاصر» چه چالشهایی برای شما داشت؟
البته من پیش از این در سال ۱۴۰۱ کتابی با همین مضمون، نوشته جسیکا کراسی و کیانگ آن و با همین ناشر به نام «چه کسی از هنر معاصر میترسد؟» به چاپ رساندم. در آن کتاب با موضوع کتاب آشنا شدم، فکر میکنم موضوعات این دو کتاب بسیار به هم نزدیک است و توانستم ارتباطات خوبی با آنها برقرار کنم. اما در کتاب «رمزگشایی از هنر معاصر» آنقدر موضوعات و مباحث و هنرمندان و موضوعات نوظهور بودند و تازگی داشتند که با ترجمه هر صفحه و مقاله حس میکردم با دنیای جدیدی آشنا شدهام که هر گوشه آن برایم تازگی داشت. یکی از چالشهای ترجمه این کتاب هم ترجمه نام اثر و نام خود هنرمند بود که پیش از آن در هیچکدام از منابع فارسی از آنها نامی برده نشده بود. برای همین در برخی از موارد با خود نویسنده در ارتباط بودم و به ویژه برای ترجمه عنوان کتاب کمک میگرفتم.
آیا نویسنده درخواست مالی برای ترجمه اثرش در ایران نداشت؟
نه هیچگونه درخواستی نداشت، البته زمانی که کتاب «چه کسی از هنر معاصر میترسد» را ترجمه میکردم و با این نویسنده در ارتباط بودم، گفت که در آن کشور قانون این است که در ازای چاپ اثر در کشور دیگر حقوق مادی و معنوی اثر باید حفظ شود. اما زمانی که متوجه اختلاف دلار، ریال و تومان شد، منصرف شد. با این حال از اینکه میدید این کتاب در ایران منتشر میشود و مخاطب دارد، خوشحال بود و بسیار از من تشکر کرد.
فکر میکنم هر دو کتاب ارزش مطالعه دارد. البته کتاب «چه کسی از هنر معاصر میترسد» به نظرم نوعی پیش نیاز برای درک بهتر کتاب «رمزگشایی از هنر معاصر» است و اگر مخاطب بدون مطالعه کتاب اول سراغ رمزگشایی از هنر معاصر برود سوالات زیادی برایش پیش میآید. کتاب اول آشنایی با هنر معاصر و مفاهیم و تاریخچه آن است و با مثالهایی میآرود ذهن را آماده میکند. برای همین ترجمه کتاب دوم برای خود من هم آسانتر بود.
انتخاب موضوعات، هنرمندان و آثاری که در این کتاب به آنها اشاره شده، نشان دهنده این است که زمان آن فرا رسیده که در درجه اول به پیام اثر و به راه حلی که برای مشکلات جاری جهان ارائه میدهد، توجه کنیم. در مرحله بعد به جنبه زیباییشناسانه آن بپردازیم. کتاب «رمزگشایی از هنر معاصر» این نوید را به ما میدهد که حتی با وجود فجایع زیست محیطی، تغییرات نگران کننده آب و هوایی، پیامدهای دردناک ناشی از تبعیض جنسیتی و تبعیض نژادی، نارضایتیهای مدنی و مسئله مهاجرت، هنوز هم میتوانیم شرایط را تغییر دهیم و از همه مهمتر اینکه بیشتر از این تعلل جایز نیست و زمان تغییر همین حالاست.

لطفاً کمی هم درباره کتاب «چه کسی از هنر معاصر میترسد؟» نیز توضیح دهید.
این کتاب راهنمای کامل ورود به دنیای هنر است و خواننده را گام به گام، در مسیری هدایت میکند که با تاریخ هنر، مفهوم هنر معاصر و فرمهای گوناگون آن و هنرمندانی آشنا میکند که با آثار پیشگامانهشان تمام فرضیات و تعاریفی که از هنر داریم را به چالش کشیدهاند.
«چه کسی از هنر معاصر میترسد؟» شامل ۲۶ سوال کلیدی است؛ پرسشهایی که بارها و بارها مطرح شدهاند و به بهترین شکل سرخوردگی مردم را از هنر معاصر نشان میدهند. نویسندگان این کتاب با پاسخ به تمام پرسشهایتان، بینش تازهای درباره هنر امروز ارائه میدهند و به شما اطمینان میدهند که در پایان راه شما هم به این نتیجه برسید که چیزی برای ترسیدن وجود ندارد. هنر معاصر از لحاظ فکری بسیار ارزشمند و سرگرمکننده است.
این کتاب تمام اطلاعات لازم را یکجا در اختیارتان میگذارد تا بتوانید در هر بحثی در زمینه هنر معاصر شرکت کنید و با موفقیت از مواضعتان دفاع کنید یا وقتی به نمایشگاه میروید با قاطعیت ببینید اصلاً از آن خوشتان میآید یا خیر.
نظر شما