به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) در اردبیل، این کتاب توسط نشر چشمه نور در ۱۶۴ صفحه با ۱۶۱ قطعه ادبی که درون انسان با خود و زندگی و جهان اطراف را روایت میکند، چاپ و منتشر شده است.
نویسنده این اثر که ۱۶ ساله است در قالب واژههای ادبی حسرت و گم شدن انسان در عصر مدرن را بیان میکند و خواننده در دو زبان ضمن آشنایی با کلمات ادبی و قدرت کلام زبانهای فارسی و ترکی به جهان معنای واژگان وارد میشود.
در سکوت مرگ، دنیای بیصدا، سکوت محض، فریاد در سکوت، سکوت لبها، آیینهها و سکوت، سکوت نواها و مشابه آن از جمله عناوین انتخاب شده برای قطعههای ادبی این کتاب است که در کنار واژهگان دیگری چون؛ افسوس زمان، دنیای بیلبخند، رنگهای خالی، شهر خاکستری و دنیای یک دیوانه سمفونی انسان امروز را میتوان تصور کرد.
در یکی از قطعههای ادبی این کتاب با عنوان زوال انسانیت آمده است؛ احمقانه است، انسان برای دیدن خلقت جهان کور و کر میشود تا در گور شود؛ اما برای ایدههای احمقانه و هوسهای شهوانی سعی در کور و کر کردن دیگران دارد.
یا در بخشی از اولین قطعه ادبی کتاب با عنوان در سکوت مرگ نوشته شده است؛ «نه؟ کدام من؟
از دیوانهی گذشته سخن میگویی و یا الابالی امروز؟ من در آن روز به راستی مردهام! ساعت بیست و پنج، روز سی و دو آبان ماه. آن من به پایان رسید و منی نو در همان روز متولد شد.
آری، من آن شخص نیستم. آن شخص در دنیای گذشته گم شد و به جای او، شخصی تازه در این دنیای پر از تغییر و تحولات متولد شد. این شخص، با افکار و احساسات نوین، در جستجوی معنا و هویت جدیدی است. آیا میتوانم به گذشتهام نگاهی عمیق بیاندازم و از آن درسهای ارزشمندی بیاموزم؟
یا باید با شجاعت به جلو حرکت کند و به سمت آیندهای روشنتر برود؟ این من، با تمام تجربیات و چالشها، در پی کشف خود و درک عمیقتری از زندگی است. آیا میتواند در این سفر، به خود و دیگران عشق بورزد و از هر لحظه زندگی لذت ببرد؟».
این شخص، در جستجوی نور در دل تاریکی ها، به دنبال حقیقتی است که در عمق وجودش نهفته. در این مسیر، با هر قدمی که برمیدارد، احساس میکند که بار سنگینی از دوش او برداشته میشود. تجربیات تلخ و شیرین گذشته، همچون آینه ای در برابر چشمانش قرار میگیرند و به او یادآوری میکنند که زندگی، مجموعه ای از لحظات است.
نظرات