سه‌شنبه ۳۱ تیر ۱۴۰۴ - ۱۱:۳۱
پسر؛ برزخیِ شورش و سازگاری

داستان بلند و مدرنیستی «پسر»، تازه‌ترین اثر منتشرشده‌ی مهدی قلی‌نژاد ملکشاه، داستانی خواندنی با فرم غیرخطی، فشرده و پیچیده درباره‌ی پسری به نام امیر است. نویسنده در این داستان، با استفاده درست از تعدد راوی‌، دست خواننده را می‌گیرد و به دنیای قصه‌اش می‌برد و او را در ساختن داستان شریک می‌کند.

سرویس ادبیات خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) – محمدرضا مکاریان: «پسر» قصه‌ی کسانی است که پشت در مانده‌اند و راهی برای ورود به جامعه پیدا نکرده‌اند. تنها دری که برایشان باز است دَر آسایشگاه روانی است؛ جایی که آخرین امید برای یادگیری دوباره‌ی «سربه‌راهی» و آمادگی برای ورود به دنیای نقش‌ها و نقاب‌هاست؛ جایی شبیه به مدرسه و آموزش‌هایش برای ورود به جامعه‌ای که ارزش‌ها و اصول نانوشته‌اش به سفتی ستون‌های ساختمان است:

آسایشگاه ساختمان نوسازی بود شبیه به مدرسه.

اما طنزی سیاه جلویمان سبز می‌شود؛ آن‌ها به اندازه‌ی کافی دیوانه نیستند و در دنیای دیوانگان هم جایی ندارند. در واقع موجوداتی هستند نه سربه‌‎راه و نه مجنون. بلاتکلیفانی آواره و سرگردانند که کسی گردنشان نمی‌گیرد. آدم‌هایی مشکوک، گنگ و نامفهوم که جامعه تکلیفش را با آن‌ها نمی‌داند، آن‌ها هم تکلیفشان را با جامعه نمی‌دانند. نقطه‌های صفر مرزی‌ای که قصه‌ای ندارند جز دربه‌دری، وحشت، فریاد و فرار. برزخی‌اند و در برزخی که دو طرف تابلوی دوراهی‌اش فقط یک چیز نوشته شده است:

همه یک راست به اسفل‌السافلین.

داستان بلند و مدرنیستی «پسر»، تازه‌ترین اثر منتشرشده‌ی مهدی قلی‌نژاد ملکشاه داستانی خواندنی با فرم غیرخطی، فشرده و پیچیده درباره‌ی پسری به نام امیر است که پس از پانزده سال و در چهل‌سالگی به زادگاهش برمی‌گردد. در داستان، این احتمال مطرح می‌شود که او زنی به نام ماهی را کشته باشد. هم خود امیر و هم اطرافیانش باید همه چیز را از اول تعریف کنند. ساختار داستان به شکل اعتراف، بازجویی و تحقیق است. تعدد راوی‌ها امیر را از درون و بیرون نمایش می‌دهد و خواننده باید تکه‌های چینی خُردشده‌ی روح عصیانگر امیر را از لابه‌لای حرف‌های کسانی که نمی‌شود بهشان اعتماد کامل داشت بیرون بکشد و بند بزند تا شاید تصویری یکپارچه بسازد. در این نوولا که کمتر از هفتاد صفحه است مفاهیمی مانند خانواده، جامعه، عشق و سیاست از دم تیغ شخصیتی خُرد و تحقیرشده، بی‌پول و پناه و پس‌زده می‌گذرد؛ شخصیتی که جامعه دردش را به رسمیت نمی‌شناسد.

قلی‌نژاد با استفاده درست از تعدد راوی‌، دست خواننده را می‌گیرد و به دنیای قصه‌اش می‌برد و او را در ساختن داستان شریک می‌کند. پرداختن به مسائل فردی، اجتماعی، جنسیتی و حتی نوع زبان و روایت، راه را برای خوانش این داستان بلند، با انواع رویکردهای نقادانه باز می‌گذارد.

«پسر» نامحرمان را راه نمی‌دهد و پچ‌پچی پنهان بین متن و خواننده راه می‌اندازد، چرا که روایتگر زوال شور جوانانی است که روزگاری می‌خواستند خورشید را با دست بگیرند. باید خواندش!

کتاب «پسر» در نشر ثالث منتشر شده است.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

پربازدیدترین

تازه‌ها

پربازدیدها