چهارشنبه ۱۸ تیر ۱۴۰۴ - ۰۹:۲۵
روز ملی ادبیات کودک و نوجوان؛ فرصتی از دست رفته

در حالی که روز ۱۸ تیر به نام مهدی آذریزدی و به عنوان «روز ملی ادبیات کودک و نوجوان» نام‌گذاری شده، اسدالله شعبانی این مناسبت را بی‌ثمر و شعاری می‌داند و تأکید می‌کند که در این روز هیچ اتفاق ویژه‌ای رخ نمی‌دهد. او خواستار بازنگری در نحوه پرداخت به ادبیات کودک و بازآفرینی خلاق متون کهن برای نسل امروز است؛ در مقابل، محمد میرکیانی این روز را فرصتی برای تقویت تالیف، تصویرگری و نشر آثار خواندنی برای کودکان می‌داند.

سرویس کودک و نوجوان خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - زهره نیلی: مهدی آذریزدی، سال ۱۳۰۰ در روستای خرمشاه در حومه یزد به دنیا آمد و از هشت سالگی همراه پدرش در زمین رعیتی کار کرد. ۲۰ ساله بود که از کار بنایی به کار در کارگاه جوراب‌بافی یزد پرداخت. پس از مدتی صاحب کارگاه جوراب بافی تصمیم گرفت دومین کتابفروشی شهر یزد را راه‌اندازی کند؛ همین ماجرا بهانه‌ای شد تا او به کتابفروشی برود و زمینه آشنایی‌اش با اهالی شعر و ادب فراهم شود تا آنجا که کار در کتابفروشی، مهدی را از یزد به تهران کشاند و او در چاپخانه حاج محمدعلی علمی، واقع در خیابان ناصرخسرو، مشغول به‌کار شد.

سال ۱۳۳۵ بود که خواندن قصه‌ای از انوار سهیلی در چاپخانه، توجه مهدی آذریزدی را به خود جلب کرد و او تصمیم گرفت قصه را ساده‌نویسی کند تا مناسب کودکان باشد. این ایده، زمینه‌ساز خلق جلد نخست از مجموعه «قصه‌های خوب برای بچه‌های خوب» شد؛ مجموعه‌ای که بسیاری از ما خوانده و با آن خاطره داریم. آذریزدی هیچ وقت ازدواج نکرد و به کار دولتی هم مشغول نشد. او افزون بر نویسندگی، تا سال‌های پایانی عمرش به غلط‌گیری و ویرایش و فهرست اعلام‌نویسی ادامه داد. این نویسنده کودک و نوجوان، مدتی پیش از مرگ‌اش گفته بود که نوشته‌های دیگری هم دارد که به‌دلیل عدم صدور مجوز انتشار از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی انگیزه تکمیل‌شان را از دست داده و آنها را ناتمام گذاشته است.

مهدی آذریزدی در سال ۱۳۴۳ به سبب نگارش کتاب «قصه‌های خوب برای بچه‌های خوب»، موفق به دریافت جایزه از سوی سازمان جهانی یونسکو شد. «شورای کتاب کودک» نیز از این مجموعه به‌عنوان کتاب برگزیده سال تقدیر کرد. همچنین از او در سال ۱۳۷۹ به سبب نگاشتن داستان‌های قرآنی و دینی، به عنوان خادم قرآن تجلیل به عمل آمد.

روز ملی ادبیات کودک و نوجوان؛ فرصتی از دست رفته

آذریزدی یکی از پایه‌گذاران ادبیات کودک و نوجوان در ایران بود که ۱۸ تیر ماه ۱۳۸۸ در سن ۸۷ سالگی در بیمارستان آتیه تهران درگذشت و سه سال بعد، روز درگذشت او از سوی شورای عالی انقلاب فرهنگی، روز ملی ادبیات کودک نام گرفت. نام‌گذاری ۱۸ تیرماه به عنوان روز ملی ادبیات کودک و نوجوان، فراتر از یک یادبود ساده و معمولی است. این روز می‌تواند نماد ارج‌نهادن به خلاقیت، تخیل، آموزش و رشد فکری کودکانی باشد که آینده‌سازان این مرز و بوم‌اند.

ادبیات کودک، تنها وسیله‌ای برای سرگرمی نیست؛ بلکه ابزاری است برای پرورش تفکر، آموزش غیرمستقیم، ترویج ارزش‌ها و ایجاد علاقه به کتاب و مطالعه. این روز باید فرصتی باشد برای توجه بیشتر به مشکلات حوزه نشر کودک، کمبود کتابخانه‌های کودک‌محور، نبود محتوای بومی متناسب با نیازهای فرهنگی ایران و البته کم‌کاری برخی از نهادهای مسئول.

روز ملی ادبیات کودک و نوجوان؛ روزی چون روزهای دگر

اسدالله شعبانی، همزمان با روز ملی ادبیات کودک ونوجوان در گفت‌وگو با ایبنا، مهدی آذریزدی را درشمار نویسندگان پیشگام می‌داند و می‌گوید: البته پیش‌تر از او هم، کسانی چون جبار باغچه‌بان، محمود کیانوش، پروین دولت‌آبادی و عباس یمینی شریف برای کودکان کار کرده بودند اما آذریزدی، جزو نخستین نویسندگانی بود که به بازنویسی و ساده‌سازی متن های کهن برای کودکان و نوجوانان پرداخت.

نویسنده «قصه‌های شیرین شاهنامه فردوسی» به این‌که کار آذریزدی، نوآورانه نبوده اشاره و بیان می‌کند: هرچند که کارهای آذریزدی خلاقه نبوده؛ اما مجموعه «قصه های خوب برای بچه های خوب» را باید از کوشش‌های ارزنده او در معرفی داستان‌ها و افسانه‌های کهن به کودکان امروز دانست که در زمان خود از سوی ناشر معتبری چون امیرکبیر و با کیفیت مناسب منتشر شد و مورد استقبال کودکان و خانواده‌های ایرانی قرار گرفت.

روز ملی ادبیات کودک؛ فرصت از دست‌رفته برای توجه به کودکان و کتاب

به گفته شعبانی، خلاقیت واقعی و درست، بازآفرینی ادبیات کهن برای بچه‌هاست نه فقط بازنویسی آن. برای مثال، قصه خاله سوسکه را بسیاری شنیده‌اند و این قصه به شکل متل در داستان‌های فولکلوریک ما وجود دارد. روایت عام آن هم این است که خاله سوسکه می‌خواهد ازدواج کند و از همه خواستگارهایش می‌پرسد: راستی اگر عروسی کنیم، من را با چه می‌زنی؟ طبیعی است که اگر کسی با فرهنگ ملی ایران و ادبیات فولکلوریک و روان‌شناسی کودک آشنا باشد نمی‌تواند این متل را به همین شکل برای بچه‌ها ساده‌نویسی کند؛ محتوای این متل شاید در روزگارانی برای مردم عادی بوده باشد اما کودک امروز باید از همان آغاز با رعایت حقوق اجتماعی و انسانی زن و مرد و در کل با حق و حقوق خود و دیگری آشنا شود و احترام به تفاوت‌ها و آموزه‌هایی از این دست را فرا بگیرد. پس می‌توان گفت چه در ادبیات و فرهنگ رسمی و چه در ادبیات توده‌ای می‌توان متن های مناسبی یافت که برخی تنها با ساده‌نویسی و بعضی هم با ویرایش و بازآفرینی خلاق (با حفظ اسکلت‌بندی اصل داستان‌ها) می‌تواند قابل استفاده بچه‌های امروز باشد. این مرزها را تنها کوشندگانی چون آذریزدی می‌توانند تشخیص دهند. هرچند بیشتر نوشته‌های مهدی آذریزدی در مجموعه «قصه‌های خوب برای بچه‌های خوب» به بازنویسی داستان‌های قرآن، مثنوی، کلیله و دمنه، مرزبان‌نامه و دیگر متون کلاسیک پرداخته و از خلاقیت چندانی برخوردار نیست ولی از خواندنی‌های خوب کودکان به شمار می‌آید.

شاعر مجموعه «خرمن شعر خردسالان» گفته‌های خود را با این پرسش ادامه می‌دهد: در شگفتم که چرا روز درگذشت مهدی آذریزدی را به عنوان روز ملی ادبیات کودک انتخاب کردند؟ بهتر نبود به جای روز مرگ، روز تولد او را جشن می‌گرفتند و به این بهانه به کتاب کودک و شاعران و نویسندگان کودک، توجه بیشتری می‌کردند؟ راستش من درکی از این کج‌سلیقگی‌ها ندارم. روز مرگ شهریار را هم روز شعر و ادب پارسی نامیده‌اند! بگذریم از اینکه شهریار با همه جایگاه ارجمندی که در شعر و ادب فارسی دارد هرگز تصور نمی‌کرد باوجود شاعر بی‌همتا و بزرگی چون فردوسی، درگذشت او را به عنوان روز ملی شعر پارسی برگزینند. باور کنید اگر خودش هم زنده بود، چنین روز و عنوانی را نمی‌پذیرفت. روز ملی شعر باید به نام بلند یک شاعر ملی چون فردوسی گره بخورد.

با این وجود، شعبانی روز بزرگذاشت آذریزدی را بهانه‌ای برای پرداختن به ادبیات کودک می‌داند و می‌گوید: خوب است همزمان با ۱۸ تیر، بهترین آثار در زمینه بازآفرینی قصه‌ها و افسانه‌ها و متن‌های کهن را معرفی و تبلیغ کنند و از نویسندگان‌شان بخواهند تا بخشی از داستان خود را برای بچه‌ها بخوانند. حتی نهاد کتابخانه‌های عمومی و شهرداری‌ها می‌توانند در فرهنگسراها و کتابخانه‌های عمومی، جشن رونمایی کتاب برگزار کنند. همچنان‌که می‌توانند از نویسنده‌ها بخواهند با مخاطبان خود، دیدار و گفت‌وگو کنند.

به گفته نویسنده کتاب «زیر این طاق کبود»، در سالشمار ملی یک روز را به ادبیات کودک اختصاص داده‌اند تا هم مسئولان و هم مردم به اهمیت موضوع پی ببرند. مهم نیست چند درصد مردم، آذریزدی را می‌شناسند. هدف این است که مردم تشویق شوند تا به کودک و کتاب کودک توجه کنند و بهترین و مناسب‌ترین کتاب‌ها را برای کودکان خود تهیه کرده در دسترس آنان قرار دهند؛ بی‌گمان، معرفی نویسندگان و پدیدآورندگان ادبیات کودک و نوجوان و آثارشان هم برعهده نهادهای فرهنگی است. اما شوربختانه در روز ملی ادبیات کودک، هیچ اتفاق ویژه‌ای نمی‌افتد و این روز تفاوت چندانی با روزهای دیگر ندارد. همه این نامگذاری‌ها و حرف و سخن‌ها هم شعاری است، اگر نه ما سال به سال شاهد این نبودیم که وضعیت کتاب و کتابخوانی در سطح ملی بدتر و بدتر شود و هیچکس هم این فاجعه را به گردن نگیرد!

کتاب‌های جذاب برای کتابخانه‌های عمومی

محمد میرکیانی، نویسنده کودک و نوجوان، برخلاف اسدالله شعبانی فکر می‌کند. به باور او تفاوتی ندارد که تولد مهدی آذریزدی را روز ملی ادبیات کودک و نوجوان بدانند یا درگذشت او را. چراکه زندگی بزرگان ادب، فرهنگ، هنر و اندیشه، پس از مرگشان آغاز می‌شود. آنچه مهم است این‌که نامگذاری‌های این‌چنین باید مصداق موضوعی داشته باشد که دارد؛ آذریزدی از آغازگران ادبیات بومی برای کودکان این سرزمین و بازنویسی متون کلاسیک برای آنها بوده است.

به گفته نویسنده «قصه ما مثل شد»، روز ملی ادبیات کودک و نوجوان می‌تواند بهانه و فرصت خوبی برای توجه بیشتر به تالیف باشد. این مساله هم به خود نویسندگان، تصویرگران و ناشران مربوط می‌شود هم به نهادهای فرهنگی. به این معنی که نویسندگان باید قصه‌ها و داستان‌های خواندنی و جذاب بنویسند و ذهن و زبان مخاطب خود را بیشتر و بهتر بشناسند. چون بعضی کتاب‌هایی که منتشر می‌شوند و نام قصه را با خود یدک می‌کشند، یک حس و طرح ساده‌اند و قالب داستانی ندارند. از سوی دیگر تصویرگران هم می‌توانند ارتباط موثرتری با نویسندگان داشته باشند تا موفق به خلق فضاهای بهتری شوند. بی‌گمان بهتر است ناشران هم، روش‌های سوداگرانه را کنار بگذارند و برای مثال کتاب تک‌رنگ را چهار رنگ و با هزینه بالاتر منتشر نکنند.

روز ملی ادبیات کودک؛ فرصت از دست‌رفته برای توجه به کودکان و کتاب

میرکیانی علاوه بر سهم پدیدآورندگان کتاب کودک و نوجوان به نقش متولیان فرهنگی در معرفی بهتر این نوع ادبیات اشاره و بیان می‌کند: کانون پرورش فکری به عنوان مهم‌ترین متولی کودک و نوجوان باید فعالیت‌های خود را گسترش دهد و کتاب‌های خوب، خواندنی و ارزشمند منتشر کند. از سوی دیگر شهرداری‌ها و نهاد کتابخانه‌های عمومی می‌توانند تعداد کتابخانه‌های خود را افزایش داده و آنها را با آثار جذاب تجهیز کنند.

به گفته نویسنده مجموعه «قصه‌های شیرین»، در روزگاری که حتی کانون‌های فرهنگی مساجد هم به خرید کتاب علاقه‌مند شده‌اند باید فهرست‌هایی وجود داشته باشد که با رعایت انصاف و عدالت و بدون آن‌که ناشر یا نویسنده خاصی را مدنظر قرار دهند به معرفی کتاب‌های خوب برای بچه‌ها بپردازند.

میرکیانی، آثار یک نویسنده خوب را به آلبوم عکس تشبیه و بیان می‌کند: به گمان من نویسنده‌ای دوام می‌آورد که سوار بر موج نشود. به این معنی که امروز فانتزی ننویسد چون این قالب مخاطب دارد و فردا ژانر دیگری را انتخاب کند چون نوشتن به آن سبک و سیاق طرفدار دارد. اما خوب است که نویسندگان، متنوع بنویسند تا سلیقه‌های مختلف را پوشش دهند و با گستره بیشتری از مخاطبان ارتباط برقرار کنند. البته اگر نویسنده‌ای آن‌قدر توانایی و مهارت داشته باشد که یک سبک را انتخاب کند و نه خودش خسته و گرفتار ورطه تکرار شود نه خواننده‌اش را دلزده کند که خیلی هم خوب.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

تازه‌ها

پربازدیدترین