خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) خداداد خادم: فرهاد همتی در یادداشتی که در اختیار ایبنا قرار داده است نوشت: دکتر مهدی حائری یزدی علاوه بر درجه اجتهاد در زمان آیت الله بروجردی، بزرگترین فیلسوف در سنت فلسفه اسلامی است. علاوه بر تبحر و تخصص در فلسفه اسلامی، دکتری فلسفه غرب داشته و در دانشگاههای معتبر غرب از جمله دانشگاه مک گیل و تورنتو کانادا نیز تدریس کرده است. تالیفات او در فلسفه اسلامی تطبیقی، تحلیلی، انتقادی و بدیع و بی سابقه است. به همین دلیل شاید با قدری مبالغه می گوید: فلسفه اسلامی توسط ابن سینا متاثر از متافیزیک ارسطو وضع شد و ملاصدرا در اسفار اربعه با حکمت متعالیه آن را کامل کرد و من نیز توانستم شکلی نو و بدیع به آن داده و آن را به شکل سیستماتیک ارائه بدهم.

سه اثر بزرگ و مهم او متاثر از سبک کانت و سیستمسازی هگل است. کتاب (کاوشهای عقل نظری) و (کاوشهای عقل عملی) تحت تاثیر کانت و در مقایسه تطبیقی انتقادی با آثار جاودانه (نقد عقل محض) و (نقد عقل عملی) نوشته شدهاند. شاید اولین فیلسوف اسلامی باشد که پس از مباحث حُسن و قبح عقلی کهن معتزلیان به نحوی شفاف موضوعات عقل نظری را از مباحث عقل عملی تفکیک کرده باشد و پیرامون هر یک از این موضوعات اثری جداگانه نوشته باشد. در عصری که عموم فقهای شیعه اخباری هستند و اخلاق را به اخبار و احادیث و احکام گره میزنند و مشروعیت اخلاق را در شرع جستجو میکنند، دکتر حائری آشکارا معتزلی مسلک است و احکام اخلاقی را زائیده عقل عملی و مستقل از شرع میدانست.
اگر چه این دو اثر او حائز نکات و ظرائف بسیاری است، اما علیرغم ادعاهای بزرگ او، در مبانی چیزی بیش از تکرار مکتب ابن سینا و ملاصدرا و معتزلیان نیست. مرحوم حائری یزدی فلسفه غرب را در مقایسه با فلسفه اسلامی بسیار سطحی و در حد رمان فلسفی میدانست. این ادعاها نشان میدهد که حتی فیلسوف برجستهای مثل دکتر حائری یزدی علیرغم تحصیل فلسفه غرب تحت تاثیر سنت فلسفی-اعتقادی خویش است و از منظر این اعتقاد به فلسفه غرب نگاه میکند و به همین دلیل از تنوع و تکثر فلسفههای غربی و البته عمق و غنای مفهومی و محتوایی آن غفلت کرده است.
دکتر حائری یزدی به تعبیر مرحوم منوچهر بزرگمهر تنها فلسفه هگل را به واسطه شباهتش به فلسفه ملاصدرا به خوبی درک کرده است و کتاب ارزشمند (هرم هستی) را متاثر از فلسفه سیستماتیک هگل نوشته است و در واقع فلسفه اسلامی را سیستمسازی کرده است. اما مهمترین و بزرگترین نوآوری دکتر حائری یزدی در حوزه فلسفه سیاسی اتفاق افتاده است. او در کتاب (حکمت و حکومت) با استفاده از مباحث فلسفه اصالت وجود که قدمت تاریخی آن به متافیزیک ارسطو میرسد، طرحی نو و بدیع در فلسفه سیاسی میافکند و نشان میدهد که موضوعات نظری حتی سنتیترین آنها اگر آغشته به مطامع عملی نشود و از هوا و هوسها پیروی نکند میتواند خلاق و زاینده باشد و به نتایج نو و مفیدی منتهی شود. مرحوم حائری یزدی در این کتاب با استفاده از اصالت وجود در مقابل اصالت ماهیت، وجود را به دو قسم وجود نامقدور و وجود مقدور تقسیم می کند. وجود نامقدور که خارج از خواسته و اراده ما هستی یافتهاند عبارتند از جهان هستی مثل زمین و آسمان و اجسام مختلف از جمله جسم خود ما که خارج از خواست و اراده ما است. وجود مقدور اموری است که تحت اراده و خواست ما و از جمله مقدورات و ممکنات ما است. اموری که عمل به آن منوط و متکی بر اراده و توانایی ماست هستی مقدور است. تمامی آثار فکری و فرهنگی و اعتقادی و تمدن بشری حاصل از آن و همه مباحث و مسائل سیاسی و اجتماعی و علمی و نتایج تکنولوژیک آن، تمامی خوب و بد موجود در اجتماع، هستی مقدور محسوب میشوند و از جمله مقدورات ما هستند.
حکومت ریشه در حکمت دارد و به معنی تدبیر حکیمانه و عقلانی زندگی اجتماعی انسان است که خداوند و شارع مقدس آن را در زمره مقدورات ما قرار داده است تا خود با عقل و تدبیر جمعی زندگی اجتماعی خویش را سامان دهیم. از آنجا که شارع مقدس تدبیر امور سیاسی را از مقدورات ما و امری عقلانی میداند، راجع به عزل و نسب حاکمان و شکل و محتوای حکومت که اموری نسبی و عصری هستند، نظر خاصی ندارد. دکتر حائری یزدی میگوید هیچیک از احکام اجتماعی اسلام تاُسیسی نیستند، بلکه عرف عقلایی زمان بعثت بودهاند که شارع مقدس مطابق آن و ظرفیت اجتماعی آن زمان، آن را امضاء کرده است. قصاص و حدود و دیات و قوانینی مثل بردهداری، تحلیل زنان اسیر، غارت اموال متصرفات و گردن زدن اسرا عرف عقلائی عربستان زمان بعثت بوده است که شارع مقدس با تعدیلات و تسهیلاتی به آن عمل کرده است.
لذا این به مفهوم فرازمانی و جاودانه بودن این احکام نیست. فرض جاودانگی این احکام معقول و منقول نیست و منجر به انجماد فکری و تحجر دینی میشود و خشونت را ترویج میکند. احکام تابع مصالح انسانهاست و باید موجب دفعه مفسده و تامین مصالح عمومی شود. لذا مسلمانان به تاُسی از پیامبر باید به عرف عقلایی زمان خود عمل کنند.
عرف عقلایی امروز؛ حقوق بشر، حقوق شهروندی، آزادیهای دموکراتیک، حق کار و اشتغال و مسکن و تساوی حقوقی همهی انسانها صرف نظر از موقعیت و جنسیت و نژاد و دین و ملیت و …عقیده است، که متشرعین و فقها و عموم مومنین باید دانش و بینش و برداشت دینی خود را با آن منطبق کنند. مطابق عرف عقلایی امروز حق انتخاب نوع نظام سیاسی و نصب حاکمان و حق انتقاد از عملکرد حاکمان و حق عزل حاکمان در زمره حقوق شهروندی محسوب میشود که مسلمانان باید به این حقوق آگاه شوند و به آن عمل کنند. از آنجا که حکومت شعبهای از حکمت عقلایی است و به مصالح و سرنوشت همه عقلا ارتباط دارد و عقل جمعی بهتر از عقل فردی مصالح خود را تشخیص میدهد، عموم شهروندان جامعه سیاسی حق دخالت در تعیین سرنوشت و مشارکت در امور سیاسی جامعه خود را دارند.
لذا حکومت که ریشه در حکمت دارد، باید با خرد جمعی اداره شود. در هیچ امری هیچ فردی بر افراد دیگر ولایت ندارد و نباید برای دیگران تصمیم بگیرد. از دیدگاه دینی و مطابق نص صریح قرآن تنها خداوند بر انسان ولایت دارد که او را از ظلمات به نور هدایت میکند. ولایت غیر خدا مصداق طاغوت است که انسان را از نور به ضلالت و گمراهی هدایت میکند. از آنجا که حکومت شعبهای از حکمت است، شارع مقدس آن را به عقل و اراده و تصمیم انسانها واگذارده است. چون حکومت مربوط به دفع شر و تثبیت و تعمیم خیر عمومی است، حق عموم است که سامانه حقوقی و مقامات اعتباری را خود تعیین کنند. لذا خرد جمعی از عقل فردی، هم مصالح خود را بهتر تشخیص میدهد و هم حق عموم است که راجع به سرنوشت خود که به امور سیاسی گره خورده است، تصمیمگیری کند.به این ترتیب دکتر حائری یزدی با استفاده از فلسفه اسلامی، به فلسفه سیاسی دموکراتیکی دست مییابد که ابتکاری بدیع و قابل مقایسه با فلاسفه بزرگی چون ژان ژاک روسو و حتی جان لاک است. متاسفانه این کتاب بسیار مهم که اولین اثری است در سنت فلسفه اسلامی که میکوشد در انطباق با این سنت فلسفی از دموکراسی و آزادیهای دموکراتیک دفاع کند، هنوز هم اجازه چاپ و نشر نیافته است.
نظر شما